۱۳۹۲-۱۱-۱۲

دوش دیدم پیرمغانم استاد ناز

دوش دیدم پیرمغانم استاد ناز
آمده بود در خوابم تا بگوید راز

از بند اسارت تازه آزاد گشته بود
کلاس عشقش برپا شده بود باز

عجولانه سراغش رفتم تا بپرسم
نگران از اینکه خوابم نباشد دراز

معلم عشق گچ در دست گرفت
تخته از شوق می کرد راز و نیاز

استاد با خنده گفت دوستان عزیز
گیر کرده اید با حلقه های مجاز؟

آنچه دادم تنها ابتدای راه بود
خانه های نوساز احتیاج دارد جهاز

روح جمعی را خوب آماده کرده اید؟
صدای عشق رسیده است به حجاز؟

تمرین های خود را خوب انجام دهید
تا بازگردم و به جهان دهم دیگر فاز

آگاهی - بهمن 1391
Sina Erfan Keyhani

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر