«معشوق چون نقاب ز رخ بر نميکشد
هر کس حکايتي به تصور چرا کند»
ما قادر به درك خداوند نيستيم و پرده از رو
بر نميدارد، ......ما فقط تجلياتش را در اختيار داريم.
«معشوق چون نقاب ز رخ بر نميکشد» خدا نقاب
از چهره برنميدارد ......چون ما قادر به درك نيستيم .......و يك گوشه چشمي، يك
ذره از اين نقاب كنار برود، فكر ميكنيد ما تحمل داريم آن عظمت را درك
كنيم؟!............ مسلماً نه.
«هر كس حكايتي به تصور چرا كند» ......هر
كس يك تعريفي،..... يك تصوري،...... يك برداشتي از خدا دارد، ......كه اين تصور
كاملاً از آنچه كه بايد باشد كاملاً دور است .
ترم پنجم، جلسه پنجم، تصويري
محمد علي طاهري، عرفان کيهاني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر