يكي از دوستان من يك خانوادهاي را معرفي كردند كه
س: يكي از دوستان من يك خانوادهاي را معرفي كردند كه پنج نفر هستند، ازدواج نكردهاند و مرتب همديگر را با چاقو ميزنند. من گفتم خوب بايد از اين ها اجازه بگيريم تا تشعشع دفاعي را بدهيم، بعد گفتند اين ها كه عقل ندارند و نميتوانند براي خودشان تصميمگيري كنند ما از كي اجازه بگيريم؟
ج: به هر حال اين مسأله اينجوري است كه ظاهراً الان حق با ماست، با شماست كه بله بياييم ... ولي در اصل ممكن است يك موردي هم واقعاً اين طوري باشد و ما بتوانيم بشويم قيّم آنها، ما خودمان را وكيل آنها كنيم ....ولي يك مورد،.... دو مورد، .....سه مورد ......يكدفعه كافي است ما در 10 مورد، يك مورد را سوء استفاده كنيم و در اختيار ديگران مداخله كنيم. بعد عادت كنيم، از همه بدتر عادت كنيم بياييم در كار ديگران مداخله كنيم و در اختيار ديگران دست ببريم. «آن وقت، اين ميشود دقيقاً كاري كه شبكه منفي ميتواند بكند و ما اين كار را نميكنيم. »
لذا اين مورد ممكن است ظاهراً اين طوري باشد ولي ما عطايش را به لقايش ميبخشيم ......كه كاري نكنيم ولي عادت نشود، .....سنّت نشود...... كه ديگر هر كسي بگويد اين كه عقلش نميرسد، بگذار من!.... بعد با او كه نميشود كه صحبت كني،.... بعد يواشيواشيواش اين تعميم پيدا ميكند و بعد هر كس ديگري با كوچكترين بهانه ....، بعد از مدتي هم ميبيني اصلاً بهانه نميخواهد، ديگر بهانه نميخواهد !!!...
ترم دوم، جلسۀ چهارم، زنگ اول
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#استاد_محمد_علي_طاهري
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
س: يكي از دوستان من يك خانوادهاي را معرفي كردند كه پنج نفر هستند، ازدواج نكردهاند و مرتب همديگر را با چاقو ميزنند. من گفتم خوب بايد از اين ها اجازه بگيريم تا تشعشع دفاعي را بدهيم، بعد گفتند اين ها كه عقل ندارند و نميتوانند براي خودشان تصميمگيري كنند ما از كي اجازه بگيريم؟
ج: به هر حال اين مسأله اينجوري است كه ظاهراً الان حق با ماست، با شماست كه بله بياييم ... ولي در اصل ممكن است يك موردي هم واقعاً اين طوري باشد و ما بتوانيم بشويم قيّم آنها، ما خودمان را وكيل آنها كنيم ....ولي يك مورد،.... دو مورد، .....سه مورد ......يكدفعه كافي است ما در 10 مورد، يك مورد را سوء استفاده كنيم و در اختيار ديگران مداخله كنيم. بعد عادت كنيم، از همه بدتر عادت كنيم بياييم در كار ديگران مداخله كنيم و در اختيار ديگران دست ببريم. «آن وقت، اين ميشود دقيقاً كاري كه شبكه منفي ميتواند بكند و ما اين كار را نميكنيم. »
لذا اين مورد ممكن است ظاهراً اين طوري باشد ولي ما عطايش را به لقايش ميبخشيم ......كه كاري نكنيم ولي عادت نشود، .....سنّت نشود...... كه ديگر هر كسي بگويد اين كه عقلش نميرسد، بگذار من!.... بعد با او كه نميشود كه صحبت كني،.... بعد يواشيواشيواش اين تعميم پيدا ميكند و بعد هر كس ديگري با كوچكترين بهانه ....، بعد از مدتي هم ميبيني اصلاً بهانه نميخواهد، ديگر بهانه نميخواهد !!!...
ترم دوم، جلسۀ چهارم، زنگ اول
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#استاد_محمد_علي_طاهري
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر