«در ص 61 آمده که انسان خالق خير و شر محسوب مي شود. آيا اين به معناي نسبي بودن اخلاق در مقياسي بسيار وسيع نيست؟ به اين معنا که خدا مستقيما خالق خير و شر نيست، خدا انسان را آفريد و انسان خير و شر را. يعني خير و شر در جهان دو قطبي وجودي حقيقي ندارند؟ در انديشه استاد آيا اصل تضاد زاييده ي ذهن ماست يا امري واقع در خارج است»؟:
خداوند، خالق جهان است و به ابليس مأموريت دوقطبي کردن جهان را بخشيده است تا براي انسان، امکان اقدام به خير و شر وجود داشته باشد و بتواند با اختيار خود، هر يک از آن دو را انتخاب کند. به عبارت ديگر، تضاد، امري عيني است؛ نه ذهني و کارگزار ايجاد آن، ابليس است.
در صفحه 212 کتاب «انسان و معرفت» مي خوانيم:
«از ابتدا تا پايان مسير حرکت آدم در چرخهي جهان دو قطبي، تضاد حکم فرما است؛ يعني خداوند چنين خواسته است که ابليس، عامل برقراري تضاد در زمينهي حرکت آدم باشد تا در اين چرخه، او همواره در معرض خير و شر بماند و به اين وسيله بتواند با انتخاب هر يک، هدايت يا گمراهي خود را تعيين کند».
همچنين، بازتاب هر يک از خير و شر، نشان مي دهد که خداوند قوانين و کارگزاراني را براي به نتيجه رسيدن هر يک از آن دو قرار داده است و چنين نيست که عملکرد مثبت يا منفي انسان، خارج از سيطره پروردگاري خداوند در عالم رخ دهد.
لطفا به اين توضيح در صفحه 90 کتاب «انسان و معرفت» دقت فرماييد:
«به تبع وجود عشق که کششي دوطرفه است، دمش و بازدمش يا دهش و بازدهش براي انسان نيز تحقق پيدا ميکند؛ اما او موجود مختار عاشقي است که با اختيار خود ميتواند خالق خير يا شر باشد. اين خير يا شر، به عالم بالا انعکاس مييابد و بازخورد آن، نصيب خود او ميشود. يعني دمش او به بازدمش منجر ميشود. به بيان ديگر، اگر خيري دميده باشد (اشتياق مثبتي داشته باشد)، در معرض خير قرار ميگيرد و اگر شري دميده باشد (اشتياق منفي داشته باشد)، در معرض شر واقع ميشود. اين قانون، با عنوان «قانون بازتاب» شناخته ميشود و اساس آن، «رحيميت» خداوند است».
برگرفته از کتاب انسان و معرفت
استاد محمد علي طاهري
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني#استاد_محمد_علي_طاهري#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه#سايت_خبري_عرفان_حلقه#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
خداوند، خالق جهان است و به ابليس مأموريت دوقطبي کردن جهان را بخشيده است تا براي انسان، امکان اقدام به خير و شر وجود داشته باشد و بتواند با اختيار خود، هر يک از آن دو را انتخاب کند. به عبارت ديگر، تضاد، امري عيني است؛ نه ذهني و کارگزار ايجاد آن، ابليس است.
در صفحه 212 کتاب «انسان و معرفت» مي خوانيم:
«از ابتدا تا پايان مسير حرکت آدم در چرخهي جهان دو قطبي، تضاد حکم فرما است؛ يعني خداوند چنين خواسته است که ابليس، عامل برقراري تضاد در زمينهي حرکت آدم باشد تا در اين چرخه، او همواره در معرض خير و شر بماند و به اين وسيله بتواند با انتخاب هر يک، هدايت يا گمراهي خود را تعيين کند».
همچنين، بازتاب هر يک از خير و شر، نشان مي دهد که خداوند قوانين و کارگزاراني را براي به نتيجه رسيدن هر يک از آن دو قرار داده است و چنين نيست که عملکرد مثبت يا منفي انسان، خارج از سيطره پروردگاري خداوند در عالم رخ دهد.
لطفا به اين توضيح در صفحه 90 کتاب «انسان و معرفت» دقت فرماييد:
«به تبع وجود عشق که کششي دوطرفه است، دمش و بازدمش يا دهش و بازدهش براي انسان نيز تحقق پيدا ميکند؛ اما او موجود مختار عاشقي است که با اختيار خود ميتواند خالق خير يا شر باشد. اين خير يا شر، به عالم بالا انعکاس مييابد و بازخورد آن، نصيب خود او ميشود. يعني دمش او به بازدمش منجر ميشود. به بيان ديگر، اگر خيري دميده باشد (اشتياق مثبتي داشته باشد)، در معرض خير قرار ميگيرد و اگر شري دميده باشد (اشتياق منفي داشته باشد)، در معرض شر واقع ميشود. اين قانون، با عنوان «قانون بازتاب» شناخته ميشود و اساس آن، «رحيميت» خداوند است».
برگرفته از کتاب انسان و معرفت
استاد محمد علي طاهري
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني#استاد_محمد_علي_طاهري#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه#سايت_خبري_عرفان_حلقه#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر