من «رحمان» بودم تا بتوانم بازیگوشی ها و بی اعتنایی های معشوقم را نظاره کنم و باز هم به دنبال او باشم و سایه ی رحمانیت خود را بر سر او بگسترانم. در عوض شما نمی دانید که با من چه کرده اید! ای کاش من نیز می توانستم مانند شما شکایت های خود را به جایی ببرم! اما از این بابت نیز ناراضی نیستم؛ زیرا که من هم اگرچه سرانجام آگاه می شوید و شما را دارم و می دانم که بالاخره از یکدیگر راضی خواهیم شد.
آری من به شما می رسم و همه چیز خود را به پای معشوق خود تقدیم می کنم و در آن صورت آن جا بهشت شما خواهد بود. نه آن بهشت روز نخست که بهشت ناآگاهی بود؛ بلکه بهشت آگاهی...
آزمایش آخر
استاد محمدعلی طاهری
آری من به شما می رسم و همه چیز خود را به پای معشوق خود تقدیم می کنم و در آن صورت آن جا بهشت شما خواهد بود. نه آن بهشت روز نخست که بهشت ناآگاهی بود؛ بلکه بهشت آگاهی...
آزمایش آخر
استاد محمدعلی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر