۱۳۹۲-۱۲-۰۱

رند و زاهد !

رند و زاهد !

گفتیم رند تلفیق واقعیت و حقیقت است
و زاهدی هم که مراعات است !

حسن عاقبت به خودی خود بدون حلقه ها به وجود نمی آید
زاهدی ممکن است ما را بهتر هدایت کند
اما اینها به تنهایی کار ما را درست نمی کند !

آن به که کار خود به عنایت رها کنم، عنایت چه بود؟ !

مراحل عنایت:
ما چی کار می کردیم در حلقه ها؟!
ما تسلیم شدیم و گفتیم به عنایت خودت، گفتیم ما نمی توانیم و کاره ای نیستیم و

ودکی هستیم در این حلقه !

پس اینجا عنایت مشتمل بر تسلیم و شاهد بودن است و همه چیزهایی که مجموعا ما را

از خودمان جدا کرده !

قبلا چسبیده بودیم به خودمان
اما الان فهمیدیم باید خودمان را رها کنیم و عنایت و به خدا سپردن را تجربه کنیم و پیشه

کنیم و کار را به کاردان واگذار کنیم !

البته این عنایت مراحلی دارد !
یک کسی یک درصد کار خود را به عنایت رها می کند و یک نفر 5 درصد و یک نفر می

شود عیسی مسیح و عنایتش می شود صد درصد !

در واقع ما داریم تمرین تسلیم شدن و عنایت می کنیم !

البته این بحثی است که از ذهنیت ما دور است و ظرف یک شب ایجاد نمی شود !
تا ما ناخودآگاهی خود را متقاعد کنیم زمان می خواهد !

شما می بینید که حتی در دوره های بالاتر افراد مایلند خودشان هم در ماجراها نقشی

داشته باشند !
هنوز نمی توانیم نقش خود را تبدیل به صفر کنیم !
هنوز دوست داریم این وسط ده بیست درصد دخیل باشیم و صد در صد عنایت او نباشد !

دلیل این که نمی توانیم
از حلقه ها آنطور که باید و شاید استفاده کنیم این است که هنوز نقش خودمان صفر

نشده !

می رویم به سمت جایی که نقش ما صفر است !
وقتی کارمان را به عنایت رها کردیم یعنی ما واگذار کردیم !

مثلا شما یک موقع یک وکالت کاری به یک نفر می دهید که ایشان برود و کار را به جای

من انجام بدهد !
حالا اکثر افراد صد در صد واگذار می کنند و بعضی ها هر دقیقه زنگ می زنند و می

رسند چی شد ؟
و آن وکیل می گوید اگر کار را سپردی به من هر موقع که کار را انجام دادم می آیم به تو

خبر می دهم !

اینها تجربه های عینی ماست
و ما در مسائل زمینی قادریم صد در صد وکالت بدهیم اما در مسائل آسمانی نمی توانیم

صد درصد وکالت بدهیم !

این یک مشکل بزرگ است
ما باید این میزان عنایت و تسلیم پذیری و تسلیم شدگی را درخودمان ارتقا بدهیم تا اینکه

بگوئیم ما شدیم صفر !

محو می باید نه نحو این جا بدان
گر تو نحوی بی خطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد

وقتی طرف در دریا شنا نمی کند
همینطوری روی آب شناور است
ولی وقتی دست و پا می زند که خودش را نجات بدهد، غرق می شود !

دوره 5 - استاد طاهری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر