يك موضوع اين است كه ما راجع به عدالت الهي
در تضاد شديدي هستيم، درست است؟
س: ......... ج: يك موضوع اين است كه ما
راجع به عدالت الهي در تضاد شديدي هستيم، درست است؟ ......7 ميليارد انسان در تضاد
شديد نسبت به خداوند هستند.
آيا آن اعتراضات ما موجّه است؟...... از
نظر خودمان چرا، بله، موجه است كه معترضيم،
اگر ميدانستيم موجه نيست كه مطرح نميكرديم.
.........
بعد يك موضوع ديگر اين كه همه در مقابل
عدالت الهي، زير اين چتر عدالت يكسان هستند يا نيستند؟ هستند، ......ما در واقع يك
جايي عالم بالا را مورد محاكمه قرار ميدهيم؛ اول ما محاكمه ميكنيم در يومالمجادله،
.........در يك مجادلهاي ما ابتدا بالا را محاكمه ميكنيم كه «چرا اينجوري، چرا
به من ظلم شده؟» خلاصه هر كسي يك چند دو جيني مطالبي را كه بخواهد در ردّ عدالت
الهي و براي محكوم كردن او به كار ببرد در اختيار دارد........ همين الان هر كدام
از ما داريم يا نداريم؟ داريم. لذا پاسخي بايد به ما داده شود. ......اگر پاسخ
داده نشود يعني اينكه من زور دارم ميگويم كه شما اينطوري باشيد، حق اعتراض هم
نداريد. ..........
خوب اين شاخصي براي عدالت نيست،
......عدالت يعني اينكه من پاسخ ميدهم، من جوابگو هستم پاسخ ميدهم. لذا پاسخ ما
در آنجا به شكل خاصي وجود دارد كه با مسايلي كه شما مشاهده كرديد ارتباط دارد.
.......
مثلاً يك نابينايي ممكن است بگويد كه «به
من ظلم شده است من اگر چشم داشتم موضوع كمال را پيدا ميكردم» چه بايد به او جواب
بدهند؟ يعني شما جاي خدا، آنجا بايد پاسخ بگيريم. يا آن كسي كه چشم دارد ميگويد
«خوش به حال آن كه نابينا بود! ......اين نابينا فرصت چشمچراني نداشت! و در خودش
بود و اين بهتر ميتوانست كمال را پيدا كند ولي من چشم داشتم صبح تا شب بالاخره
وقتم گرفته شد پيدا نكردم، خوش به حال اين. به من كه چشم داديد شما ظلم
كرديد!»....... يا «خوش به حال اين بچه كه به دنيا نيامده از دنيا رفت» و او هم كه
در آن حالت است ميگويد «خوش به حال اين كه 120 سال زندگي كرد» خوب چه جوري جواب
بدهند؟ آيا با هر كدام از اين سؤالها خدا محكوم ميشود يا نميشود؟ نه احساسي نميخواهيم،
منطقياش، ؟ بله نميشود جواب داد. .........
اما اين يك جوابي دارد كه ميگويد خوب تو
اگر چشم داشتي كمال را پيدا ميكردي؟
پس اين فرصت را بايد داشته باشد. در واقع
الان ما مجاز هستيم يا نيستيم؟ ميلياردها مثل اين مجاز باز هم مجاز است ديگر وجود
خارجي كه ندارد. ......
لذا اگر فرض كنيد او با آن هوشمندي و
توانايي كه دارد بگويد «بسيار خوب آآ، تو چشم داري و الان در هر جايي كه ميخواهي
قرار داري، ببينم چكار ميكني» .....منظورم در هر زندگي و مرحلهاي، زندگيهاي
قبل. اين امكان ميتواند باشد يا نميتواند باشد؟
يعني از نظر قدرت و هوشمندي او، ميتواند
باشد يا نميتواند باشد؟ ........
خوب بنابراين من چند تا مجادله دارم؟
......شما چند تا مجادله داريد؟
از نظر ناظري كه در لامكان و لازمان، در
يومالمجادله، چون مكان و زمان نيست من اين سؤال را ميكنم از نظر او الان به
موازات من جواب من دارد با من ميآيد جلو و آنجا اين جواب در آستين است، ......تا
بگويم چرا اينطور ميگويد «بيا، آن كانال را نگاه كن، اين كانال را نگاه كن، آنجا
را نگاه كن، ...» لذا هر كدام از ما چند نفريم؟
نميدانيم چند نفريم، شايد خيلي زياد! ميخواهيم
اين را بدانيم، .....موضوع اينجاست كه بدانيم. ......بعدها بايد اينها را باز
كنيم، در اين يكي دو دقيقه فقط ميشود گفت كه موضوع چيه، يعني در واقع آبي روي آتش
بريزيم. .......
عدالت الهي جاري است با يك مكانيزمهايي كه
حيرتانگيز است ........
و ما نميدانيم و چون نميدانيم فكر ميكنيم
تا برسيم آنجا در دم محكومش كرديم.
در حالي كه آن سؤالي را كه من ميخواهم
آنجا مطرح كنم جوابش الان دارد با من ميآيد جلو. ميگويد .....«بيا اينجا چشم
داشتي، اينجا اين بودي، آنجا آن طوري است، اينجا اينطوري است» تناسخ هم نداريم
يادتان نرود.
ترم دوم، جلسه پنجم، زنگ اول
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر