پاسخ آقای دکتر علی رعیتی پژوهشگر علوم دینی
بسمه تعالی شانه
پرسش کنندگان محترم
با سلام و آرزوی بهروزی ؛
توقیراً به رسم تمهید، در پاسخِ شما محترمین به آگاهی می رساند:
۱- کفر، دشمنی ورزیدن آشکار با توحید و موحدین و عناد و عداوت علنی با رسول گرامی(ص) است. بااندکی تامل درآیات الهی فرق کافر و مشرک را در این نکته می یابیم. کافر با خداوند تعالی در دشمنی آشکار است. امّا مشرک چه بسا همان دشمنی را در دل و جان دارد وآن را آشکار نمی نماید و با این فرض در امن و امانست. در زمان رسول گرامی اسلام(ص) برخی از اهل کتاب مانند یهود، و نیز گروهی از مشرکین بسان ابولهب با توحید و دعوت حضرتش در دشمنی آشکار شدند و البته به حکم قران کافرند و بعضی از ایشان گرچه به پیام الهی آن حضرت ایمان نداشتند لیکن به عناد و عداوت نیز بر نخاستند که اینان همان مشرکانند.به بیانی دیگر می توان گفت که تلقی متفاوت از کفر حاصل خلط در معنای لغوی آنست. کلمه ی کفر ومشتقات و فروعات آن چون کفره ، کافرون و کافر قابل درک نخواهد بود جز این که بدانیم کافر به چه چیز؟ مشرک با نفی علنی توحید، کافر به توحید، واهل کتاب با نفی علنی رسالت محمدبن عبدالله، کافر به رسالت، و بخیل با بخل ورزیدن، کافر به انفاق و الی آخر. پس در کفر ظهور فعل معاندانه شرط است.
بسیار روشن است که در ساحت اعتقادات هر قول ملفوظ و مکتوبی ممکن است متضمن توحید، شرک و یا کفر باشد و به ناچار این اقوال، صریح و یا راز آلود و رازگونه اند.
۲- عرفان برای یافتن حقیقت و وصال به حق ، با رهیدن از دام خطاهایِ ادراکیِ حواس ، راه شهود را از مشرب شور و حال و جذبه و تجربه ی درون ، برگزیده و بدان رهنمون می نماید. باید گفت به دلائلی که کم نیست،بیان عرفانی، بیشتر با رازگونگی همراه و هم جانست . در این رازگونگی امّا همه ی مکاتب عرفانی ( عرفان اسلامی، عرفان سنتی و جهان شمول ، عرفان های نو پدید) مشترکندهرچند که باور هریک از حقیقت و طرق وصول به آن، در تفاوت است. در عرفان اسلامی و سنتی مصداق حقیقت ، ذات اقدس الهی و در بسیاری از عرفان های نوپدید، حقیقت، آرامش درونی است که صد البته انسان از درون آرام، توجهش به توحید، بیش از پریشانِ نا آرام است. ولی این نکته نیز بدیهی است که نباید و نشاید در برتری و شرافتِ عرفانی که حقیقت را ذات اقدس الهی و محبوب مطلق می داند، تردید روا داشت و آن را با عرفان های نوپدید که حقیقت را فقط در آرامش درون خلاصه می بیند و وبیشتر آن ها – نه همه – در این ادّعا و مدّعا کاذبند و چون نه دیدند حقیقت رهِ افسانه زدند، یکسان دید. شتّانَ الفرق بین هذا و ذاک.
۳ – گر چه در موضوع این نوشته نه مولانایی می بینیم نه حافظی نه عارفی و نه حتی فیلسوفی ، امّا این یک واقعیت است که رازگونه گفتن و نوشتن ، در طول تاریخ همواره رهبران و رهروانِ مکاتب عرفانی و فلسفی و صراحت گریزانِ پیچیده گوی را با مشکلاتِ فراوانی روبرو ساخته که کمینه ی آن تکفیر و تفسیق است. علمای ادیان و فقهای معظّم نیز بسته به میزانِ رمزگشایی از این رازگفته ها، با سه رایِ تایید و تکفیر و توقّف ، در اختلاف بوده و هستند.برای نمونه فقیه بزرگ آیه الله سیّد محمد کاظم یزدی در کتاب معتبر عروه الوثقی با بر شمردنِ اعیان نجسه، در بحث پیرامون کافر، قائلین به وحدت وجود را همراه با مجسِّمه ومجبِّره آورده و می فرماید اگر این افراد به احکام اسلام پایبند باشند ، قولِ اقوی عدم کفر و نجاست است(چون علم به آگاهی و پایبندی اینان به لوازم اعتقاداتشان وجود ندارد). امّا در صورت علم به پایبندی به مفاسدی که لازمه ی اعتقاداتشان می باشد، آنان را کافر و نجس می داند. جالب آنست که این فقیه سترگ، و ده ها و صدها تن از پسینیان وی که به رویّه ی غالب ، بیشتر با حاشیه نوشتن بر کتاب او بر مسند شریف مرجعیت تکیه زدند، هیچگا ه مفاسد لازمه ی قول به وحدت وجود را تبیین نفرمودند. مرجع بزرگ آیت الله سید محسن حکیم در کتاب مستمسک با تحشیه بر این کلامِ سیِّد، با نقلِ تعلیقه ی مرحوم سبزواری بر اسفار، در بیان معنای وحدت وجود، قولی بدین مضمون دارد که حسن ظن به این قائلین به توحید خاص و حمل بر صحت که شرعاً مامور به می باشد، سبب می شوند که کلام (رازگونه ی) وحدت وجودیان را بر خلاف ظواهر آن حمل کنیم و بدین طریق اندکی از شدّت و حدّتِ فتوای سیِّد می کاهد.
۴- این جانب کتب ارسال شده ی مولف آقای طاهری را مطالعه و درمحتوای آن نه شرکی دیدم نه مشرکی، نه کفری نه کافری و نه فسادی نه مفسدی بلکه به عکس بیان رحمت عامّ و خاصّ خداوندی و استشهاد به اصول مسلّم اخلاقی، ما را به پیروی از کتاب خدا و سنت رسول گرامی ( ص ) و اهلبیت عصمت و طهارت ( ع )، وا می دارد که چنانچه در آراء وعقاید مولف مارّالذکر ابهام یا رازگونگی یا لغزشی نهفته را، همانگونه که مرحوم حکیم فرمود به حسن ظن بنگریم و با حمل بر صحّت، از تکفیر اجتناب نماییم.مضافاً این که حکم به شئ فرع بر شناخت موضوع بوده و ابهام و رازگونگی احتمالیِ برخی نظرات مولف در این کتب، مانع از حصول کافی و وافیِ شناخت موضوع می باشد.
ختاماً تاکید می کنم نظر حقیر در این نوشته فقط متوجه محتوای کتب مذکور است و در خصوص شخصیت مولِّف و هرنوع کنش یا واکنش شخصی یا اجتماعی وی، بی اطلاع و نا آگاه بوده و به همین دلیل اصحاب مجموعه ی عرفان حلقه را نه تایید می نمایم نه تکذیب . والسلام.
علی رعیتی
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#استاد_محمد_علي_طاهري
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر