پاسخ
آيت الله معصومی تهرانی به نامه جمعی از شاگردان آقای محمد علی طاهری
به
نام پروردگار انسانیت که داوریاش استوارترین داوری است
با سلام و احترام،
نظر بر قوت آراء حضرتعالی در باب دیدگاههای
بشر دوستانه دین مبین اسلام و با سپاس از حمایتهای ارزشمندتان از حقوق شهروندی هم
میهنانی که به اتهامات عقیدتی گوناگون، از برخی حقوق خود محروم و به برخی رنجها گرفتارند،
به استحضار میرساند که محمدعلی طاهری، دگراندیش و بنیانگذارعرفان کیهانی (حلقه) که
دو طب مکمل «فرادرمانی» و «سایمنتولوژی» را نیز بنیان نهاده و معرفی کرده است، سالهاست
که مورد هتک حرمت، حبس انفرادی و محرومیت از عدالت و حقوقی است که خود در نامهای به
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، جناب احمد شهید، بخشی از آنها را
متذکر شده است.
تمام مدت بازداشت دوم ایشان از تاریخ 14 اردیبهشت
1390 که تا کنون در بند 2 الف زندان اوین ادامه دارد و بر خلاف قانون (که بازداشت موقت
را 4 ماه میداند)، همچنان بازداشت موقت تلقی میگردد، در حبس انفرادی و تحت فشار،
بازجوییهای طاقت فرسا و تفتیش عقیده همراه با بی احترامی و قانونستیزی (برای اثبات
افساد فیالارض) سپری شده است و نیز محکومیتی پنج ساله و جریمه نقدی که در زمستان سال
90 و به جرائم بی مبنای توهین به مقدسات، تحصیل مال نامشروع (حق التدریس) و ...، برای
ایشان در نظر گرفته شده است، تنها گوشهای از مداخله جفاکارانه اطلاعات سپاه در اعمال
قدرت بر قوه قضائیه و به منظور صدور احکامی ناعادلانه علیه ایشان است که ارکان آن،
بر جوسازی و دروغ پردازی واقع میباشد.
اندیشه محمدعلی طاهری، مبتنی و متکی بر «رحمانیت
خداوند» و حقیقت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» است و به نظر میرسد کارآمدی آموزههای
وی و استقبال روزافزون مردم از آن اندیشه که امکان برخورداری صاحبان همه ادیان و مکاتب
از ارتباط با خداوند را همسان میداند و بر شمول رحمت الهی تأکید دارد، موجب ناخرسندی
نهادهای امنیتی کشور گردیده است؛ تا جایی که ادعا دارند موفق به اخذ فتوا از 15 مرجع
تقلید مبنی بر ارتداد این مرد صلحاندیش شدهاند و عزم خود را برای صدور حکم اعدام
وی، جزم کردهاند.
در تمام چند سال گذشته (از سال 1386)، رسانههای
دولتی از انواع تهمت و افترا به این مرد، فروگذار نکردهاند و در کنار نمایشها و شاکیتراشیهای
چند روحانی جوان و کم سواد (از مؤسسه بهداشت معنوی) در فرهنگسرای فردوس و دیگر مراکز
آموزشی، کتابهای ضعیفی نیز در نقد فرمایشی و ژورنالیستی تفکر او به رشته تحریر در آمده
است که پرپیمانهترین آنها (کتاب افسون حلقه) در کتابی با عنوان «حلقه افسون و افسانه
نیست» پاسخ یافته است.
در ادامه پویشهای مردمی که از سال گذشته و
در نقاط مختلف ایران و جهان، در حمایت از این معلم تحت ظلم، شکل گرفته است، چندی پیش،
بیش از 2000 نفر از مردم، در نامه سرگشادهای به دبیرکل محترم سازمان ملل، جناب بان
کی مون، خواستار حمایت مجامع بین المللی از همه زندانیان بیگناه عقیدتی و سیاسی و
آزادی ایشان گردیدند و هم اکنون، اعتراضات خود ایشان به اطاله دادرسی و اصرار بازجویان
و بازپرس پرونده بر صدور حکم اعدام، به دوازدهمین اعتصاب غذا انجامیده است که تا احقاق
حقوق قانونی، قصدی بر پایان بخشیدن به آن نیست.
لذا، خواهشمند است ضمن اعلام نظر در خصوص «آزادی
اندیشه و بیان» در اسلام، به صلاحدید خود، در دفاع از حقوق این هم میهن گرامی، یاریگر
ما باشید و باری دیگر، مخالفت خود با خشونت علیه صاحبان اندیشه را اعلام فرمایید.
با درود و سپاس و آرزوی توفیق الهی
جمعی از شاگردان استاد محمدعلی طاهری
بسمه
تعالی
با سلام و تحيت؛ از اتفاقات پيش آمده برای جناب آقای محمدعلی طاهری
بسيار متاسفم و اميدوارم كه مسئولين امر هر چه سریعتر از برخوردهای امنيتی با دگرانديشان
دست بردارند و صحت و سقم هر انديشهای را به مراكز علمی و دانشگاهی محول نمايند.
سطح
عقل و دانش انسان امروز چنان پیشرفت کرده که قادر است بدون تحکم چکمه و شمشیر، و صرفا
با در اختیار داشتن فضایی آزاد، منصفانه، سالم و به دور از هرگونه محدوديت و سانسور،
هر مدعایی را پس از محک عقلانی بپذیرد یا رد کند. چنانچه نظرات گوناگون در اختيار افكار
عمومی قرار گیرند، خود ایشان قادرند تا بر اساس منطق گوينده، به قضاوت بنشينند. بطور
قطع افكار عمومی، انديشهای را مورد تاييد قرار خواهند داد كه از منطق و استدلال بيشتری
برخوردار است؛ و اين امر مورد سفارش قرآن كريم نیز هست، آن جا كه میفرمايد: «فبشر
العباد الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه».
بیشک
دوستداران و علاقهمندان به اندیشهها و نظریههای جناب طاهری، مبتنی بر تجربیات خود
و بر اساس عقل و درایت خویش به ایشان گرویده و خط مشی فکری ایشان را در زندگی خود بکار
میبرند؛ تا حدی که اکنون حاضرند مخاطرات بسیاری را به جان بخرند و از دعوی خویش مبنی
بر اثربخشی تفكراتشان در زندگی افراد، تماما دفاع کنند. بنده حرکات ناشیانهی امنیتی
امروز با عرفان حلقه را نمادی از رویارویی و مخالفت با نسل جوانی میدانم که سعی میکند
بر تواناییهای فکری و عقلی خود ایمان داشته باشد و راه تعالی روحی و فکری خود را به
دست خویش بیافریند.
با
تمام این اوصاف، اين كمترين با مطالعهی آثار مكتوب جناب آقای طاهری، هر چند رگههایی
از خطا و اشتباه را –باعنايت به انديشههای شخصی خودم- يافتهام؛ لكن برخورد خشونتآميز
و امنيتی را در برخورد با هر نوع انديشهای نه تنها صحيح نمیدانم، بلکه آن را ناكارآمد
و نشان از ضعف برمیشمرم؛ چنانچه مخالفین هر مدعایی بتوانند پاسخهایی دخور به مدعیان
بدهند، دیگر نیازی به اعمال فشارهای ضد انسانی و تضییع حقوق ایشان نخواهد بود. اين
امر بارها و بارها در طول تاريخ به تجربه رسيده و اثبات شده است كه برخوردهای قهرآميز
و امنيتی با انديشههای گوناگون قادر به جلوگيری از انتشار هيچ گونه انديشه و فكری
نبوده؛ كه اگر چنين رفتارهایی ثمربخش بود امروزه هيچ آثاری از انديشهها و آراء گذشتگان
–كه در زمان خود جرم محسوب میشد و پيروان آن انديشه مورد آزار و شكنجه قرار میگرفتند-
وجود نداشت.
انديشهها
و تفكرات دينی و غيردينی همچون: مانوی، يهودی، مسيحی، اسلامی، شيعی، بابی، بهایی، صوفيانه،
فلسفی، سوسياليستی، فمینیستی، آتئيستی و جنبشهای نوظهور عرفانی در دهههای اخیر، و
بسياری عقايد و انديشههای گوناگون ديگر در عصر و زمان پيدايش خود، یا پس از گسترش
در جامعه، با خشونتهای غير قابل وصفی روبرو شده و بعضا مايه كشتارها و خونريزیهای
بسياری گرديده است؛ اما آن رفتارها نتوانسته از گسترش آنها جلوگيری كند؛ زيرا انديشه
و تفكر –چه حق و چه ناحق- را نمیتوان با رفتارهای قهرآميز، مضمحل و نابود كرد؛ بلكه
برعكس مسبب انتشار آن تفكرات خواهد شد. خاصیت اصیل اندیشه و تفکر، سیال بودن آن است
و چنانچه زمینهی جریان آزاد اندیشه، فکر، باور و اعتقاد بسته نگه داشته شود، تنها
به ضرر مخالفین خواهد بود. اميدوارم ما از تجربههای تاريخی بشر عبرت كافی و وافی بگيريم
و مرتكب خبط و خطای گذشتگان نشويم؛ بخصوص در عصر ارتباطات و دهكده كوچك جهانی.
همچنين
اين نكته را نيز میبايست مدنظر قرار داد كه قرنهاست جوامع بشری از دوران "انگيزاسيون"
عبور كرده و در عوض برای پاسداری از حريم علم و دانش؛ و جلب اعتماد افكار عمومی، محفلها
و مراكزی علمی را برای بررسی و تجزيه و تحليل هر نظر و ادعایی در علوم تجربی و نظری
تشكيل دادهاند تا آزادانه و بدون اعمال نظر صاحبان قدرت و ثروت و مذهب؛ علما و متخصصين
هر علمی به بررسی مدعای مدعيان در حوزه تخصصی خود بپردازند و درستی و نادرستی آن را
تاييد يا مردود اعلام كنند. با تمام این احوال، هم علم تجربی امروز و هم دانش دینی،
اذعان دارند که مدعیات معنویتگرا را نمیتوان با آزمایشات و ابزار آزمايشگاهی مورد
بررسی علمی قرار داد؛ به همین دلیل لازم است به درک، درایت و بینش نفس انسانی اعتماد
داشت و تجربه شخصی افراد را به عنوان حجتی بر سودمندی چنین مدعیاتی مورد تاکید قرار
داد.
به
هر روی، اين كمترين با بسياری از افكار جناب آقای طاهری موافقت نداشته و نهتنها شخصا
نمیتوانم با نظرات ایشان ارتباط برقرار نمايم بلكه نقدهایی نيز بدانها دارم؛ اما
به جد بر این باور هستم که میبايست ایشان از این حق مسلم برخوردار باشند تا در فضایی
آزاد و منصفانه و با حضور محترم خود، شاگردان و طرفدارانشان، پاسخگوی انتقادات و سوالات
منتقدين باشند. اگرچه معتقدم نشر نظرات ایشان – اگر نگوییم بدون ضرر- بلکه مضراتش بيشتر
از بسیاری از خرافات وموهوماتی نيست که قرائت رسمی دینی از آنها پشتیبانی میکند و
بدانها دامن میزند، به طوری که دههها پیش مرحوم استاد مطهری برای زدودن آن خرافات
و اوهام و بدعتها، علماء و اندیشمندان دینی را به «روشنگری اسلامی» فراخواندند.
همچنين
در نامه به اتهاماتی اشاره كرديد كه لازم می دانم بطور اختصار به دو مورد اصلی آن بپردازم.
الف)
افساد فی الارض
فساد
در لغت به معنای: تباهی؛ خرابی؛ زيان؛ خسارت و ضرر است. در مفاهيم قرآن كريم
"فساد" به خودی خود "جرم" محسوب نشده و در متون اسلامی تعريفی
از "افساد" يا "فساد فی الارض" تحت عنوان جرمی مستقل وجود ندارد؛
بلكه آنگونه كه از آيات مختلف قرآن كريم برداشت میگردد "افساد" اصطلاحی
است برای بيان نتيجهی اعمالی كه عالماً و عامداً از سوی صاحبان قدرت و ثروت عليه مال،
جان و سلامت جسمی و روانی جامعه، برای كسب قدرت و ثروت بيشتر انجام میشود. بنابراين
اتخاد تصميمات منفعتطلبانهی صاحبان قدرت و ثروت در به تباهی و خرابی كشاندن اقتصاد
كلان و گسترش فقر اجتماعی؛ زيان و خسارت وارد كردن به مراتع، مزارع، جنگلها، منابع
طبيعی و ذخاير ملی؛ هدر دادن، به بردگی كشيدن و نابود كردن نيروهای انسانی و تباه نمودن
سلامت جسمی و روانی اجتماع را میتوان از مصاديق بارز امروزی "افساد فی الارض"
عنوان كرد؛ كه برای روشن شدن اين مطلب آياتی كه در آنها اصطلاح "فساد" استفاده
شده است را با توضيحی مختصر ذكر میكنم:
وَمِنَ
النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى
مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ
لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ
(بقره-204و 205)
از
مردم، كساني هستند كه گفتار آنان، در زندگي دنيا مايه اعجاب تو ميشود، (در ظاهر، اظهار
محبت شديد ميكنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه ميگيرند. (اين در حالي است
كه) آنان، سرسختترين دشمنانند. (نشانه آن، اين است كه) هنگامي كه روي بر ميگردانند
(و از نزد تو خارج ميشوند)، در راه فساد در زمين، كوشش ميكنند، و زراعتها و چهارپايان
را نابود ميسازند، (با اينكه ميدانند) خدا فساد را دوست نميدارد.
نکته:
بنابر تفسیر آیت الله طالقانی؛ فساد در این آیات اشاره به کسانی دارد که مجیزگویانه
و با وعدههای دنیوی به قدرت میرسند اما نهایتا درآمدهای کشور را نابود کرده و فقر
را گسترش می دهند.
مِنْ
أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَني إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ
نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها
فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ
ثُمَّ إِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده-
32)
از
اين رو بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كس ديگر را نه به قصاص قتل كسى يا ارتكاب
فسادى بر روى زمين بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته باشد. و هر كس كه به او حيات
بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده باشد. و به تحقيق پيامبران ما همراه با
دلايل روشن بر آنها مبعوث شدند، باز هم بسيارى از آنها هم چنان بر روى زمين از حد خويش
تجاوز مىكردند.
نکته
: بنابر آیات 30 و 31 که به داستان قتل هابیل به دست قابیل پرداخته؛ موضوع قتل است،
از اين رو طبق اين آيه فساد فی الارض دلالت به ناحق کشتن انسانها دارد.
إنَّما
جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً
أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ
خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ
فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ (مائده – 33)
جزاى
كسانى كه با خدا و پيامبرش جنگ مىكنند و در زمين به فساد مىكوشند، آن است كه كشته
شوند، يا بردار گردند يا دستها و پاهايشان يكى از چپ و يكى از راست بريده شود يا از
سرزمين خود تبعيد شوند. اينها رسواييشان در اين جهان است و در آخرت نيز به عذابى بزرگ
گرفتار آيند.
نکته:
فساد در این آیه با عنایت به مبحث محاربه، بهايجاد ارعاب عمومی، راهزنی و کشتار مردم
دلالت دارد.
وَ
قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا
بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ
ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ
الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ
أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ
(مائده-64)
و يهود
گفتند دست خدا به زنجير بسته است!، دستهايشان بسته باد و بخاطر اين سخن از رحمت (الهي)
دور شوند! بلكه هر دو دست (قدرت) او گشاده است هر گونه بخواهد ميبخشد، و اين آيات
كه بر تو از طرف پروردگارت نازل شده بر طغيان و كفر بسياري از آنها ميافزايد، و در
ميان آنها عداوت و دشمني تا روز قيامت افكنديم، و هر زمان آتش جنگي افروختند آنرا
خداوند خاموش ساخت و براي فساد در زمين تلاش ميكنند و خداوند مفسدان را دوست ندارد.
نکته:
بنابر مفهوم حرب، به کشتار و جنگافروزی دلالت دارد. فساد در اینجا توطئه چینی برای
ایجاد جنگ میتواند باشد.
قالُوا
يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ
نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا (كهف-94)
گفتند: اى ذو القرنين، يأجوج و مأجوج در زمين
فساد مىكنند. مىخواهى خراجى بر خود مقرر كنيم تا تو ميان ما و آنها سدى برآورى؟
نکته:
یاجوج و ماجوج به غارت و کشتار میپرداختند فسادشان ايجاد ناامنی، ارعاب عمومی و کشتار
مردم بود.
وَإِلَى
ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ
غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً
فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوَءٍ فَيَأْخُذَكُمْ
عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ
فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً
فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ * قَالَ الْمَلأُ
الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ
أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ
بِهِ مُؤْمِنُونَ* قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ
كَافِرُونَ (اعراف – 73تا76)
و به
سوى [قوم] ثمود صالح برادرشان را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما
معبودى جز او نيست در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان دليلى آشكار آمده است اين
مادهشتر خدا براى شماست كه پديدهاى شگرف است پس آن را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد
و گزندى به او نرسانيد تا [مبادا]شما را عذابى دردناك فرو گيرد؛ و بخاطر بياوريد كه
شما را جانشينان قوم عاد قرار داد و در زمين مستقر ساخت، كه در دشتهايش قصرها برای
خود بنا میكنيد و در كوهها برای خود خانهها میتراشيد، بنابراين نعمتهای خدا را
متذكر شويد و در زمين فساد نكنيد؛ سران قوم او كه استكبار مىورزيدند به مستضعفانى
كه ايمان آورده بودند گفتند آيا مىدانيد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است
گفتند بىترديد ما به آنچه وى بدان رسالت يافته است مؤمنيم؛ كسانى كه استكبار مىورزيدند
گفتند ما به آنچه شما بدان ايمان آوردهايد كافريم.
نکته:
بنابر آیات 73 تا 76؛ فساد و تباهی را «ملأ» یعنی اشراف، صاحبان نفوذ، و زراندوزانی
که استکبار میورزند،برای كسب منافع خود انجام میدهندو مردم مستضعف را به گرفتاری
بيشتر دچار میكنند.
وَ
إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ
إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ
الْميزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ
بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ * وَ لا تَقْعُدُوا
بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها
عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ
عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ * وَإِن كَانَ طَآئِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ
بِهِ وَطَآئِفَةٌ لَّمْ يْؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللّهُ بَيْنَنَا
وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ * قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ
لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ
فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ (اعراف-85تا88)
و بر
مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم. گفت: اى قوم من، اللَّه را بپرستيد، شما را خدايى
جز او نيست، از جانب پروردگارتان نشانهاى روشن آمده است. پيمانه و ترازو را تمام ادا
كنيد و به مردم كم مفروشيد و از آن پس كه زمين به صلاح آمده است در آن فساد مكنيد،
كه اگر ايمان آوردهايد، اين برايتان بهتر است. و بر سر راهها منشينيد تا مؤمنان به
خدا را بترسانيد و از راه خدا بازداريد و به كجروى واداريد. و به ياد آريد آن گاه كه
اندك بوديد، خدا بر شمار شما افزود. و بنگريد كه عاقبت مفسدان چگونه بوده است.و اگر
طايفهاي از شما به آنچه من فرستاده شدهام ايمان آوردهاند و طايفهاي ايمان نياوردهاند
صبر كنيد تا خداوند ميان ما داوري كند كه او بهترين داوران است. اشراف زورمند و متكبر
از قوم او گفتند: اي شعيب سوگند ياد ميكنيم كه تو و كساني را كه به تو ايمان آوردهاند
از شهر و آبادي خود بيرون خواهيم كرد يا به آئين ما باز گرديد، گفتند: آيا (مي خواهيد
ما را بازگردانيد) اگر چه مايل نباشيم؟
نکته:
در این آیات تباهی اقتصاد مد نظر است. همچنین باز هم صاحبان قدرت و ثروت هستند که در
راه هدایت الهی به منظور كسب منافع مادی اخلال و تباهی ایجاد میکنند.
وَ
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا
فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيي
نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ (اعراف-127)
مهتران قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را
مىگذارى تا در زمين فساد كنند و تو و خدايانت را ترك گويد؟ گفت: پسرانشان را خواهم
كشت و زنانشان را زنده خواهم گذاشت. ما بالاتر از ايشانيم و بر آنها غلبه مىيابيم.
نکته: اين آيه، اشاره به حاكميتی دارد كه مردمان
را خاضع و خاشع میخواهد و چنانچه تمردی ببيند، متمردين را مفسد معرفی كرده و با شديدترين
شكل ممكن با مردم رفتار خواهد كرد!
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ
أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي
نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ (قصص-4)
فرعون در آن سرزمين برترى جست و مردمش را فرقهفرقه
ساخت. فرقهاى را زبون مىداشت و پسرانشان را مىكشت و زنانشان را زنده مىگذاشت كه
او از تبهكاران بود.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُوني أَقْتُلْ مُوسى
وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي
الْأَرْضِ الْفَسادَ (غافر-26)
فرعون گفت: بگذاريد موسى را بكشم و او خداى
خود را به يارى طلبد. مىترسم دينتان را ديگرگون كند يا در اين سرزمين فسادى برانگيزد.
نکته: در اين آيات فساد دلالت به نظام حكومتی
دارد كه به هر شكل ممكن میخواهد مردم را مطيع و فرمانبردار خود نگه دارد و از آزاديهای دينی و فكری جلوگيری كند.
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ
أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَليلاً مِمَّنْ
أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فيهِ وَ كانُوا مُجْرِمينَ
* وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ(هود-
116و117)
چرا در ميان مردمانى كه پيش از شما بودند- جز
اندكى كه از آن ميان نجاتشان داديم- خردمندانى نبودند تا مردمان را از فسادكردن در
زمين باز دارند؟ ظالمان از پى آسودگى و لذات دنيوى رفتند و گنهكار بودند. و پروردگار
تو شهرها را در حالى كه مردمانش صالح باشند، ستمگرانه نابود نمىكند.
نکته: این آیات اشاره به مسئولیت صاحبان خرد
و اندیشه دارد که وظیفه دارند در جهت اصلاح جامعه بکوشند و نیز از تعدی صاحبان قدرت
و ثروت و نفوذ (سیاسی و اجتماعی) به مردم جلوگیری کنند.
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا
لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقينَ (يوسف-73)
گفتند: خدا را، شما خود مىدانيد كه ما فسادكردن
را در اين سرزمين نيامدهايم و دزد نبودهايم.
نکته: در اين آيه فساد به مفهوم دزدی و قصد
ضرر رساندن به دارايیهای عمومی جامعه است.
وْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ
* وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ
وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ (شعراء-181 تا183)
حق پيمانه را ادا كنيد (و كم فروشي نكنيد) و
مردم را به خسارت نيفكنيد. با ترازوي صحيح وزن كنيد. به مردم كم مدهيد و بىباكانه
در زمين فساد مكنيد.
نکته: در اين آيه موضوع اقتصادی است و به تجار
و سرمایه داران باز میگردد.
وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ
سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ
الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ
مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ * طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ
فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ * فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ
أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ * أُوْلَئِكَ الَّذِينَ
لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ(محمد- 20تا23)
کساني كه ايمان آوردهاند ميگويند چرا سورهاي
نازل نميشود؟ (كه در آن فرمان جهاد باشد) اما هنگامي كه سوره محكمي نازل ميگردد كه
در آن نامي از جنگ است منافقان بيماردل را ميبيني همچون كسي كه در آستانه مرگ قرار
گرفته به تو نگاه ميكنند، پس مرگ و نابودي براي آنها بهتر است. اما اگر آنها اطاعت
كنند و سخن سنجيده و شايسته بگويند براي آنها بهتر است، و اگر آنها هنگامي كه فرمان
جهاد قطعيت پيدا ميكند به خدا راست گويند (و از در صدق و صفا درآيند) براي آنها بهتر
است. اما اگر رويگردان شويد آيا جز اين انتظار ميرود كه در زمين فساد كنيد و قطع رحم
نمائيد. آنها كساني هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته، گوشهايشان را كر و
چشمهايشان را كور نموده است.
نکته: فساد در این آیات مربوط به پیروی از دستور
جنگ در صورت نازل شدن آن میباشد. رویگردانی و قطع رحم به معنی کنار گذاشتن خویشاوندی
با پیامبر(ص) و باقی مسلمانانبوده که به عنوان دلیلی فرهنگی در بافت اجتماعی عرب مورد
تاکید خداوند قرار گرفته است تا از مومنین برجسته و صاحب نفوذ بخواهد از پیامبر اسلام
و یارانشان رویگردان نشوند و خویشاوندان خود را تنها مگذارند. چرا که این کار به منزلهی
همپیمان شدن با دشمنانی است که حکم جنگ علیه ایشان نازل خواهد شد و موجب در خطر قرار
گرفتن جامعهی تازه تاسیس مسلمانان میشود. در حقیقت "فساد" در این آیات
به کنار کشیدن از حمایت پیامبر(ص) و تباه كردن پیمانهای خویشاوندی اشاره دارد و میفرماید
اگر چنین کنید کسانی هستید که با وجود آیات قرآن مبنی بر حقانیت پیامبری محمد(ص) همچون
کوران و کران، از حقیقت رویگردان شدید.
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ*
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ*الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ*وَثَمُودَ
الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ*وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ*الَّذِينَ طَغَوْا
فِي الْبِلَادِ*فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ.
آيا نديدهاى كه پروردگار تو با قوم عاد چه
كرد؟ * با ارَم كه ستونها داشت؟ * و همانند آن در هيچ شهرى آفريده نشده بود * و قوم
ثمود كه در آن وادى سنگ را مىبريدند * و قوم فرعون آن دارنده ميخها * آنها در بلاد
طغيان كردند * و در آنها به فساد در افزودند. (فجر-6 تا12)
نکته: این آیات خلاصهوار تاکید میکند که فساد
را نه مردم و افراد عام، بلکه خواص و صاحبان قدرت و ثروت و نفوذ انجام میدهند؛ فسادها
و تباهکاریهایی که توسط قوم عاد و ثمود و نظام فرعونی مورد عتاب و نهایتا عقاب قرار
گرفت، به اعمال و رفتارهای کاخ سازان، سرمایه داران و حاکمانی كه تمركز ثروت و قدرت
باعث طغيانشان گرديده بود و کسانی که مردم را به تضعیف مالی و روانی کشیدند تا بتوانند
بر ایشان حکومت کنند، اشاره دارد!
همانگونه كه در آيات مذكور ديده میشود،
"افساد" به خودی خود دارای مجازاتی نيست بلكه "افساد" اصطلاحی
است برای بيان نتيجهی رفتار و عملكرد اشخاصی كه عمدتاً صاحبان قدرت و ثروتند و به
جهت همين تمركز قدرت و ثروت قادرند تباهیها و خرابیهای وسيع اقتصادی، جانی و فرهنگی
را به جامعهای وارد كنند. بطور كل با توجه به آموزههای قرآن كريم "فساد فی الارض"
از منظر قرآن كريم يعنی: تبهكاری سيستماتيك زورمندان و رزاندوزان؛ در حالی که از منظر
نظامهای فرعونی به آزادیخواهی و دادگری نیز "فساد" اطلاق میشود.
ب)
ارتداد
"ارتداد" در لغت به معنای "برگشتن"،
"پس گرفتن" و "بازگشتن" است و در اصطلاح فقهی "خارج شدن از
دين" و "برگشتن و روگردانی از دين بواسطهی انكار اصول يا انكار ضرورياتی
كه به انكار اصول برگردد" تعريف شده است. اگر چه بسياری از علما اسلامی بر اين
باورند مسلمانی كه از اسلام برگردد مجازاتش مرگ است لكن اين حكم هيچ مبنای قرآنی نداشته
و خلاف مفاهيم قرآن كريم است چنانچه در همين خصوص می خوانيم:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ
مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ
أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ
اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ
وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (مائده-54)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كه از شما
از دينش بازگردد چه باك زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند.
در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش در راه خدا جهاد مىكنند و از ملامت
هيچ ملامتگرى نمىهراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد ارزانى دارد، و خداوند
بخشاينده و داناست.
همچنين:
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ
فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ
الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ
مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ
إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ
فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ
النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (بقره-217)
تو را از جنگكردن در ماه حرام مىپرسند. بگو:
جنگكردن در آن ماه گناهى بزرگ است. اما بازداشتن مردم از راه حق و كافر شدن به او
و مسجد الحرام و بيرون راندن مردمش از آنجا در نزد خداوند گناهى بزرگتر است، و شرك
از قتل بزرگتر است. آنها با شما مىجنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان بازگردانند.
از ميان شما آنها كه از دين خود بازگردند و كافر بميرند، اعمالشان در دنيا و آخرت تباه
شده و جاودانه در جهنّم باشند.
چنانچه
به اين دو آيه كه مشخصا در مورد مرتدين است نگاه كنيم هيچ دستوری مبنی بر مجازات دنيوی
برای مرتدين بيان نشده، بلكه تنها در آيه دوم جزای اخروی تعيين گرديده است. بنابراين
حكم مرگ مرتد كه مجازاتی دنيوی است هيچ مبنای قرآنی ندارد و بر اساس آموزههای قرآن
كريم نيز هيچ كسی -حتی پيامبر اكرم(ص)- نمیتواند برای موضوعی كه خداوند حكمی –چه دنيوی
چه اخروی- برايش تعيين نموده، مجازات ديگری مقرر كند؛ و اگر چنانچه فقيهی بر خلاف آنچه
كه قرآن حكم داده حكمی صادر كند به صراحت قرآن كريم ظالم، كافر و فاسق است: وَ مَنْ
لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ (مائده-44) وَ مَنْ
لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (مائده-45) وَ
مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (مائده-47)
در
همين خصوص برای اطلاع بيشتر می توانيد به مقاله دانشمند محترم جناب حجة الاسلام و المسلمين
فاضل ميبدی تحت عنوان: "ارتداد در قرآن مجازات دنيوی ندارد" و همچنين مبحث
اين كمترين تحت عنوان: "چرایی حكم ارتداد" مراجعه نماييد.
در
نهایت این کمترین، جناب محمدعلی طاهری و طرفدارانشان را دگراندیشانی میدانم که به
جرم عقیده و باورشان مورد برخورد قهرآمیز قرار گرفتند؛ که نه تنها در مورد بسیاری از
اساتید دانشگاه، علماء حوزه و عموم مردم مسبوق به سابقه است، بلکه حلقهای از زنجیرهی
نقض حقوق انسانی در تمام دهههای گذشته میباشد. اميد است اين روند هر چه زودتر تغيير
كند.
خداوندا؛
هر قوم و ملتی، با شيوهای و زبانی با تو سخن میگويند و از خان نعمت بیمنتهايت بهرمند
میگردند؛ پس دلهای آنان را به نور محبت خود منور نما تا با يكديگر مهربان باشند و
به نام تو به هم ظلم و تعدی روا ندارند. آمين
والسلام
و علی من اتبع الهدی
10/2/1394
الراجی؛ عبدالحميد معصومی تهرانی
منبع خبر : عبدالحميد معصومی تهرانی
http://www.amasumi.net/article161.html
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#استاد_محمد_علي_طاهري
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر