ظرفیت بخشیدن و کمند نبخشیدن!!
در موضوع همزاد معنوی بحثی داشتیم در مورد بخشایش.
انسان تشویق شده به بخشیدن و انسانی که متقاعد به بخشش نشده این متقاعد نشدن به بخشش، به انرژی پتانسیل منفی منجر شده!
حالا به نظر شما اصلا کسی، کسی را حقیقتا بخشیده؟!
آمار می گوید اکثریت نبخشیدند. چرا؟!
تازه هر انسانی ممکن است فکر کند حتماً قابلیت بخشش را دارد و اگر از او سؤال کنید تو قابلیت بخشش داری یا نه حتماً جواب مثبت می دهد!
البته این آمار نسبی است، می خواهم بگویم که نبخشید!!
تا زمانی که ظرفیت بخشایش در ما ایجاد نشده نبخشید!!!
اگر این کار را بکنیم بعد از مدتی می بینیم که بخشش ما ظاهری بوده و ایجاد انرژی پتانسیل منفی شده و همچنین احساس سرخوردگی پیش می آورد و در ناخودآگاه ما پیش می آید که دیدی نتوانستی!!
وقتی کسی را نمی بخشیم یا کسی ما را نمی بخشد انگار ما یک کمند نامریی انداختیم و آن فرد را گرفتیم!
آن کسی که کمند انداخته هم خودش گیر کرده و هم آن کسی را که نبخشیده!
نه آن آدم رهاست نه من!
بحث یک کمند است.
هیچ کس از ماجرای عدالت و قانونمندی جهان خلاصی پیدا نمی کند!
اگر ما می توانیم مطابق با کار زمینی، قانون زمینی یقه کسی که به ما ظلم کرده بگیریم و حقمان را بگیریم، برویم بگیرم!
اما وقتی نمی توانیم از دور می ایستیم و می گوئیم نمی بخشمت!
این به درد نمی خورد!
اگر می توانی برو جلو شمشیر بکش، گردنش را بنداز!
وقتی این قضیه به ماجرای نفرت می کشد، یعنی ضد بخشایش!
یعنی فاز منفی، یعنی ما گرفتاریم!
در این عدم بخشایش، ما گرفتاریم و او هم گرفتار است!
این مسأله به این مفهوم نیست که همه ظالم ها باید از طرف آنهایی که اهل کمال هستند در امان باشند!
به دلیل این که آن کسی که اهل کمال است می خواهد مسائلی را رعایت کند و دست ظالم باز است!
این به آن معنا نیست!!
اگر اینطور بود که ما امام حسین را نداشتیم!
هیچ وقت واقعه عاشورا پیش نمی آمد!
درس عاشورا همین درس است، ابتدا منطق در مقابل منطق، اندیشه در مقابل اندیشه، وقتی کارگر نمی افتد و طرف مقابل شمشیر دستش می گیرد و می گوید هر چه من می گویم باید بشود، چون شمشیر دست من است!!
پس آدم ظلم ستیز شمشیر بر می دارد در مقابل آن شمشیر حتی اگر به شهادت منجر بشود، مي ايستد!!!
اما زمانی که شد، شمشیر در مقابل شمشیر، فاز منفی نیست!
امام حسین حتماً در فاز مثبت جنگیده!
همه یاران و کسانی که در این مبارزه شرکت داشتند، در فاز مثبت بودند!
این بحثی که ما می گوئیم مقدمه رهایی است!
ما در دوره بعد بحث رهایی و گستردگی را داریم!
دوره 5
استاد محمد علی طاهری
در موضوع همزاد معنوی بحثی داشتیم در مورد بخشایش.
انسان تشویق شده به بخشیدن و انسانی که متقاعد به بخشش نشده این متقاعد نشدن به بخشش، به انرژی پتانسیل منفی منجر شده!
حالا به نظر شما اصلا کسی، کسی را حقیقتا بخشیده؟!
آمار می گوید اکثریت نبخشیدند. چرا؟!
تازه هر انسانی ممکن است فکر کند حتماً قابلیت بخشش را دارد و اگر از او سؤال کنید تو قابلیت بخشش داری یا نه حتماً جواب مثبت می دهد!
البته این آمار نسبی است، می خواهم بگویم که نبخشید!!
تا زمانی که ظرفیت بخشایش در ما ایجاد نشده نبخشید!!!
اگر این کار را بکنیم بعد از مدتی می بینیم که بخشش ما ظاهری بوده و ایجاد انرژی پتانسیل منفی شده و همچنین احساس سرخوردگی پیش می آورد و در ناخودآگاه ما پیش می آید که دیدی نتوانستی!!
وقتی کسی را نمی بخشیم یا کسی ما را نمی بخشد انگار ما یک کمند نامریی انداختیم و آن فرد را گرفتیم!
آن کسی که کمند انداخته هم خودش گیر کرده و هم آن کسی را که نبخشیده!
نه آن آدم رهاست نه من!
بحث یک کمند است.
هیچ کس از ماجرای عدالت و قانونمندی جهان خلاصی پیدا نمی کند!
اگر ما می توانیم مطابق با کار زمینی، قانون زمینی یقه کسی که به ما ظلم کرده بگیریم و حقمان را بگیریم، برویم بگیرم!
اما وقتی نمی توانیم از دور می ایستیم و می گوئیم نمی بخشمت!
این به درد نمی خورد!
اگر می توانی برو جلو شمشیر بکش، گردنش را بنداز!
وقتی این قضیه به ماجرای نفرت می کشد، یعنی ضد بخشایش!
یعنی فاز منفی، یعنی ما گرفتاریم!
در این عدم بخشایش، ما گرفتاریم و او هم گرفتار است!
این مسأله به این مفهوم نیست که همه ظالم ها باید از طرف آنهایی که اهل کمال هستند در امان باشند!
به دلیل این که آن کسی که اهل کمال است می خواهد مسائلی را رعایت کند و دست ظالم باز است!
این به آن معنا نیست!!
اگر اینطور بود که ما امام حسین را نداشتیم!
هیچ وقت واقعه عاشورا پیش نمی آمد!
درس عاشورا همین درس است، ابتدا منطق در مقابل منطق، اندیشه در مقابل اندیشه، وقتی کارگر نمی افتد و طرف مقابل شمشیر دستش می گیرد و می گوید هر چه من می گویم باید بشود، چون شمشیر دست من است!!
پس آدم ظلم ستیز شمشیر بر می دارد در مقابل آن شمشیر حتی اگر به شهادت منجر بشود، مي ايستد!!!
اما زمانی که شد، شمشیر در مقابل شمشیر، فاز منفی نیست!
امام حسین حتماً در فاز مثبت جنگیده!
همه یاران و کسانی که در این مبارزه شرکت داشتند، در فاز مثبت بودند!
این بحثی که ما می گوئیم مقدمه رهایی است!
ما در دوره بعد بحث رهایی و گستردگی را داریم!
دوره 5
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر