۱۳۹۳-۰۵-۲۷

جلسه مربیان قسمت 5

جلسه مربیان قسمت 5
ما فقط میتونیم هشدار بدیم و تجربه اون گاز فلوئور کربن چند دهه به نتیجه نرسید تا بالاخره لایه اُزُن سوراخ شد و دیدند نه موضوع جدّی است، جایگزین کردند، گاز ... نمیدونم چی را حالا اومدند اینها را جایگزین اونها کردند و مسئله حالا به یک شکلی تحت کنترل در اومد. و الان هم اینطوریه بشر معمولا تا وقتی که طوفانه راه نیافته، تا وقتی اون طوفان نوح راه نیافته به نظر میاد که فایده ای نداره تا آب نیاد نبردمون، این فایده ای نداره. خُب حالا دیگه از اثرات دیگه ماجرا دیگه نمیدونم حالا مصرف بی رویه اکسیژن جوّ، که گرم شدن اتمسفر و حالا با یک ریتی میریم جلو این مرتب داره از اکسیژن جوّ کمتر میشه، از طرف دیگر هم جنگل ها را نابود می کنیم، اکسیژن سازی امون کاهش پیدا می کنه، از اون ور هم که این همه ماشین و خودرو و مصرف بالای اکسیژن، کار دستمون میده. فعلا به زودی یک آگاهی رسانی یک مقدار جدّی تری را در قالب حالا همین کتاب شعور حاکم بر کره زمین و مباحثی در این حاشیه، به آگاهی رسانی های عمومی می پردازیم، ولی این کمیته را میشه یک تشکیلاتی روی تشکیلات و عملاً کار عملی را شاید نتونه به اون صورت انجام بده.
(51:49) خواندن سؤال توسط استاد طاهری: بحث تغذیه در رابطه با محیط زیست و تغییر عادت های جاری، به خصوص بحث گوشت خواری که حذف آن 80 درصد از فاجعه بحران تغییر آب و هوایی جلوگیری می کنه؟
دوباره این مسائل هم از اون قضایای است که در اون اقتصاد جهانی، خُب در خیلی از موارد مثلا بحث گاز فلوئور کربن بحث اقتصاده، با اقتصاد هم به این سادگی نمیشه جنگید، چون در واقع مافیا هایی پشتش هستند، مسائلی پشتش قرار میگیره و درگیر شدن با این سیستم ها کار ساده ای نیست. باز هم در قالب آگاهی رسانی و مسائل مختلف دیگر، در مورد خودمون گوشت بخوریم، نخوریم، نوع تغذیه امون اونجا هم نوشتیم که نوع تغذیه، خُب نوع تغذیه نه اینکه مؤثر نباشد، مؤثر هست ولیکن ما با سمومی سروکار داریم همین طوری که بحث بود، حرص خوردن، خود خوری و مسائلی سر و کار داریم که سموم گوشت و اینها در برابرش قابل اغماضه. بنابراین پس جوجه کباب هامون را بخوریم، کباب هامون را بخوریم، حالا دیگه انواع و اقسامش، اگر هر روزی تونستیم اون بخش ها را تحت کنترل در بیاریم، راجع به این موارد هم با هم صحبت می کنیم. بنابراین خودمون را اذیت نکنیم، برای اینکه همه دوستانی که درگیر رژیم میشن، ذهنشون محوریتش میره روی موضوع رژیم. همه اش مثلا اینه که تو بحث طب سنتی امون، مسائل تغذیه، همه اش ذهنشون اینه که اینو بخورم اونو نخورم، این اونجوریه، اون اینجوریه، حالا اگر یک بار هم بشکنندش مکانیسمش شروع به کار میکنه و همونو به واسطه اینکه چیزی را که میدونسته نقض کرده براش سمّ و اینها تولید میکنه و اینها و بعضی ها میگن آب میخوریم چاق میشیم، به همین علت چون در واقع اینقدر محور دقیق، اینقدر روش کار شده دقیق عمل میکنه به محض اینکه کوچکترین نا پرهیزی بکنه، همه مکانیسم ها شروع می کنند علیه اش طغیان کردن. خُب ما که این حرفها حالیمون نیست که سرمون را می اندازیم پائین و میخوریم و این باید نباید ها را نداریم، ممکنه کمتر درگیر این مسائل باشیم. بنابراین حتّی این قضیه هم اگه قرار باشه که پیاده بشه، راه و اصول داره. در غیر این صورت سیستم های داخلی ما همه همینطوری چشم میدوزند تا ما یک تخلّف بکنیم، همه اشان به ما یورش بیارن. همین تجربه ای که همه امون داریم. البته ما قرار نیست که به اون صورت راجع به تغذیه، چون رشته ما نیست، چون ما دنبال تحولات هستیم ولی در حاشیه روی مسائل تغذیه و غیره میتونیم یک صحبت هایی داشته باشیم از جمله همین قضیه بوده و عمده مشکلات ما احتراق های ناقص، نمیدونم سیستم های چربی رسانی و اینها زمانی مختل میشه که سیستم های اساسی ما در واقع به اختلال کشیده شدند. و اگر ما اصل موضوع را داشته باشیم اینور قضیه کمک میشه. خُب مثلاً فرض کنید غم و غصّه و اینها همه چی میاره؟ کم کاری تیروئید میاره و از اینور کم کاری تیروئید از اینور چاقی میاره، نمیدونم افزایش وزن میاره، خُب حالا اینها یک بحث هایی است که ما ابتدا به ساکن باید بهش برسیم، این بخش را سرو سامان بدیم، بگیم خُب ما حالا اینها کامله، بعد ببینیم که در مورد تغذیه و بحث گوشت خواری و اینها چکار بکنیم.
(55:41) خواندن سؤال توسط استاد طاهری: بعد از پایان ترم 8 اکثر شاگردان با بی نهایت سؤال بی جواب رها شده دارند و چه کنیم؟
اولاً همه دوستان میدونند ما هدفمون ایجاد سؤال بوده، ما اصلاً قرار نبود جواب سؤالات را بدیم، ما فقط قرار بود که خواب خوش را بیایم مختل بکنیم، لا اقل شب ها که میخوایم بخوابیم، با یکی دو تا سؤال سرگرم بشیم و روزها هم همین طور. اولین نقطه تحوّل سؤال مند شدنه. و حالا توی این سؤال مند شدن هم اشتیاق های ما ظاهر میشه، ببینید برای همه سؤال پیش میاد. یکی دو بار میگه ولش میکنه تموم میشه، یکی اون سؤال را نمیتونه رهاش کنه و همین طوری می بینی که میشه خوره جونش و ولش نمیکنه، ما دنبال این خوره جونه می گردیم. و در واقع قرار نیست که ما ذهنمون درونمون اینها حالا آروم بشه و آروم بشینه. تو سؤال مندی چیزهایی تظاهر پیدا میکنه از جمله اون اشتیاق، ما اون اشتیاقه را میخوایم، همونه یک عامل مهّمی بود دیگه مگه نه؟ یک عامل مهّمی بود حالا دیر یا زود جواب اون سؤالها را هم به هر حال مورد بررسی قرار میدیم، زمانه اینطور شد، یعنی اگر اون روند که ما داشتیم می اومدیم جلو، میدونید که مثلا خود من هر روز از 8 صبح، 9 صبح همین جوری سر پا با دوستان در حال تبادل اطلاعات بودیم تا 10، 11 شب. خُب حالا زمانه این طوری شده و دیر یا زود ان شاء الله میشینیم با همدیگه حل و فصلش می کنیم و نمی گذاریم این طوری بمونه. ولی خُب یک محکی و یک میدان آزمایشی برامون هست که در این شرایط دوباره ما چکار می کنیم، در این بی جوابی، در این ماجرا ها دلسرد میشیم، دلگرم میشیم، رهاش می کنیم، نمی کنیم، اینها همه یک میدان های آزمایشی است که برامون پیش میاد. ضمن اینکه اصلاً ترم 8، اصولا یک مطلبی را که در دل خودش داشته بحث حمله تضاده. و همه ما در معرض یک آزمایشی قرار میگیریم، که شاید هم الان که میگم میگیریم، گرفتیم، یک یورش «که چی؟» سراغ ما میاد، یک وسوسه خاصی همه را میگیره، حالا اون در دوره 8 خودمون هم این مسئله و توضیح بوده، یک که چی؟ و به اصطلاح از اون ترمز دستی هایی است که چندتاش را داریم، یکیش در ترم 8 مُنتها حالا اگر دوستان به گزارش هاشون مراجعه بکنند، به خودشون مراجعه بکنند، یکدفعه در مقابل چیزی قرار می گیرند که، که چی؟ کسانی در واقع میتونند بقیه قضیه را دنبال بکنند، که از این که چی رد بشن. خُب و ما باید برای این که چی؟ در این مرحله جوابی خودمون داشته باشیم، دیگه من نیست که بگم شما اینو بگید. این مطلبی است که هر کسی منفرداً باهاش روبرو میشه که چی؟ خیلی ها برای این که چی؟ جوابی نخواهند داشت، میگذارند کنار، خیلی ها جوابی دارند، می بینند مشتاق تر شدند، بیشتر میخوان بدونند، این کافی نبوده، همین بحث سؤال مندی پیش میاد، همه اینها پیش میاد و تازه میخوان ادامه بِدَن و بِرَن جلوتر و ببینند که، که چی؟ بنابراین، این سؤال ها را یادداشت بکنید، داشته باشید، باهاش کلنجار برید، همه جور درگیر بشید، باز میبینید چه سؤال های دیگه ای هم، این سؤال ها، سؤال های دیگه ای، چون سؤال، سؤال هم میاره، علم میاره، علم دوباره سؤال میاره و همین جوری این مسئله ها را فعلا نگه دارید تا ان شاء الله بیینیم که یه روزی چه کارش کنیم، که یک کاریش ان شاء الله خواهیم کرد حتما.
دیدار با استاد 16 بهمن 88

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر