عدالت بر مبناي قوانين استوار است
مثال زديم سر يك چهارراه يك چراغ قرمز است،
يك چراغ سبز است،
آنهايي كه اينور چراغ قرمزند همه دارند
دعا ميكنند كه خدايا زودتر اين سبز شود ما برويم! آنهايي كه آنور رد ميشوند ميگويند
خدا كند كه قرمز نشود من هم رد شوم ...
يعني همه اينجوري پشت سر هم دارند اين دعا
را ميكنند. خدا چكار كند اين وسط؟ خدا چكار كند؟
بنابراين اگر كه نقشه طرح متكي بر عدالت را
رسيديم، .....
متوجه ميشويم كه در اينجا عدالت بر مبناي
قوانين استوار است،....
آن تايمر (Timer) است كه قانون را حكمفرما ميكند، ...مسايل را حكمفرما ميكند،
...
حالا او هي دارد ميگويد «خدايا قرمز نشود
...» خدا ترتيب اثري نميدهد....
چون ترتيب اثر به حرف اين بدهد، بيعدالتي
است.... نسبت به آن يكي،....
به حرف او گوش بدهد بيعدالتي است نسبت به
حرف اين يكي ...
و خدا عادل است. ....
براي اينكه عادل است، آمده قوانين را حكمفرما
كرده،...
قانون حوزههاي ميدان گرانشي، ....
ميدان الكترومغناطيسي،....
ميدان هسته ضعيف، .....
ميدان هسته قوي،.....
اين را(قلم دستشون) ولش كني چي ميشود؟
-می افتد
يك ميليون بار ولش كني ميافتد، .....
ديگر نميتواني بگويي «من اين را ولش ميكنم،
خدايا يك كاري كن نيفتد!».....
مگر اينكه از موجود غيرارگانيكي، چيزي من
خودم كمك بگيرم
وگرنه اگر ولش كنيم محال است ...
اگر ولش كرديم نيفتاد بدانيد كه حتماً ...
بله اين را گرفتنش!!
عدالت الهي كمك كرده تا من با خيال راحت
براي حركت خودم طرح و برنامه بدهم. انسان رفت روي كره ماه، چرا رفت روي كره ماه؟
چون ميتوانست روي هزارم ثانيه هم حساب كند
چون توانست قوانين را بشناسد، با استفاده از قوانين حركت خودش را تعريف كند.
اگر كه اينطور نبود، ما هر لحظهبهلحظه ميبايستي
دست به دامن خدا بوديم «خدايا من اين كار را ميكنم ولي تو يك كاري كن كه اينطوري
شود» و ما يك حركت ديمي داشتيم....
و مسلماً هستي به اين صورت نميتوانست بر
پا باشد.
ترم دوم، جلسه ششم، زنگ اول
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر