۱۳۹۴-۰۳-۱۰

درس يا رسم؟.....(ششم)

درس يا رسم؟.....(ششم)
ما يك سال منتظر مي‌شويم ماه محرم بيايد ماهي كه ما فرصت پيدا مي‌كنيم با يك درس بزرگي روبرو شويم،  درست است يا نه؟
يك‌سال منتظر مي‌شويم ماه رمضان بيايد يك تمريني داشته باشيم، يك‌سال منتظر مي‌شويم عيد قربان بيايد و قرباني كردن وابستگي‌ها را تمرين كنيم. خوب اين‌ها مي‌آيند و مي‌روند، روزها، سال‌ها، امسال، سال ديگر... همين‌جوري مي‌آيند و ما هيچ نتيجه‌اي- البته ببخشيد هيچ بگويم غلط است، اميدوارم به هر حال در گوشه كنار آن درس‌هاي لازم را بگيرند. ولي عمدتاً، شايد، چون من در مورد خودم اين‌جوري بوده اين نتيجه را مي‌گيرم- كه آن درس لازم را نمي‌توانند از اين مراسم بگيرند چون من نمي‌گيرم، مي‌ترسم ديگران هم نگيرند براي همين هم صحبت مي‌كنيم. بعد من سؤال كردم ديدم نه بقيه هم مثل من هستند، بقيه هم مي‌گويند آقا چي فهميدي؟ چي متوجه شدي؟ مي‌بيني كه او هم متوجه نشده، پس بايد نحوه بيان ما، نحوه بهره‌برداري ما يك تغييراتي پيدا كند.
ترم پنجم، جلسه پنچم، تصويري
محمد علي طاهري، عرفان کيهاني

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر