چه کسی گفته عارف؟! هر کس که بیاید بگوید عرفان چه می گوید، آیا عارف می شود؟!
این موضوع را من خدمتتان عرض کنم، موضوع اول، پس بنابراین ما چرا از همدیگر آمدیم انتظار زیادی داریم؟ چرا فکر می کنیم که باید از خود من عارف باشم تا بقیه عارف باشند؟ ما فقط، می گوید: کوشش بیهوده به از خفتگی ست!
ما داریم یک کوششی را می کنیم، ما داریم یک سعی می کنیم که بلکه از راز و رمز هستی، از راز و رمز انسان شناسی یک چیزی سر در بیاوریم، آیا این حق را داریم یا نداریم؟ داریم؟! حضار: بله.
خب اگر داریم ما که برای مقاصد مفسده ای دور هم جمع نشدیم! ما که جمعیت ضاله ای نیستیم! ما که، تازه اگر داشتیم مشکلی نبود! خب، مشکل این چیزها مشکل نیست، مشکل زمانی است که معرفت جویی پیش می آید و بحث حرکت های کمال گرایانه پیش می آید که در واقع مغرضین سر و کله شان پیدا می شود وگرنه در دنیا بسیار انجمن ها و جمعیت های فاسدی به منزله های از قمار گرفته تا غیره دور هم جمع می شوند شاید از ما راحت تر زندگی می کنند و دردسر آنها کمتر است!
بنابراین بیرون یکی از راههای کوبیدن، اینکه می گویند: بَه، عارف را نگاهش کن! اینها عارف هستند! اینها.... چه کسی گفته عارف؟! هر کس که بیاید بگوید عرفان چه می گوید، آیا عارف می شود؟! نخیر! عرفان چه می گوید! ما تعریف خود را ارائه دادیم و بعد آمدیم داخلش تا حد توانمان، خب!
آب دریا را گر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
(مولانا)
ما هم به قدر تشنگی خودمان آمدیم آن کاری که از دستمان بر می آمده انجام دادیم، به کسی هم ضرری وارد نشده، شاید نفعی هم اینجا وجود داشته و همه ی ما حسش کردیم و آن شیرینی کار معنوی را همه ی ما شاید چشیده باشیم. خب! و در واقع این شور و اشتیاق به خاطر آن لذت معنوی است، به خاطر اینکه ما جلوه ای از آن رحمت الهی بر ما تابیده است، حالا بیاییم انکار کنیم بگوییم نتابیده است؟! که غلط است!
از آنطرف هم ادعای عرفان و ادعای عارفی هم، من فکر نمی کنم هیچ کسی در این مجموعه این چنین حرفی زده باشد! خب! بنابراین دیگران که برخورد می کنند، می گویند که ببینید عرفا را نگاه کنید و ما در حد خودمان نه بدعتی بوده...
(دیدار با استاد طاهری - نوروز 90 )
این موضوع را من خدمتتان عرض کنم، موضوع اول، پس بنابراین ما چرا از همدیگر آمدیم انتظار زیادی داریم؟ چرا فکر می کنیم که باید از خود من عارف باشم تا بقیه عارف باشند؟ ما فقط، می گوید: کوشش بیهوده به از خفتگی ست!
ما داریم یک کوششی را می کنیم، ما داریم یک سعی می کنیم که بلکه از راز و رمز هستی، از راز و رمز انسان شناسی یک چیزی سر در بیاوریم، آیا این حق را داریم یا نداریم؟ داریم؟! حضار: بله.
خب اگر داریم ما که برای مقاصد مفسده ای دور هم جمع نشدیم! ما که جمعیت ضاله ای نیستیم! ما که، تازه اگر داشتیم مشکلی نبود! خب، مشکل این چیزها مشکل نیست، مشکل زمانی است که معرفت جویی پیش می آید و بحث حرکت های کمال گرایانه پیش می آید که در واقع مغرضین سر و کله شان پیدا می شود وگرنه در دنیا بسیار انجمن ها و جمعیت های فاسدی به منزله های از قمار گرفته تا غیره دور هم جمع می شوند شاید از ما راحت تر زندگی می کنند و دردسر آنها کمتر است!
بنابراین بیرون یکی از راههای کوبیدن، اینکه می گویند: بَه، عارف را نگاهش کن! اینها عارف هستند! اینها.... چه کسی گفته عارف؟! هر کس که بیاید بگوید عرفان چه می گوید، آیا عارف می شود؟! نخیر! عرفان چه می گوید! ما تعریف خود را ارائه دادیم و بعد آمدیم داخلش تا حد توانمان، خب!
آب دریا را گر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
(مولانا)
ما هم به قدر تشنگی خودمان آمدیم آن کاری که از دستمان بر می آمده انجام دادیم، به کسی هم ضرری وارد نشده، شاید نفعی هم اینجا وجود داشته و همه ی ما حسش کردیم و آن شیرینی کار معنوی را همه ی ما شاید چشیده باشیم. خب! و در واقع این شور و اشتیاق به خاطر آن لذت معنوی است، به خاطر اینکه ما جلوه ای از آن رحمت الهی بر ما تابیده است، حالا بیاییم انکار کنیم بگوییم نتابیده است؟! که غلط است!
از آنطرف هم ادعای عرفان و ادعای عارفی هم، من فکر نمی کنم هیچ کسی در این مجموعه این چنین حرفی زده باشد! خب! بنابراین دیگران که برخورد می کنند، می گویند که ببینید عرفا را نگاه کنید و ما در حد خودمان نه بدعتی بوده...
(دیدار با استاد طاهری - نوروز 90 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر