۱۳۹۴-۰۲-۲۷

نامگذاري «ظاهر، باطن و ذات» ..

- نامگذاري «ظاهر، باطن و ذات» در مبحث حرکت ادراکي
- مخلوق عام يا خاص بودن نفس(من متحرک)
پاسخ:
با تشکر از دقت و هشياري پرسشگر، خاطرنشان مي گردد که نويسنده محترم کتاب انسان و معرفت، در طول دو سال تنظيم و بازخواني کتاب انسان و معرفت، نسبت به نحوه ارائه برخي نظرات، بازبيني هايي داشتند که دو مورد اشاره شده از آن دست است.
1- اصطلاحات مورد استفاده ايشان، اغلب قراردادي است و با اين که متناسب با مصداق خود انتخاب شده است، در صورت لزوم و تنها به صلاحديد خودشان، تغيير مي يابد. از نظر ايشان، تغيير و اصلاح اين واژگان، نه تنها اصل نظريه و پيام را مخدوش نمي کند، بلکه موجب فهم بهتر آن مي گردد.
بديهي است که در اين موارد، منابع متأخر (و البته معتبر)، مرجع و ملاک قرار مي گيرد. براي مثال، در آثار صوتي و تصويري دوره ها، اصطلاح «نهاد» براي نرم افزاري به کار مي رود که در کتاب «بينش انسان» به عنوان «بنياد» معرفي شده است. در اين مورد، کتاب مذکور به عنوان سندي که ايشان پس از دوره ها تنظيم کرده اند، مرجع شناخته مي شود و چنان که در کتاب «فرادرماني» نيز ديده مي شود، اصطلاح «نهاد» براي اشاره به غريزه (برنامه عملکردي) و اصطلاح «بنياد» براي اشاره به سرشت و طينت به کار مي رود.
(يکي از دلايل تقبيح نگارش کتاب به جاي خود نويسنده و به نام او همين است که اختيار وي در چگونگي تبيين و تنظيم نظرات و انجام اصلاحات لازم سلب مي گردد و حقوق معنوي او ضايع مي گردد.)
2- هنگام نگارش کتاب، در مورد نام گذاري سه وجه هر چيز که با اسامي ظاهر، باطن و ذات شناخته مي شود، اصلاحي صورت گرفت تا تناسب مفهومي واژگان، بهتر رعايت گردد.
منظور ايشان از آنچه در دوره ها «باطن» مي ناميدند، وجهي باطني تر از وجهي بود که «ذات» نام مي نهادند؛ در حالي که «ذات»، باطني ترين وجه هر چيز و حقيقت آن است. يعني به لحاظ مفهومي، هر دو اصطلاح «باطن» و «ذات» در دل «ظاهر» نهان است و در ميان آن دو، «ذات»، باطني تر است.
اگر با تعريف «وحدت شخصي وجود» در عرفان آشنا باشيد و تطبيق آن با ديدگاه نويسنده محترم کتاب را دريابيد، به خوبي خواهيد دانست که ذات هر چيزي، ذات حق است که ايشان به عنوان «هيچ قطبي» يا «عدم» معرفي مي کنند. بنابراين، هر چيزي به ترتيب، داراي ظاهر، باطن و ذات است و نام گذاري ايشان در کتاب انسان و معرفت، صحيح تر است.
3- مخلوق خاص از جنس عشق و مخلوق عام از جنس عقل است. به همين دليل، نويسنده گرامي کتاب انسان و معرفت، در هنگام تنظيم کتاب گوشزد کردند که نفس (من متحرک) همانند روح الله (من ثابت)، مخلوق خاص است. اين اصلاح ايشان، بسيار منطقي است. زيرا تلفيق و وحدت من ثابت و من متحرک، تنها در صورت چنين سنخيتي امکان¬پذير است.
با آرزوي توفيق الهي
استاد محمد علي طاهري
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني#استاد_محمد_علي_طاهري#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه#سايت_خبري_عرفان_حلقه#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر