نغمه دل (2)
با خود نشسته ام میان هیاهو
هر یک ز دوستان و غریبان به گوشه ای
من جستجو کنان
می گردم از پی یک سیم ارتباط
با کی ؟ کجا ؟ چگونه ؟ نمیدانم
تنها به جستجو
گویی ز گوشه ای . میخواندم نسیم رهایی
با طعم عشق
می خواندم به ناز . میخواندم به رقص
اینک مرا ببین
از جای خواسته ام
من را نگاه کن
اینگونه چرخ خوردن عاشق به التهاب
من را نگاه کن
اینها همه به گوشه ی چشمی که گوشه ای .
گویی
میخواندم نسیم رهایی
یک نغمه ای که با تن و جان و دل آشناست
یک آشنای دور
میگویدم بیا
میگویدم برقص
میگویدم بخوان
میگویدم بخوان
میگویدم بخوان . . .
__ طوفان - اسفند 92 __
با خود نشسته ام میان هیاهو
هر یک ز دوستان و غریبان به گوشه ای
من جستجو کنان
می گردم از پی یک سیم ارتباط
با کی ؟ کجا ؟ چگونه ؟ نمیدانم
تنها به جستجو
گویی ز گوشه ای . میخواندم نسیم رهایی
با طعم عشق
می خواندم به ناز . میخواندم به رقص
اینک مرا ببین
از جای خواسته ام
من را نگاه کن
اینگونه چرخ خوردن عاشق به التهاب
من را نگاه کن
اینها همه به گوشه ی چشمی که گوشه ای .
گویی
میخواندم نسیم رهایی
یک نغمه ای که با تن و جان و دل آشناست
یک آشنای دور
میگویدم بیا
میگویدم برقص
میگویدم بخوان
میگویدم بخوان
میگویدم بخوان . . .
__ طوفان - اسفند 92 __
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر