محور
وجودي ما در مسير كل قرار ميگيرد
س: .......... ج: محور وجودي ما در مسير كل قرار ميگيرد، كل با كي ارتباط برقرار ميكند؟ شرايط اين كه ما با كل ارتباط برقرار كنيم چيست؟ در اينجا يك مسئلهاش را داريم با هم مورد بررسي قرار ميدهيم كه تحت عنوان "مديريت انرژي ذهني "ميتوانيم مقدمهاش را با هم صحبت كنيم.
اين مديريت انرژي ذهني،...
مديريت انرژي ذهني ميخواهد به ما بگويد... انرژي ذهنيات را چه جوري صرف ميكني؟، ....
چه مديريتي روي آن داري و حساب كتابش چيه؟ ....
بيلانش را بياور ببينيم. ....
حالا وقتي كه ما انرژي ذهنياي را كه صرف كل(اندیشه ی کل) ميكنيم...
اينقدر است؟(اشاره به نمودارصرف انرژی ذهنی) اينقدر از اينها پايينتر است، آيا كل با ما ارتباط برقرار ميكند؟... نه، ....
آن عدهاي كه ميگويند «آي ما چرا اين كار را كرديم، آي ...» درست است اين كار را كردند اما در مديريت انرژي ذهني وقتي بيلانشان را ميآوريم و مسايلشان را و ترازشان را ميآوريم، ميبينيم اِ وقت را گذاشته اما غيراصولي وقت گذاشته است،...
ما اينجا غير اصولي نميتوانيم وقت بگذاريم.....
اصلاً وقتي زيادي نداريم، ....فرصت ما كم است، .....محدود است.
لذا يك مديريت(مدیریت انرژی ذهنی) اينجا لازم ميشود، ....
الزامي ميشود كه ما روي انرژي ذهنيمان كنترل داشته باشيم....
بدانيم با آن داريم چكار ميكنيم .....
و خلاصه به اين مسئله تحقق بدهيم و ما در طي دورههاي مختلف هي ميآييم اينها(اندیشه ی غیر کل) را استفاده از حلقهها و چيزهايي كه داريم اينها را حذف ميكنيم... ميفرستيم اينجا (اندیشه ی کل)...
و اين مسئله رشد پيدا كند.
ما الان دوستان دورههاي بالاتري داريم كه محور وجوديشان، محور فكريشان، از صبح كه چشمشان از خواب باز ميشود، محور وجوديشان در مسئله ارتباط و كمال و اينها ميگردد تا شب كه دوباره بروند بخوابند. ....
تازه در خواب هم ميگويند ادامه پيدا كرده است.....
اين ميشود محور وجودي و ماجرا در واقع اين طوري است.
وقتي كه ما توانستيم اين تعريف را بكنيم، ....
براساس عدالت، ....حكمت و مسايلي كه داريم بايد اين به سمت خودش چيزهايي را بكشد، اين قانون است.....
اما با يك سرمايهگذاري ضعيف، اصلاً اينجا (اندیشهی غیر کل)چيزي خودش را نشان نميدهد، چيزي پيدا نيست و فرد فكر ميكند در روز فقط يكي دو بار بگويد خدا و اينها فوراً بايد بيايند بگويند «بله چي ميخواستي؟»...
و بعد ميبيند كه خبري نيست،.... سرخورده ميشود ....
وقتي سرخورده شد، ....
دوباره همين جوري تضاد تضاد تضاد، و خلاصهي كلام آخرش دست از پا درازتر!
موضوع اينجا اين است كه كلاً اينها همهشان دافعه بودند،...(اندیشه ی غیر کل)
اينها همهشان انرژي ذهني ما را صرف كردند، ...
اينها همه دافعه بودند، .....
اين يك جاذبه يا بالعكس اينها همه جاذبهاند اين دافعه است، فرق نميكند هر كدام را بگيريم. اما ما آمديم در قبال اين جاذبه بخشياش را پذيرفتيم، بخشياش را ديديم كه نه ميتوانيم اين را save (ذخيره) كنيم آن چيزهايي كه save شدني بودند، ذخيرهاش كرديم، آن چيزهايي كه ذخيره شدني نبودند پذيرفتيمش، نجنگيديم. ....
لذا به دنبال اين قضيه، اين بخش يعني انديشه كل را محور وجوديمان قرار داديم،
انديشه كل انديشهي كمال ... . چطوري؟..... اينجا كه چيزي نداشت، اينجا هم كه ذخيره شود مطلبي نداريم، حالا الان شما نسبت به يك ماه قبل ذهنتان بيشتر درگير كمال شده يا امروز؟ دانشپژوهان: امروز
بگذاريد من يك مطلبي را خدمتتان بگويم؛ چند نفر خواب راحت از چشمانشان جدا شده است؟ چند نفر از آن آرامش ظاهري كه راحت ميخوابيدند؟ چند نفر هزاران سؤال برايشان ايجاد شده است؟ اگر براي شما هزاران سؤال ايجاد شده است ما در اين دوره موفق بوديم، چون قرار بوده كه ما خواب راحت را از چشم شما بگيريم! ....
چند نفر به آرامش رسيدند؟ اين كه اصلاً داشتيم از دوره يك هم بود. اجازه بدهيد بحث اينجاست كه ما يك روزي سؤالهايمان زياد نبود، راحت ميرفتيم ميگرفتيم ميخوابيديم ولي انديشهي كلّ هم چي بود؟ ....
راجع به كمال از كجا آمديم، چرا آمديم، كجا ميرويم؟ ....
و... به آن صورت درگيرش نبوديم، اما الان خود شما چقدر برايتان ايجاد سؤالات شده است؟ فراوان، لذا شما ديگر نميتوانيد راحت بخوابيد.
حالا كه نميتوانيد راحت بخوابيد مجبور ميشويد، به اين پاسخ پيدا كنيد.
يعني يك بخش كمال ايجاد سؤال است، .....
سؤال، ........
در معرض سؤال قرار گرفتن در ما ايجاد انگيره كند،......
يك انگيزشي را در ما به وجود بياورد. ......
حالا ما براي پيدا كردن سؤالاتمان بايد بدويم، .....
وقتي بدويم ديگر در راه به جاي اين كه به يك سري چيزهايي فكر كنيم، .....
به ديگران امتياز بدهيم و امتياز بگيريم.....
مجبور ميشويم در همان پيادهرو هم هي داريم فكر ميكنيم «اِ اين اينجوري ميشود، آن چطوري ميشود، اگر اين اينجوري ...» و بعد و بعد ... اين را گسترش ميدهيم، بالا ميبريم.
شما فكر كنيد يك خانه كه ميخواهيد بخريد ....
در راه كه داريد ميرويد همهاش داريد آن مسئله را پردازش ميكنيد «اگر اينجوري بدهد، اگر اينجوري تخفيف ندهد، ...» همهاش ذهنتان ...
الان همين موضوع را ما در مورد مسئله كمال پياده كرديم....
كه شما را در مقابل انبوهي از سؤالات به طور غيرمستقيم قرار بدهيم،...
خواب راحت را بگيريم. .....
به كتاب نيست......
«بشوي اوراق ...» به اتصال است، .......توجه ميكنيد؟
عرض كردم اين مطلب را بيشتر سعي كنيم به ارتباط رجوع كنيم،....
به ارتباط رجوع كنيم ........
و خلاصه كلام اگر كه اين طور است خواب راحت را گرفتيم كه ....
خوب موفق بوديم، اگر نگرفتيم موفق نيستيم. ....
حالا بوديم يا نبوديم؟ خيلي ممنون، خيلي متشكر.
ترم دوم، جلسه ششم، زنگ دوم
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر