۱۳۹۲-۱۱-۱۷

بحث عدالت !

بحث عدالت !

برزخ بعد از جهنم است که اعراف نام دارد
بنابراين در اين بخش که ما متولد شديم اصلا صفر حرکت نيست !

خيلي ها فکر مي کنند که از بالا مستقيم آمديم اينجا و بعد مرگ و بعد آخرت !

در واقع نقشه الهي خيلي عظيم تر از اين حرفهاست !
اصلا در طول زندگي ما، فرض کنيد ميانگين 100 سال عمر ما باشد
ما از اين 100 سال چه مي فهميم؟
چه چيز از اين هستي دستگير ما مي شود؟
بهترين ها چه دستگيرشان مي شود؟
چيزي دستگيرمان نمي شود !
ما مي گوئيم اين که کودکي بوده و آن که جواني بوده و ...
پس اين نيست، اينجا يک مقطع بسيار کوچکي از يک جريان بسيار عظيم است !

خلاصه اين که سواد ما در زندگي قبلي اين است که
ما تشعشعاتي را متوجه مي شديم !

فرض کنيد که 50 نوع سنگ را ما در معرض ديد شما قرار بدهيم
بگوئيم هر کسي مي تواند يک نمونه از اين سنگها را انتخاب کند
و ما برايش بياوريم و در بين اين سنگها از شيشه اي که هيچ ارزشي نداشته باشد
داشته باشيم تا ياقوت و زمرد و الماس و....
آيا همه ما بلافاصله الماس را شناسائي و انتخاب مي کنيم؟!
آمار که بگيريم مي بينيم که در صد قابل توجهي شيشه بي ارزش را انتخاب مي کنند !
چون درخشندگي خاصي داشته و بعضيها هم شيشه هاي رنگي را انتخاب مي کنند !
چه کسي درست انتخاب کرده؟
چه کسي قيمتي ترين را انتخاب کرده؟
کسي که شناخت بيشتري داشته !
بنابراين در واقع بعضي از ما جذب تشعشعات يک سنگي شديم که در واقع چيزي نداشته !

ما جذب تشعشعات شديم و اينجا آمديم و تمام جنين ها،
تشعشعاتي دارند که اين تشعشعات در معرض ديد است
و آن طرف هم انتظار مي کشند تا تشعشعات مورد نظر را ببينند
و جذبش بشوند و بيايند اين مرکب را بگيرند !

حالا اين مرکبي را که مي گيرند سواد آنهاست، سواد زندگي قبل است !

شما به زندگي بعدي که برويد آيا کالبدهاي ذهني سوادهاي مختلفي دارند يا ندارند(طبق تجارب)؟ سوادهاي مختلفي دارند !

پس شما متوجه مي شويد که انتخابهاي متعددي هم دارند
و به شکلهاي مختلفي دارند از اين انتخاب خودشان بهره برداري مي کنند
يا متضرر مي شوند يا منتفع مي شوند !

بنابراين آن چيزي که انتقال پيدا کرده اينجا صفر خالص نيست يک چيزهائي را آورده !

شايد بي دليل نباشد که يک بچه اي از يک بچه ديگر کنجکاوتر است
اگر بگوئيم خدا اين بچه را کنجکاوتر کرده دوباره بي عدالتي است !
اگر بگوئيم که نظر لطف الهي بوده دوباره بي عدالتي مي شود !

شما الان به نمايشگاه ماشين مراجعه کنيد
يکي ماشين شاسي بلند انتخاب مي کند يکي شاسي کوتاه انتخاب مي کند و ...

يک مرکب را انتخاب مي کند
زماني که مرکب را انتخاب مي کند
نه مي داند پول و ثروت چيست نه مي داند موقعيت جغرافيائي چيست !
(آمريکا کجاست و ... ) انتخاب مي کند مي آيد و مي بيند در اروپاست !
در خانواده ثروتمندي است يا در بنگلادش است و ...!

زماني که انتخاب مي کرد در زندگي قبلي پول و موقعيت جغرافيائي و زيبائي و ... معنا نداشت، اين چيزها اينجا معنا پيدا مي کند، آنجا براي آن چيزي که مي خواهد بيايد مرکب را انتخاب بکند فقط تشعشع ماست که معنا دارد !

در بحث جبر يک جائي صحبت کرديم که چرا ما اينجا به دنيا آمديم
گفتيم اين جبر مجهول است !

اما يک جاي ديگر مي بينيم جبر مجهول نيست، ما انتخاب کرديم !
اين سواد ما بوده
سواد اين بوده که ما اين تشعشع را انتخاب کرديم !
آمديم مرکب را گرفتيم
بعد ديديم اين ماشيني که انتخاب کرديم کشش لازم را ندارد !
و اشکالاتي دارد، بعد گفتيم اين ماشين را چرا انتخاب کرديم ؟!
و يا مي گوئيم عجب ماشيني انتخاب کرديم !

به هر حال يک مسائل و دانسته هائي است که مي بينيم هيچ بي عدالتي نبوده است !

دوره 4 - استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر