روح جمعی را جدی تر تلقی کنیم!
حالا مي توانيم صحبت كنيم، بحث ارتباطات روح جمعي را كه آمديم، توضيح داديم كه در روح جمعي بيابيم براي جمع كار كنيم، اينجا تازه مي توانيم راجع به آن بهتر صحبت كنيم. شايد در آنجا يك مقداري متافيزيكي بود، يك مقداري رويايي بود، يك مقداري زياد نمي توانستيم به اين كار دل ببنديم اما اينجا راحت تر مي توانيم صحبت كنيم.
آن ماجراهاي ارتباطات روح جمعي مي خواهد زمينه و بستر را بيايد آماده كند و تأثير شعوري اش آني است، منتها اگر سازگار نمي شود، فورا پياده نمي شود به خاطر اين است كه تشعشع حاكم منفي است! يعني جمع تشعشعات، وقتي كه اين موجود يعني بشر، تشعشعات بشر مطرح است تا فرد، بشر مجموع ۷ ميليارد است اگر تشعشع غالب مثبت شود آن وقت يك تغييرات عجيب غريبي اتفاق مي افتد، تغييرات خاصي اتفاق مي افتد.
آنجايي كه گفته مي شود قوم فلان در غضب قرار گرفتند يعني تشعشعات غالب به شدت منفي بوده است و بازگشت اين تشعشع به آنها، حالا در آنجا ممكن است بگويد گمراهي و ضلالت و فلاكت ولي اينجا متوجه مي شويم با اين بحث منظور چيست و چطوري مي شود ما در ضلالت و فلاكت و گمراهي قرار بگيريم؟ چگونه مي شود جريان آگاهي ها را به سمت خودمان بكشيم يعني به سمت بشر بكشيم؟ آيا مي شود يا نمي شود؟ مي شود به سمت بشر گمراهي بيايد، مي شود هدايت بيايد.
الان با اين بحثي كه داريم متوجه مي شويم ماجرا به يك شكل هايي فرد به فرد در آن تأثير و اثر مثبت دارند و مي توانند نقشي در اين قضيه داشته باشند. بعد از اين بحث شايد ارتباطات روح جمعي را جدي تر تلقي اش كنيم و بحث اينكه تفكر حاكم بر بشر، تفكر جمعي سوق پيدا كند، چون هركسي مي گويد « آقا، خوب حالا من اينجور فكر كنم، چه تأثيري دارد بقيه كه دارند آنجوري فكر مي كنند » درست است؟
در عالم كثرت يكي از بحث هاي غالب اين است كه « خوب حالا من يكي هم اينجوري فكر كردم چه تأثيري دارد؟ » اين را زياد در اجتماع مي شنويم، مي گويد « حالا من هم دزدي نكردم چه تأثيري دارد؟ حالا من هم آن جوري فكر كردم چه تأثيري دارد ؟ » حالا اينجا تأثيرش معلوم مي شود؟!
(مطالب دوره هفت - استاد طاهری )
حالا مي توانيم صحبت كنيم، بحث ارتباطات روح جمعي را كه آمديم، توضيح داديم كه در روح جمعي بيابيم براي جمع كار كنيم، اينجا تازه مي توانيم راجع به آن بهتر صحبت كنيم. شايد در آنجا يك مقداري متافيزيكي بود، يك مقداري رويايي بود، يك مقداري زياد نمي توانستيم به اين كار دل ببنديم اما اينجا راحت تر مي توانيم صحبت كنيم.
آن ماجراهاي ارتباطات روح جمعي مي خواهد زمينه و بستر را بيايد آماده كند و تأثير شعوري اش آني است، منتها اگر سازگار نمي شود، فورا پياده نمي شود به خاطر اين است كه تشعشع حاكم منفي است! يعني جمع تشعشعات، وقتي كه اين موجود يعني بشر، تشعشعات بشر مطرح است تا فرد، بشر مجموع ۷ ميليارد است اگر تشعشع غالب مثبت شود آن وقت يك تغييرات عجيب غريبي اتفاق مي افتد، تغييرات خاصي اتفاق مي افتد.
آنجايي كه گفته مي شود قوم فلان در غضب قرار گرفتند يعني تشعشعات غالب به شدت منفي بوده است و بازگشت اين تشعشع به آنها، حالا در آنجا ممكن است بگويد گمراهي و ضلالت و فلاكت ولي اينجا متوجه مي شويم با اين بحث منظور چيست و چطوري مي شود ما در ضلالت و فلاكت و گمراهي قرار بگيريم؟ چگونه مي شود جريان آگاهي ها را به سمت خودمان بكشيم يعني به سمت بشر بكشيم؟ آيا مي شود يا نمي شود؟ مي شود به سمت بشر گمراهي بيايد، مي شود هدايت بيايد.
الان با اين بحثي كه داريم متوجه مي شويم ماجرا به يك شكل هايي فرد به فرد در آن تأثير و اثر مثبت دارند و مي توانند نقشي در اين قضيه داشته باشند. بعد از اين بحث شايد ارتباطات روح جمعي را جدي تر تلقي اش كنيم و بحث اينكه تفكر حاكم بر بشر، تفكر جمعي سوق پيدا كند، چون هركسي مي گويد « آقا، خوب حالا من اينجور فكر كنم، چه تأثيري دارد بقيه كه دارند آنجوري فكر مي كنند » درست است؟
در عالم كثرت يكي از بحث هاي غالب اين است كه « خوب حالا من يكي هم اينجوري فكر كردم چه تأثيري دارد؟ » اين را زياد در اجتماع مي شنويم، مي گويد « حالا من هم دزدي نكردم چه تأثيري دارد؟ حالا من هم آن جوري فكر كردم چه تأثيري دارد ؟ » حالا اينجا تأثيرش معلوم مي شود؟!
(مطالب دوره هفت - استاد طاهری )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر