۱۳۹۳-۱۱-۰۷

فهم او در خور هر هوش نيست...

حلقه او سخره هر گوش نيست....
يک ذهني مي‌خواهد رها و آزاد. ....
پس بايد درعمل ببينيم که چه‌طور ذهني است که در گستره خاصي رهاست....
ما مي‌خواهيم ذهنمان رادر کل عالم هستي معطوف کنيم. ....
مي‌خواهيم در حد کيهان معطوف بشويم. ....
پس از قوم و نژاد و مليت ......و حتي جهان هم مي‌گذرد .....و به حد "کيهان" مي‌رسيم. ......
ما از روز اول هم بحثمان را با کيهان آغاز کرديم..... پس مي‌خواهيم به تفکر در سطوح "گسترده" برسيم که بايد لمسش کنيم......
اما "تمرکز" نقطه مقابل اين مسئله است! .....
و انسان مي‌خواهد با تمرکز روي چاکراه باعث بشود.... (با پيش فرضي که از نظر ما غلط است) که چاکراه باز بشود .....و آگاهي در ذهن ما بريزد......
اين زاويه ديد موضوع کمال را تکنيکال ديده .....و اين از نظر ما غلط است......
«آگاهي مزد اشتياق ماست ».....و «خواستن بايد کيفيت داشته باشد».....
و اشتياق داشته باشد .....
و اين نيست که با باز شدن چاکراه .....من به آگاهي برسم!.......
ممکن است در يک جمع که اين تکينک را انجام داده يک نفر هم به آگاهي برسد...
اما او پاسخ اشتياقش را گرفته و پاسخ تکنيک را نگرفته.......
اين نيست كه با روي تخت ميخ‌دار خوابيدن آگاهي بگيريم. ....
اين كار ممکن است نشان دهنده اشتياق من باشد ....
اما نگفتند که انسان، براي رسيدن به آگاهي بايد برود روي تخت ميخ‌دار بخوابد. ....
اينطوري يعني ما معتقديم خدا ساديسم دارد .....
که گفته انسان بايد برود روي تخت ميخ‌دار بخوابد تا به ما بگويد چه خبراست و ماجراي اليه راجعون چيست.!......اما اين نيست. ....
ما مي‌توانيم راحت بنشينيم گوشه خانه خود و دريافت آگاهي داشته باشيم. ....
و لزومي ندارد کاري کنيم که ....به نوعي يک بچه بتواند خدا را زير سوال ببرد که:....
اين چه خدايي است که يک نفر بايد زجر بکشد تا خدا دو کلمه به او آگاهي بدهد؟
يعني ناخودآگاه، خدا با اين تعريف مي‌رود زير سوال. ....
ترم سوم، جلسه اول، زنگ اول
محمد علي طاهري، عرفان کيهاني
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#erfanekeihani
#Mediaerfanekeihani

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر