۱۳۹۳-۰۴-۱۷

تسلط به اصول پایه

سوال یکی از حضار :
من از وقتی که به ترم 5 آمده ام دچارشک شدم...در مورد اصلا خود هوشمندی ...که اصلا آیا هست ، نیست ... البته فکرمیکنم شاید مفید باشد وباعث بشود که من اینطوری به یقین برسم ...

استاد:
ببینید ..." تسلط به اصول پایه "
_------------------------"تسلط به اصول پایه "----------------------------

ممکن است ما 10 پله بالا برویم اما هنوز روی پله اول مشکل داشته باشیم.در ان صورت ساختمانی که بنا کردیم استحکام لازمه را نخواهد داشت و فرو خواهد ریخت... قدم به قدم وپله به پله باید با حصول نتیجه واطمینان ویقینی که برای ما حاصل میشود جلوبرویم در غیر این صورت سقوط ما حتمی است.
اگر کسی بعد از طی 4 -5 دوره هنوز بحث اش این باشد که اصلا آیا هوشمندی هست یا نه ، یا هنوز دچار شک و تردید است و یا هنوز پله عقل وعشق را نمی شناسد ...خوب قاعدتا نمی بایستی دوره های بعدی را می آمده .مثل دانشجویی که در دانشگاه سر کلاس ریاضی در جواب سینوس به عدد 2 برسد ! خوب معلم متوجه می شود که آن دانشجو هنوز در مسائل پایه ریاضی مشکل دارد و جایش سرکلاس دانشگاه نیست . بایستی برگردد به دوره راهنمایی ودبیرستان ودوباره مطالب را مرورکند ودرست یاد بگیرد....
عرفان حرف نیست ، پند و نصیحت نیست عمل بر اساس ادراکات است وخوب وقتی ما هنوز به اطمینانی نرسیده و یقین نداشته باشیم اصلا ادامه دادن بحث های دیگر نتیجه ای برای ما ندارد... هر بحثی یا صحبتی که در هر دوره می کنیم یک پایه می خواهد ووقتی این پایه درست و محکم نباشد دیگر اصلا بحثیو صحبتی نمی توانیم داشته باشیم...
ببینید دوره اول ما برای چه بود ؟ هدف چه بود؟ که ما به طور عملی پی به وجود این هوشمندی الهی ببریم و بفهمیم که این رحمانیت عام الهی است و اگران را به خدمت بگیریم می تواند به ما کمک کند...خوب قرار بود چه کارکنیم؟ قرار بود تحقیق کنیم ... حلقه ای بود ، برویم آنرا تست کنیم، بررسی کنیم رویخودمان ودیگران و خودمان به نتیجه عملی برسیم که ایا هست نیست چگونه است ...چند مورد برای شما کافی بود تا به نتیجه برسید ؟ 10 مورد؟ 50 مورد؟ 500 مورد ؟ هر چند موردی که برای شما لازم است ... برای یک نفر 10 مورد کافی است برای یک نفر 1000 مورد ..... اما باید به نتیجه ای برسد... حالا هرچه که هست ...می بایستی این کار را در ترم اول انجام میدادیم ....هرچند موردی که برای ما لازم بوده تا به یقین برسیم ....

دیگر کسی که امده دوره 5 ازش پذیرفته نیست که این حرف رابزند که حالا هوشمندی هست یا نه ...چون این شخص با آمدن به ترم2 اعلام کرده که در واقع بنده تحقیق کردم ، تست کردم ، به این نتیجه رسیدم که بله هست وحالا با توجه به این موضوع آمده تا با حلقه های دیگر اشنا بشود....

سوال حضار:
استاد مگر نمی گفتیم که ایمان نمی خواهد یقین نمی خواهد .... هر کس می تواند تست کند ....

استاد :
ببینید ... ببینید بله ایمان نمی خواست یقین نمی خواست برای کسی که میخواست تست کند ! برای دوره اول ....تا چیزی ندیده خوب به چه چیز یقین داشته باشد ؟ اما ... اما بعد از اینکه دید ...دیگر نه ...دیگر بعد از آن اگر شک کند از او پذیرفته نیست ...خوب بحث حمله شبکه منفی که خاطرتتان هست ... یوسوس فی الصدور الناس ... اگر ما به طور عملی به ایمان( حالا نسبی می گوییم نه مطلق ... چون مراحل و درجات مختلقی دارد ...) رسیده باشیم دیگراین حرفها وحملات تاثیری روی ما ندارد....اما اگرخودمان کم کاری کرده باشیم و اون نتیجه که لازم بوده همان دور اول بگیریم نگرفته باشیم، خوب شبکه منفی هم از همین استفاده می کند ... و می شود همان قانون علف هرز که دور 3 با هم صحبت کردیم.... این بحث مربوط به دوره اول بود ، برای کسی که تازه می خواهد به طور عملی با هوشمندی الهی اشنا شود... نه برای ما که اساس تمام حرفهایمان وبحث هایمان از ان به بعد هوشمندی است ....
(برگرفته از دوره 5 - عرفان حلقه - استاد محمد علی طاهری )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر