۱۳۹۳-۰۵-۱۰

راه جمعی؛ نجات جمعی!

راه جمعی؛ نجات جمعی!


فرض كنيد يك نفر در هزار سال نوري فاصله از ما ايستاده دارد از آن بالا نگاه مي كند آيا از آن بالا نگاه مي كند، هفت ميليارد موجود مي بيند يا يك موجود مي بيند؟ فاصله بگيرند، يك موجود مي بينند، مي گويند عملكرد بشر، تشعشع بشر، ديگر نمي گويند توي اينها يك نفر هست كه تشعشعش مثبت است يعني آن تشعشع غالب، فكر غالب، آن چيزي كه غالب است، سوار است. پس اين عين عدالت است، اگر غير از اين بود اشكال داشت، حالا چرايش را با هم صحبت مي كنيم بحث
تن واحده است!

بحث اين مجموعه، مجموعه بهم پيوسته اي است اما سلول خبر ندارد، سلول آن داخل مي گويد « آقا چهار دیواری اختياري! من واسه خودم، ولشون كن، بگذار بقيه بدوند، من كجا بدوم » درست است يا درست نيست؟

همان یک سلول، صد تريليون سلول را به خطر مي اندازد. تشعشع معيوب يك انسان، تن واحده انسان را به خطر مي اندازد، وجود انسان را سرطاني مي كند! منتها سرطان يك مرگ تدريجي است، ما متوجه نمي شويم كه چه بلايي دارد به سرمان مي آيد، داريم مي رويم جلو، مي رويم جلو مي گوييم به من چه اوست و بعدا يكدفعه به خودمان مي آييم مي بينيم كه يك سلول سرطاني شده هزار تا،
هزار تا شده اينقدر، شده اينقدر!

الان ساعت ۷ است ما ديگر نمي توانيم برويم توي كوچه، الان آنجوري است ديگر
نمي توانيم... يعني آن يك سلول سرطاني يكدفعه مي بيني به طرق مختلف سلامت جمع را به خطر انداخته است، به خطر مي اندازد!

به هر صورت مي بينيم اين ميانگين، اين كرِبي كه اينجا وجود دارد، مي تواند يكنفر كه پايين است سطح كلاس را پايين نگه دارد، يك نفر كه بالاست سطح را بالا نگه دارد و به هر صورت اين كرِب مي آيد و يك ميانگيني را به نمايش مي گذارد، خلاصه كلام ماجرا اينجاست مي گويد « کلکم راع کلکم مسئول » همه مي بينند، همه مسئولند، اگر آن جور بود لازم به اين نبود. اگر مسئله اين بود كه هر كسي خودش بود، ديگر لازم به اين مسئله نبود يعني هر كسي صرفا مي بايستي خودش را نجات دهد، هر كسي صرفا تشعشعات خودش را كنترل مي كرد مسئله حل بود اما الان مسئله حل نيست و راه جمعي و بحث هايي كه كرديم اين را مي خواهد بگويد.

(مطالب دوره هفت - استاد طاهری )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر