۱۳۹۳-۰۶-۲۳

اُدعوني

الان مشخص مي‌توانيم چارچوب «اُدعوني» را مشخص كنيم، ما ارتقاء ديد مي‌خواهيم،...... ما نه از تو سلامتي مي‌خواهيم،..... نه ارتباط اسكن مي‌خواهيم، .....نه اين را مي‌خواهيم نه آن را مي‌خواهيم،....... اين‌ها همه‌اش بازي بود .....ما در واقع "ارتقاء ديد" مي‌خواهيم......... نه اين كه مغايرت داشته باشد، حالا از امروز اين نشود كه ما ارتباطي براي خودمان برقرار نكنيم، من تجربه خودم را عنوان كردم و هر كسي بايد با تجربه خودش در اين مسئله جلو بيايد.....، چون تقليد در اين خصوص جايز نيست....... هر كسي بايد با مسئله وحدت و با مسئله كمال، اصول كلي است اما هر كسي تجربه خودش را دارد مثل اثر انگشتش است،...... نه به دليل اينكه من اين كار را كردم شما هم بايد بكنيد، هر كسي بايد تجربه خودش را دنبال كند طبق اصول كلي، اصول كلي است...... اما شما هر كدام يكجور به ارتقاء ديد نزديك مي‌شويد ولي تعريف كلي را كرديم «اُدعوني» بخواه، اين خواندن و خواستن براي چي، اصلاً چي مي‌خواهيم؟ ......
به يك صاحب مقامي مي‌گوييم «من مي‌خواهم» مي‌گويد چي مي‌خواهي؟...... بازم مي‌گويم «من مي‌خواهم!» اين كه نمي‌شود......، در واقع اگر كه ما، يعني انسان از مسئله «اُدعوني» نتيجه موفقي نمي‌گيرد يك دليل عمده‌اش اين است كه اصلاً نمي‌داند كه چي مي‌خواهد،..... يعني در اين حد خودش را زحمت نداده كه برود ببيند كه چي مي‌خواهد؟.... قرار است چي بشود؟... اصلاً چرا آمده؟.... يك چيزهاي كلي را بداند بعد حالا مشخص است، مشخص مي‌گويد «من اين را مي‌خواهم من فهميدم چي بايد بخواهم»....
ترم پنجم، جلسۀ سوم، تصویری
محمد علی طاهریف عرفان کیهانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر