وكالت
شما يك وقت به يكي وكالت كاري ميدهي كه
ايشان برود جاي من اين كار را انجام بدهد،....... حالا اكثر افراد صد در صد ديگر
واگذار ميكنند ديگر ميروند دنبال كار و زندگي خودشان .......و او هم يك روزي كار
را انجام داده ميآيد ميگويد «بيا من كار را انجام دادم» .......حالا البته بعضيها
هم دم به دقيقه زنگ ميزنند «خوب بگو ببينم چي شد؟ .....حالا چي شد؟»........ ميگويد
«اگر به من وكالت دادي برو خانهات راحت بگير بخواب، من انجام ميدهم ميآيم ميگويم»
درست است يا نه؟ اينها تجارب عيني است.
اما ما در مسايل زميني معمولاً قادريم 100%
وكالت بدهيم اما در مسايل آسماني نميتوانيم 100% وكالت بدهيم درست است يا نه؟
........اين يك مشكل بزرگ است، همهاش ميرويم، ميآييم، از اين حلقه به آن حلقه،
همه اين ماجراها اين است كه اين ميزان عنايت را و اين تسليم شدگي را،...... قابليت
تسليم پذيري را در خودمان هي ارتقاء بدهيم، .......ارتقاء بدهيم تا يك جايي بگوييم
آقا ما شديم صفر.
«محو بايد نه صرف اين را بدان
گر تو محوي بيخطر در آب ران»
«آب دريا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دريا كي دهد»
وقتي كه طرف روي دريا شنا نميكند، همينجوري
روي دريا شناور است .......ولي وقتي كه دست و پا ميزند خودش را نجات دهد، 5
دقيقه، 10 دقيقه آخر سر غرق ميشود. ........در اينجا «محو» شدن، منظور چيه؟ آن
است كه نقش صفر است، چيزي كه به سمتش ميرويم.
ترم پنجم، جلسه پنجم، تصويري
محمد علي طاهري، عرفان کيهاني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر