رند و زاهد !
گفتیم رند تلفیق واقعیت و حقیقت است
و زاهدی هم که مراعات است !
حسن عاقبت به خودی خود بدون حلقه ها به وجود نمی آید
زاهدی ممکن است ما را بهتر هدایت کند
اما اینها به تنهایی کار ما را درست نمی کند !
آن به که کار خود به عنایت رها کنم، عنایت چه بود؟ !
مراحل عنایت:
ما چی کار می کردیم در حلقه ها؟!
ما تسلیم شدیم و گفتیم به عنایت خودت، گفتیم ما نمی توانیم و کاره ای نیستیم و
ودکی هستیم در این حلقه !
پس اینجا عنایت مشتمل بر تسلیم و شاهد بودن است و همه چیزهایی که مجموعا ما را
از خودمان جدا کرده !
قبلا چسبیده بودیم به خودمان
اما الان فهمیدیم باید خودمان را رها کنیم و عنایت و به خدا سپردن را تجربه کنیم و پیشه
کنیم و کار را به کاردان واگذار کنیم !
البته این عنایت مراحلی دارد !
یک کسی یک درصد کار خود را به عنایت رها می کند و یک نفر 5 درصد و یک نفر می
شود عیسی مسیح و عنایتش می شود صد درصد !
در واقع ما داریم تمرین تسلیم شدن و عنایت می کنیم !
البته این بحثی است که از ذهنیت ما دور است و ظرف یک شب ایجاد نمی شود !
تا ما ناخودآگاهی خود را متقاعد کنیم زمان می خواهد !
شما می بینید که حتی در دوره های بالاتر افراد مایلند خودشان هم در ماجراها نقشی
داشته باشند !
هنوز نمی توانیم نقش خود را تبدیل به صفر کنیم !
هنوز دوست داریم این وسط ده بیست درصد دخیل باشیم و صد در صد عنایت او نباشد !
دلیل این که نمی توانیم
از حلقه ها آنطور که باید و شاید استفاده کنیم این است که هنوز نقش خودمان صفر
نشده !
می رویم به سمت جایی که نقش ما صفر است !
وقتی کارمان را به عنایت رها کردیم یعنی ما واگذار کردیم !
مثلا شما یک موقع یک وکالت کاری به یک نفر می دهید که ایشان برود و کار را به جای
من انجام بدهد !
حالا اکثر افراد صد در صد واگذار می کنند و بعضی ها هر دقیقه زنگ می زنند و می
رسند چی شد ؟
و آن وکیل می گوید اگر کار را سپردی به من هر موقع که کار را انجام دادم می آیم به تو
خبر می دهم !
اینها تجربه های عینی ماست
و ما در مسائل زمینی قادریم صد در صد وکالت بدهیم اما در مسائل آسمانی نمی توانیم
صد درصد وکالت بدهیم !
این یک مشکل بزرگ است
ما باید این میزان عنایت و تسلیم پذیری و تسلیم شدگی را درخودمان ارتقا بدهیم تا اینکه
بگوئیم ما شدیم صفر !
محو می باید نه نحو این جا بدان
گر تو نحوی بی خطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
وقتی طرف در دریا شنا نمی کند
همینطوری روی آب شناور است
ولی وقتی دست و پا می زند که خودش را نجات بدهد، غرق می شود !
دوره 5 - استاد طاهری
گفتیم رند تلفیق واقعیت و حقیقت است
و زاهدی هم که مراعات است !
حسن عاقبت به خودی خود بدون حلقه ها به وجود نمی آید
زاهدی ممکن است ما را بهتر هدایت کند
اما اینها به تنهایی کار ما را درست نمی کند !
آن به که کار خود به عنایت رها کنم، عنایت چه بود؟ !
مراحل عنایت:
ما چی کار می کردیم در حلقه ها؟!
ما تسلیم شدیم و گفتیم به عنایت خودت، گفتیم ما نمی توانیم و کاره ای نیستیم و
ودکی هستیم در این حلقه !
پس اینجا عنایت مشتمل بر تسلیم و شاهد بودن است و همه چیزهایی که مجموعا ما را
از خودمان جدا کرده !
قبلا چسبیده بودیم به خودمان
اما الان فهمیدیم باید خودمان را رها کنیم و عنایت و به خدا سپردن را تجربه کنیم و پیشه
کنیم و کار را به کاردان واگذار کنیم !
البته این عنایت مراحلی دارد !
یک کسی یک درصد کار خود را به عنایت رها می کند و یک نفر 5 درصد و یک نفر می
شود عیسی مسیح و عنایتش می شود صد درصد !
در واقع ما داریم تمرین تسلیم شدن و عنایت می کنیم !
البته این بحثی است که از ذهنیت ما دور است و ظرف یک شب ایجاد نمی شود !
تا ما ناخودآگاهی خود را متقاعد کنیم زمان می خواهد !
شما می بینید که حتی در دوره های بالاتر افراد مایلند خودشان هم در ماجراها نقشی
داشته باشند !
هنوز نمی توانیم نقش خود را تبدیل به صفر کنیم !
هنوز دوست داریم این وسط ده بیست درصد دخیل باشیم و صد در صد عنایت او نباشد !
دلیل این که نمی توانیم
از حلقه ها آنطور که باید و شاید استفاده کنیم این است که هنوز نقش خودمان صفر
نشده !
می رویم به سمت جایی که نقش ما صفر است !
وقتی کارمان را به عنایت رها کردیم یعنی ما واگذار کردیم !
مثلا شما یک موقع یک وکالت کاری به یک نفر می دهید که ایشان برود و کار را به جای
من انجام بدهد !
حالا اکثر افراد صد در صد واگذار می کنند و بعضی ها هر دقیقه زنگ می زنند و می
رسند چی شد ؟
و آن وکیل می گوید اگر کار را سپردی به من هر موقع که کار را انجام دادم می آیم به تو
خبر می دهم !
اینها تجربه های عینی ماست
و ما در مسائل زمینی قادریم صد در صد وکالت بدهیم اما در مسائل آسمانی نمی توانیم
صد درصد وکالت بدهیم !
این یک مشکل بزرگ است
ما باید این میزان عنایت و تسلیم پذیری و تسلیم شدگی را درخودمان ارتقا بدهیم تا اینکه
بگوئیم ما شدیم صفر !
محو می باید نه نحو این جا بدان
گر تو نحوی بی خطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
وقتی طرف در دریا شنا نمی کند
همینطوری روی آب شناور است
ولی وقتی دست و پا می زند که خودش را نجات بدهد، غرق می شود !
دوره 5 - استاد طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر