همه زندگانيم را به تب تو بگذراندم
چه تبي زدي براين دل ز پي ات شدم روانه
زتب هواي وصلت چه بگويم از دل خود
که زدل بهر بهانه بکشد الو زبانه
که بسوخت جانم از سر که فتاده ام من از پا
تو بيا نظر بمن کن که شود مرا بهانه
زدي اتشي به جودم که بسوخت تار و پودم
که نه تار و پود ماند و نه اثر ز يار و خانه
ش:محمود
ارسالي از همسفر عاليقدر جناب Mahmoud Mnik با طلب خير
چه تبي زدي براين دل ز پي ات شدم روانه
زتب هواي وصلت چه بگويم از دل خود
که زدل بهر بهانه بکشد الو زبانه
که بسوخت جانم از سر که فتاده ام من از پا
تو بيا نظر بمن کن که شود مرا بهانه
زدي اتشي به جودم که بسوخت تار و پودم
که نه تار و پود ماند و نه اثر ز يار و خانه
ش:محمود
ارسالي از همسفر عاليقدر جناب Mahmoud Mnik با طلب خير
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر