۱۳۹۳-۰۶-۲۴

حال كمال را تعريف كنيم

حال كمال را تعريف كنيم،..... باطنش چيه؟ وجه‌الله باطنش است،...
ذاتش در نهايت غيرقابل تعريف است، يعني آنكه ما مي‌گوييم عدم يعني ظاهراً چيزي نيست يعني وجود خارجي ندارد ولي اين غيرقابل تعريف است....... ولي الان فهميديم كه اين وجود خارجي ندارد عدم است.....
پس يك ذره سه تا وجه‌اش را با خودش حمل مي‌كند تا ما چي مي‌بينيم
پس كمال يعني ارتقاء ديد ناظر،.......
شما بگو چي مي‌بيني،.... من بگويم چي مي‌بينم،...... هر كسي بگويد چي مي‌بيند كمال معلوم مي‌شود........ وقتي ارتقاء ديد ناظر، كمال يعني اين، چيز شاقّي نيست. .......
و در مذاهب و در كتاب مقدس اگر جايي شنيديم كه قرار است ما به باطن برسيم، چشم باطن‌بين پيدا كنيم، چشم باطن‌بين چيه؟ ......چشمي است كه پي برده «فَاَينَما تُوَلّوا فَثَمّ وَجهُ ‌الله» (بقره 115) به اين پي برده .......و اگر انسان از دنيا برود و چشم ظاهربين داشته باشد يعني در شرك مرده است....... چون هر چي را ديده غير از او ديده،......... هر چي را ديده من‌دون‌الله بوده........، يعني يك عمر با من‌دون‌الله سر كرده و سپري كرده؛...... ستون ديده، ستون بوده،...... خانه ديده، خانه بوده.........، هيچ چيزي را او ندانسته است.....
حالا يك چشمي مي‌تواند «رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند»..... اين كمال است .....يعني هر جا كه نگاه مي‌كند وجه‌الله است.
ترم پنجم، جلس? سوم، تصويري
محمد علي طاهري، عرفان کيهاني

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر