۱۳۹۲-۱۱-۱۷

خواب !

مرگهاي متعددي داريم !

و در واقع مرگ، مفاهيمي دارد
که در اينجا به هنگام خواب يک از خود بي خبري اتفاق مي افتد !
يک جدائي مجازي اتفاق مي افتد
که ديگر ما نمي دانيم کي هستيم، چي هستيم !
در واقع يک مرگ موقت اتفاق مي افتد !

البته مفهوم مرگ اصلا بي خبري نيست
اصلا چيزي به نام بي خبري نداريم !
ولي جدا شدن نفس از مرکب (ضمير هوشيار ما يعني مرکب ) اتفاق مي افتد !

اين جدائي نفس از مرکب (که در دوره 7 بهتر مي توانيم باز بکنيم )
خودش يک مرگ به حساب مي آيد !

راننده به مرکب دسترسي هوشيارانه ندارد
ضمير هوشيار ارتباطش با مسائلي که بر مرکب مي گذرد قطع است !
اين هم خودش يک جور مرگ مي تواند باشد

و ما مرگهاي متعدد با تعريفهاي متعدد داريم !
که اين جدائي موقتي هم يکي از آن مرگهاست
که صرفا نفس ارتباطش از مرکب قطع مي شود !

ساقيا چه بنشستي خم مي به جوش آمد
درگشا که مدهوشيم پشت در به هوش آمد

دوره 4 - استاد طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر