گروه خبري سايت
ما به عنوان شاگردان محمد علی طاهری
ما به عنوان شاگردان محمد علی طاهری بعد از چهار سال و نیم حبس و آزار و اذیت ایشان و سیل تهمت ها و افتراها، همچنان امیدواریم روزی حتی یک برگ نوشته و نه کتاب! علمی و منطقی و با رفرنس به کتابها و سی دی ها، در رد حرفهای ایشان منتشر شود تا بحث "ضاله" بودن این اندیشه بلکه بر ما نیز آشکار گردد. لیکن ظاهرا انتظار ما را پایانی نیست.
به نقل از کانون دانش پژوهان نخبه، متاسفانه نتیجه چهار سال و نیم انتظار ما به اصطلاح کتابی (جزوه ای) است تحت عنوان "حلقه اسارت" نگارش شده به کوشش خبرگزاری رسا، که به تازگی در نقد عرفان حلقه منتشر شده است. در این به اصطلاح کتاب همچنان شاهدیم نویسندگان با تکه تکه کردن صحبت های آقای طاهری در صدد اثبات تناقض در قرآن برآمده و به جهت احترام یاد کردن آقای طاهری از تورات و انجیل و برشمردن این کتب جز «کتاب مقدس»، ایشان را وابسته به اسراییل قلمداد می کنند!!!
در بخش هایی از این کتاب آمده:
"این در حالی است که طاهری در صحبتهایش از تورات و انجیل تحریف شده، همواره با احترام یاد کرده، آنها را «کتاب مقدس» میخواند! وی کلمه «اسرائیل» را که در حقیقت به معنی «بنده خدا» و لقب حضرت یعقوب علیه السلام است، حزب الله میخواند! و هنگامی که به اشکالات بنیاسرائیل اشاره میکند، میگوید: اشکالی که برای قوم بنیاسرائیل پیش آمده، ممکن است برای حزب الله هم پیش بیاید. به راستی این همه دفاع از «بنیاسرائیل» با چه هدفی صورت میپذیرد؟ آیا این تعریف و تمجیدها فرضیه و همسویی پنهان طاهری را با صهیونیزم بینالملل برای ترویج عرفان یهودی تقویت نمیکند؟"
از سایر موارد ذکر شده در کتاب:
"در قسمتی از عنوان «طاهری و ادعای کشف تناقض در قرآن!» در فصل چهارم این کتاب میخوانیم: طاهری در سخنانی میگوید، قرآن با خودش مشکل دارد! او اسراییل را «حزب الله» میداند، معنایی که بیسابقه است و در جایی دیده و یافت نشده است؛ او هنگامی که بین دریافتهای خود و آیات قرآن با تناقض و تضاد مواجه میشود، میگوید:
«نباید تضاد داشته باشه؛ یه جایی اصلاً دیگه مشکل ما نیستیم؛ مشکل تضاد آیات قرآن با خودشه! یعنی ما باید هم اینرو بیاییم بگیم، هم خود مسأله قرآن رو با همین مسائل، در واقع، پاسخ بدیم. من که مطمئنم پاسخ داده.بحث قوم بنیاسرائیل؛ اسرائیل یعنی همون حزب الله! به زبان عبری، خدا، عزرائیل، عزازیل، عزیز خدا، نمیدونم، اسراییل، حزب الله. اینکه «ان حزب الله هم الغالبون» که ما داریم، اونا هم دارن. در واقع همینی که قوم بنی اسراییل میگن ما سرور دنیاییم.»
طاهری با بیان سخنان خود؛ قرآن را دارای تناقض و کاستی در مفاهیم میداند؛ در حالی که خداوند سبحان میفرماید:«قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون»؛ قرآنی عربی، بی هیچ کژی؛ باشد که آنان راه تقوا پویند. نیز در اول سوره کهف به بندگانش آموخته است که چگونه او را در برابر بزرگترین نعمتهایش بستایند و اشاره فرموده است که مهمترین نعمت او همین قرآن است که آن را بر پیامبرش نازل فرموده و آن تنها سبب نجات آنها است و کمترین کژی در حقایق آن نیست.
معنی خاص و متضادی را که طاهری درباره بنی اسراییل گفته، آنها را با حزب الله برابر میداند، هدفمندانه است و او هدفی جز برتری دانستن یهود بر دیگران ندارد. در تفسیر نمونه در توضیح بنیاسرائیل نامیده شدن یهودیان آمده است: اسرائیل یک از نامهای یعقوب علیه السلام، پدر یوسف علیه السلام بوده است و در علت نامگذاری یعقوب علیه السلام به این نام؛ مورخان غیرمسلمان مطالبی گفتهاند که با خرافات آمیخته است."
کسی که قرآن را دارای تناقض میداند، نمیتواند مبنای خود را استدلالات قرآنی بداند. طاهری تناقض نظریه غلط خود را به حساب تناقض در قرآن گذاشته؛ مشکل خود را با قرآن کریم، با آیات خودش میخواند! اگر کسی به قرآن ایمان داشته باشد آن را کلام الهی میداند، وجود تناقض در قرآن را نخواهد پذیرفت.
منبع خبر :
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني در لاين
http://line.me/ti/p/@uqw4341j
ما به عنوان شاگردان محمد علی طاهری
ما به عنوان شاگردان محمد علی طاهری بعد از چهار سال و نیم حبس و آزار و اذیت ایشان و سیل تهمت ها و افتراها، همچنان امیدواریم روزی حتی یک برگ نوشته و نه کتاب! علمی و منطقی و با رفرنس به کتابها و سی دی ها، در رد حرفهای ایشان منتشر شود تا بحث "ضاله" بودن این اندیشه بلکه بر ما نیز آشکار گردد. لیکن ظاهرا انتظار ما را پایانی نیست.
به نقل از کانون دانش پژوهان نخبه، متاسفانه نتیجه چهار سال و نیم انتظار ما به اصطلاح کتابی (جزوه ای) است تحت عنوان "حلقه اسارت" نگارش شده به کوشش خبرگزاری رسا، که به تازگی در نقد عرفان حلقه منتشر شده است. در این به اصطلاح کتاب همچنان شاهدیم نویسندگان با تکه تکه کردن صحبت های آقای طاهری در صدد اثبات تناقض در قرآن برآمده و به جهت احترام یاد کردن آقای طاهری از تورات و انجیل و برشمردن این کتب جز «کتاب مقدس»، ایشان را وابسته به اسراییل قلمداد می کنند!!!
در بخش هایی از این کتاب آمده:
"این در حالی است که طاهری در صحبتهایش از تورات و انجیل تحریف شده، همواره با احترام یاد کرده، آنها را «کتاب مقدس» میخواند! وی کلمه «اسرائیل» را که در حقیقت به معنی «بنده خدا» و لقب حضرت یعقوب علیه السلام است، حزب الله میخواند! و هنگامی که به اشکالات بنیاسرائیل اشاره میکند، میگوید: اشکالی که برای قوم بنیاسرائیل پیش آمده، ممکن است برای حزب الله هم پیش بیاید. به راستی این همه دفاع از «بنیاسرائیل» با چه هدفی صورت میپذیرد؟ آیا این تعریف و تمجیدها فرضیه و همسویی پنهان طاهری را با صهیونیزم بینالملل برای ترویج عرفان یهودی تقویت نمیکند؟"
از سایر موارد ذکر شده در کتاب:
"در قسمتی از عنوان «طاهری و ادعای کشف تناقض در قرآن!» در فصل چهارم این کتاب میخوانیم: طاهری در سخنانی میگوید، قرآن با خودش مشکل دارد! او اسراییل را «حزب الله» میداند، معنایی که بیسابقه است و در جایی دیده و یافت نشده است؛ او هنگامی که بین دریافتهای خود و آیات قرآن با تناقض و تضاد مواجه میشود، میگوید:
«نباید تضاد داشته باشه؛ یه جایی اصلاً دیگه مشکل ما نیستیم؛ مشکل تضاد آیات قرآن با خودشه! یعنی ما باید هم اینرو بیاییم بگیم، هم خود مسأله قرآن رو با همین مسائل، در واقع، پاسخ بدیم. من که مطمئنم پاسخ داده.بحث قوم بنیاسرائیل؛ اسرائیل یعنی همون حزب الله! به زبان عبری، خدا، عزرائیل، عزازیل، عزیز خدا، نمیدونم، اسراییل، حزب الله. اینکه «ان حزب الله هم الغالبون» که ما داریم، اونا هم دارن. در واقع همینی که قوم بنی اسراییل میگن ما سرور دنیاییم.»
طاهری با بیان سخنان خود؛ قرآن را دارای تناقض و کاستی در مفاهیم میداند؛ در حالی که خداوند سبحان میفرماید:«قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون»؛ قرآنی عربی، بی هیچ کژی؛ باشد که آنان راه تقوا پویند. نیز در اول سوره کهف به بندگانش آموخته است که چگونه او را در برابر بزرگترین نعمتهایش بستایند و اشاره فرموده است که مهمترین نعمت او همین قرآن است که آن را بر پیامبرش نازل فرموده و آن تنها سبب نجات آنها است و کمترین کژی در حقایق آن نیست.
معنی خاص و متضادی را که طاهری درباره بنی اسراییل گفته، آنها را با حزب الله برابر میداند، هدفمندانه است و او هدفی جز برتری دانستن یهود بر دیگران ندارد. در تفسیر نمونه در توضیح بنیاسرائیل نامیده شدن یهودیان آمده است: اسرائیل یک از نامهای یعقوب علیه السلام، پدر یوسف علیه السلام بوده است و در علت نامگذاری یعقوب علیه السلام به این نام؛ مورخان غیرمسلمان مطالبی گفتهاند که با خرافات آمیخته است."
کسی که قرآن را دارای تناقض میداند، نمیتواند مبنای خود را استدلالات قرآنی بداند. طاهری تناقض نظریه غلط خود را به حساب تناقض در قرآن گذاشته؛ مشکل خود را با قرآن کریم، با آیات خودش میخواند! اگر کسی به قرآن ایمان داشته باشد آن را کلام الهی میداند، وجود تناقض در قرآن را نخواهد پذیرفت.
منبع خبر :
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني در لاين
http://line.me/ti/p/@uqw4341j
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر