ارزیابی های ذهن و روان
به دنبال ارزیابی های ذهن و روان ، واکنش مغز و ترجمه ی حالات احساسی به زبان فیزیک و جسم آغاز شده ، به صورت واکنش های شیمیایی نمایان می شود و پس از این ترجمه است که آثار فیزیکی مانند رنگ پریدگی ، لرزش دست و بدن ، سرخ شدن گونه و غیره بر روی جسم ظاهر می شود. هر یک از حالت ها برای هر فردی متناسب با شدت و ضعف حوادث ، خوشایند و ناخوشایند بودن و ... مشخص و ارزیابی می شود. به طور کلی اینکه هر رویدید و حادثه ای برای هر کسی حامل چه معنا و مفهومی است و چه بار ادراکی را به او انتقال می دهد ، در عبور از این فیلتر مشخص می شود.
در حادثه انفجار مورد مثال ، همه افراد به یک نسبت نمی ترسند ؛ بلکه واکنش های متعددی رخ خواهد داد. به عبارتب ، حادثه یکسان ، اما واکنش ها متفاوت است؛ زیرا در بخش فیلتر بینش های هر انسانی شدت و ضعف حادثه به طور منحصر به فرد تعیین می شود.
بر اساس ارزیابی فیلتر بینشی که شدت ترس را تعیین می کند ، به مغز دستور واکنش لازم داده می شود و به دنبال آن ، مغز نیز فرمان ترشح پیامهای شیمیایی را به بخش مربوط به آن صادر می کند. در واقع ، عاملی که طی حوادث مختلف نوع پیام شیمیایی و میزان آن را تعیین می کند ، "فیلتر بینشی " است.
حال ، در اینجا با این سوال مهم رو به رو هستیم که آیا برای مثال مغز ابتدا با ترس رو به رو می شود و پس از آن دستور ترشح آدرنالین می دهد و یا ابتدا آدرنالین ترشح می کند و پس از آن ترس بر انسان حاکم می شود ؟
چنان که اشاره شد، ابتدا انسان با وقایع مواجه می گردد و آنها را ارزیابی می کند و سپس دستور واکنش های شیمیایی صادر می شود. بنابراین بخشی که ارزیابی وقایع و حوادث زندگی را بر عهده دارد ، بسیار تعیین کننده است و ما باید برنامه ای به آن بدهیم که حداقل ضربه را متحمل شویم و سلامت ما به خطر نیفتد. مغز در اینجا تنها یک رابط است که وظیفه ی آن "ترجمه ادراکات و احساسات به زبان جسم" است.
در درمان پزشکی فقط به هورمون و پیام شیمیایی صادر شده توجه می شود. برای مثال در صورتی که تعادل هر یک از ترکیبات شیمیایی بر هم خورده باشد ، با کمک داروهایی اقدام به متعادل کردن آن می کنند ؛ اما اگر قبل از اینکه دستور اولیه به مغز صادر شود ، بتوانیم در بخش فیلتر بینشی دستورات صحیح را برنامه ریزی کنیم، دیگر حوادث و وقایع نمی توانند تعادل شیمیایی مغر را برهم زنند. حال فرض کنیم که در مورد مثال قبلی ، بعد از گذشت یک ساعت از وقوع انفجار ، انفجار دیگری رخ دهد. در اینصورت ممکن است واکنش پیشین را نداشته باشیم. زیرا فیلتر بینشی ، کیفیت پیام ، ساخت و ساز پیام و نوع آن را تعیین کند . در دفعات بعدی ممکن است واکنش ما به مراتب ضعیف تر یا قوی تر از دفعات قبلی باشد
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#استاد_محمد_علي_طاهري
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
به دنبال ارزیابی های ذهن و روان ، واکنش مغز و ترجمه ی حالات احساسی به زبان فیزیک و جسم آغاز شده ، به صورت واکنش های شیمیایی نمایان می شود و پس از این ترجمه است که آثار فیزیکی مانند رنگ پریدگی ، لرزش دست و بدن ، سرخ شدن گونه و غیره بر روی جسم ظاهر می شود. هر یک از حالت ها برای هر فردی متناسب با شدت و ضعف حوادث ، خوشایند و ناخوشایند بودن و ... مشخص و ارزیابی می شود. به طور کلی اینکه هر رویدید و حادثه ای برای هر کسی حامل چه معنا و مفهومی است و چه بار ادراکی را به او انتقال می دهد ، در عبور از این فیلتر مشخص می شود.
در حادثه انفجار مورد مثال ، همه افراد به یک نسبت نمی ترسند ؛ بلکه واکنش های متعددی رخ خواهد داد. به عبارتب ، حادثه یکسان ، اما واکنش ها متفاوت است؛ زیرا در بخش فیلتر بینش های هر انسانی شدت و ضعف حادثه به طور منحصر به فرد تعیین می شود.
بر اساس ارزیابی فیلتر بینشی که شدت ترس را تعیین می کند ، به مغز دستور واکنش لازم داده می شود و به دنبال آن ، مغز نیز فرمان ترشح پیامهای شیمیایی را به بخش مربوط به آن صادر می کند. در واقع ، عاملی که طی حوادث مختلف نوع پیام شیمیایی و میزان آن را تعیین می کند ، "فیلتر بینشی " است.
حال ، در اینجا با این سوال مهم رو به رو هستیم که آیا برای مثال مغز ابتدا با ترس رو به رو می شود و پس از آن دستور ترشح آدرنالین می دهد و یا ابتدا آدرنالین ترشح می کند و پس از آن ترس بر انسان حاکم می شود ؟
چنان که اشاره شد، ابتدا انسان با وقایع مواجه می گردد و آنها را ارزیابی می کند و سپس دستور واکنش های شیمیایی صادر می شود. بنابراین بخشی که ارزیابی وقایع و حوادث زندگی را بر عهده دارد ، بسیار تعیین کننده است و ما باید برنامه ای به آن بدهیم که حداقل ضربه را متحمل شویم و سلامت ما به خطر نیفتد. مغز در اینجا تنها یک رابط است که وظیفه ی آن "ترجمه ادراکات و احساسات به زبان جسم" است.
در درمان پزشکی فقط به هورمون و پیام شیمیایی صادر شده توجه می شود. برای مثال در صورتی که تعادل هر یک از ترکیبات شیمیایی بر هم خورده باشد ، با کمک داروهایی اقدام به متعادل کردن آن می کنند ؛ اما اگر قبل از اینکه دستور اولیه به مغز صادر شود ، بتوانیم در بخش فیلتر بینشی دستورات صحیح را برنامه ریزی کنیم، دیگر حوادث و وقایع نمی توانند تعادل شیمیایی مغر را برهم زنند. حال فرض کنیم که در مورد مثال قبلی ، بعد از گذشت یک ساعت از وقوع انفجار ، انفجار دیگری رخ دهد. در اینصورت ممکن است واکنش پیشین را نداشته باشیم. زیرا فیلتر بینشی ، کیفیت پیام ، ساخت و ساز پیام و نوع آن را تعیین کند . در دفعات بعدی ممکن است واکنش ما به مراتب ضعیف تر یا قوی تر از دفعات قبلی باشد
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#استاد_محمد_علي_طاهري
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر