عنايت
«چون حسن عاقبت نه به رندي و زاهدي ايست
آن به كه كار خود به عنايت رها كنند»
گفتيم كه رند، تلفيق واقعيت و حقيقت، .......زاهدي
هم كه الان گفتيم مراعات و اين جور چيزها، .........به خودي خود، حسن عاقبت به
خودي خود بدون حلقههاي قضيه و يكسري مسايل، چيزي را تعيين نميكند.........
ممكن است ما را بهتر هدايت كند، حالا رندي
و زاهدي،...... ولي اينها به تنهايي كار ما را درست نميكند «آن به كه كا رخود به
عنايت رها كنند» عنايت چي بود؟ اينجا منظور از عنايت، ما در حلقهها چكار ميكرديم؟
......يا الان چكار قرار است بكنيم؟ عنايت؟ ........عنايت يك جوري است كه ما تسليم
شديم گفتيم به عنايت خودت،...... ما كارهاي نيستيم ما نميتوانيم، .....ما
نتوانستيم، ......ما به هر حال كودكي هستيم در اين چرخه و در اين حلقه، كودكي و
طفلي هستيم، .......بابا بگير خودت درستش كن «آن به كه كا رخود به عنايت» اينجا
عنايت مشتمل است بر تسليم، .....بر شاهد بودن،........ بر همه آن چيزهايي كه
مجموعاً ما را از خودمان جدا كرد.......... چسبيده بوديم قبلاً به خودمان، الان
ديدم نه ما بايد خودمان را رها كنيم و آن عنايت را پيشه كنيم، ........آن سپردن
را، به خدا سپردن همان عنايت است و بياييم و كار را به همان كاردان خودش واگذار
كنيم.
از وقتي هم اين كار را كرديم- البته خود
عنايت مراتب دارد- يك كسي يك درصد كار خود را به عنايت رها ميكند، ......يكي كسي
دو درصد، سه درصد و همين جوري ميآيد......... مثلاً عيسي مسيح(ع) ميشود 100%. در
واقع ما داريم تمرين عنايت ميكنيم، .......تمرين تسليم شدن ميكنيم ........منتها
اين يك بحثي است كه از ذهنيت ما دور است زور هم نميشود زد، .......در يك شب
بگوييم آقا ما داريم 100% عنايت ميكنيم، ........البته نميگويم اين نشدني است
ولي تا ما ناخودآگاهي خودمان را متقاعد ميكنيم بايد بشود، بايد بشود، برويم،
برويم، اين زمان ميخواهد.
شما ميبينيد كه هنوز هم بعضاً در دورههاي
بالاتر هم ببينيد افراد مايلند هنوز يك بخش وجودي خودشان در اين نقشي داشته
باشد......... هنوز نميتوانيم خودمان را 100% رها كنيم،....... ميتوانم برسانم
خدمتتان؟ هنوز نميتوانيم كه نقش اين طرف بشود صفر، آن طرف بشود 100. هنوز هم من
ميخواهم كه لااقل يك 20-10% من هم نقشي اين وسط داشته باشم، .........«اين مشكل
بزرگ ماست در سر راه كمال»........ اين است كه از حلقهها نميتوانيم استفاده
جانانهاي بكنيم- جميعاً ميگويم اول به خودم ميگويم- استفاده جانانهاي نميتوانيم
بكنيم به خاطر اين كه هنوز نقش خودمان صفر نشده است،........ ميرويم به سمت جايي
كه نقش ما صفر است درست شد؟ ديگر ما نقشي در اين ماجرا براي خودمان قايل نيستيم،
......وقتي كارمان را به عنايت رها كرديم يعني اينكه ديگر ما واگذار كرديم.
ترم پنجم، جلسه پنجم، تصويري
محمد علي طاهري، عرفان کيهاني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر