۱۳۹۳-۰۵-۰۱

همه بزرگان در زمان خودشان خون جگر خوردند

همه بزرگان در زمان خودشان خون جگر خوردند

همه بزرگان در زمان خودشان خون جگر خوردند، خون به دل شدند تا دو كلمه را انتقال دادند! بعد از اينكه دار فاني را وداع گفتند همه افتادند دنبال شان «آي فلان، چي بود! چي نبود! » ديگر حالا از ابتدا تا انتها.

مثلا سهراب سپهري؛ در زمان زنده بودنش كي سهراب سپهري را تحويل گرفته است؟! « به سراغ من اگر مي آييد نرم و آهسته بياييد، مبادا كه ترك بردارد چيني نازك تنهايي من » اين تنهايي است كه مردم دست مي گذاشتند روي دل شان مسخره بكنند، در زمان زنده بودن انتقاد و مسخره كردن، وقتي مرد الان همه سهراب سهراب سهراب مي كنند. اين قانون مرده پرستي را خصوصا ما شرقي ها داريم، قانون اساس مرده پرستي را ما داريم يكي از مظاهر شركت هم مرده پرستي است و ما داريم. در زمان زنده بودن هيچ خبري نيست، ما براي انديشه ها هيچ ارزشي قائل نيستم، براي گفته ها هيچ ارزشي قائل نيستيم ولي بعدش الان...! حافظ، مولانا، عطار، در حالي كه مدرك بياوريد كه كداميك از اينها در زمان زنده بودنشان مردم فهميدند كه اينها چه مي گويند هيچي.

اين روح مرده پرستي هست و يكي از تحولاتي كه بايد روي ما پيش بيايد اين است كه دنبال معنا و معرفت باشيم وقتي به معرفت برسيم بزرگداشت عملي كار آنهاست.

اميرالمؤمنين چرا به شهادت رسيد؟ چرا راه را شروع كردند؟ نهج البلاغه براي چيه؟ حالا فرض كنيد ما همه اش بگوييم «اميرالمؤمنين، اميرالمؤمنين، اميرالمؤمنين» الان آن حضرت زنده شوند در بين ما، ما بگوييم كه «اين را مي خواهي يا ما يك صفحه از گفته هاي شما را بفهميم، معرفتش را درك كنيم؟ » كدام را توصيه مي كنيد؟ مي گويد « من را ولم كنيد برويد ببينيد چيزي مي توانيد از اين در بياوريد! »

(دوره سه - استاد طاهری )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر