گروه خبري سايت
کسانی که پرونده محمد علی طاهری را امنیتی کردهاند، میخواهند شغل خودشان را حفظ کنند
فریبرز رییس دانا:
گفتگو با فریبرز رییس دانا اقتصاددان، نویسنده و فعال مدنی درباره محمد علی طاهری، عرفان حلقه و رفتار حکومت اسلامی
اقتصاددان و فعال مدنی ایرانی، در تازهترین گفتگویش درباره «محمد علی طاهری» گفته: «مسائل را حیثیتی میکنند برای خودشان، چرا این کار را میکنند؟ یکی از دلایلش این است که مامورینی که این موضوع را جدی جلوه میدهند، میخواهند شغل خودشان را حفظ کنند. میخواهند خودشان را مطرح کنند.»
«فریبرز رییس دانا» در جای دیگری از گفتگویش با انتقاد از روشنفکران ایرانی گفته “چرا امضایتان پای نامه حمایت از محمد علی طاهری نیست!”
همچنین این فعال مدنی درباره راهکارهای حمایت از «محمد علی طاهری» و زندانیان عقیدتی و سیاسی دیگر گفته: «ببینید راهکارهایی که ما داشتیم تاکنون، مبتنی بوده است بر نوعی ایثار شخصی! یعنی چشمانداز به آینده را دیدیم هزینههای محتمل را دیدیم و بلا هم سرمان آمده است… بیش از حد نمیشود بر ایثار شخصی و فداکاری حساب کرد. باید به دنبال فکری برای متشکل کردن، سازماندهی کردن، سیستماتیکی کردن این حرکتها پیدا بشود. و در ایران متاسفانه مدعیان حقوق بشر خیلیهاشان، مدعیان آزادی و آزادی اقتصادی همهشان، پا در میان نمیگذارند…»
«محمد علی طاهری» زندانی عقیدتی محبوس در بند ۲ الف زندان اوین، از ۷ مهرماه ۱۳۹۵، در اعتراض به عدم اجرای قرار منع تعقیب (پیگرد) و ممانعت از آزادیاش برای شانزدهمین بار دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده است.
متن کامل گفتگوی گزارشگر خبرگزاری عرفان (اِنا) با «فریبرز رییس دانا» را در پی میخوانید.
سیوشش روز از زمانی که محمد علی طاهری در اعتراض به عدم اجرای قرار منع پیگرد و همچنین در اعتراض به ممانعت از آزادیاش توسط مسوولان نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی گذشته است.
گفته میشود بیش از دو هفته است که خانواده این زندانی عقیدتی موفق به ملاقات و برقراری تماس با ایشان نشدهاند. تجمعهای مسالمتآمیزی در دو هفته اخیر مقابل بیمارستان بقیهالله اعظم جایی که گفته میشود محمد علی طاهری در حالت اغما در آنجا به سر میبرد، شکل گرفته است که در نهایت با برخورد خشن نیروهای موسوم به یگان ویژه سرکوب شده و دهها نفر از تجمعکنندگان نیز بازداشت شدند.
با فریبرز رییسدانا اقتصاددان، نویسنده، مترجم و فعال مدنی همراه هستیم تا درباره محمد علی طاهری، عرفان حلقه و رفتار حکومت اسلامی با آنها گفتگو کنیم.
– چرا حاکمیت اسلامی، دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی در پرونده محمد علی طاهری و عرفان حلقه اینقدر هزینه میکنند تا با آن مقابله بکنند؟
فریبرز رییسدانا: ببینید این کار را دستگاه قضایی، دستگاههای امنیتی و پلیسی به طور کلی سیاست حاکم بر جمهوری اسلامی، در مود خیلی کسان دیگر، و خیلی جریانهای دیگر میکند و هزینههای بسیار بیشتر از این را متقبل میشود و نتایجش را هم میبیند؛ اما باز فکر میکند که، (محاسبهاش این است)، به بازدهیی که در بلندمدت به دست میآورد میارزد. برای اینکه به این نتیجه رسیده که هر نوع سرکوب و هر نوع ممانعتی مشکلاتش را از پیش رو برمیدارد. و از آنجایی که برخی از مسایل مثل، از سالهای دهه شصت به این طرف در نظر بگیریم که قتلهای دهه شصت اتفاق افتاد تا برخوردهایی که در کوی دانشگاه بود تا برخوردهای دیگر و تا قتلهای موسوم به زنجیرهای تا برنامه معروف به سال ۱۳۸۸ را، و بعد دستگیری شخصیتهای مثل دکتر طاهری، مثل نسرین ستوده، مثل خیلی کسان دیگر. در تمام این موارد اتفاقی که افتاده و مسوولین این تصمیمگیریها را خشنود میکند این است که به نحو سازمانیافته و جدی این موضوع پیگیری نشده و تبدیل به یک پدیدهی اجتماعی گسترده نشده است. گرچه مدتی است دارد چنین میشود.
تا آنجایی که به سیاستهای خارجی مربوط است و به تاثیر خارجی این اتفاقها مربوط است، جمهوری اسلامی یک روشی دارد، این است که مقاومت میکند در مقابل فشارهای خارجی بعد گروگانهایی یا برنامههای خاصی دارد. خیلی کسان از ملیتهای مختلف دستگیر میشوند. یا مسائل مربوط به انرژی هستهای داد و ستدهایش مطرح میشود. و همه اینها، و از این راهها بالاخره در ایران مقابله میَشود با آثار منفی و هزینههای این عمل. و به هر حال این نتیجهای که مسوولین گرفتهاند این است که اجازه ندهند هیچ روزنهای باز بشود. اجازه ندهند به نحوی یک نفر در مقاومتش پیروزمند باشد یا افکار عمومی جامعه او را تحسین بکند. این راه را پیش گرفتهاند و تاکنون هم با خودشان میگویند که اگر رژیمهای گذشته اگر این راه را پیش نگرفتهاند خب شکست خوردهاند دیگر. و تاکنون هم فکر میکنند که ادامه دادهاند. و بعد هم بخشی از جامعه را که بهتر است بگوییم کمتر از بیست درصد، به صورت موظف و به صورت سازمانیافتهای با خودشان دارند. بسیج بزرگترین حزب مسلح جهان است. حقوق، مزایا و درآمد دارد. گرچه خیلی از کسانی که داخل بسیج میروند خودشان از محرومان و تضعیفشدگان و قربانیان هستند. اما به هر حال در خدمت یک ثبات سیاسی مربوط به یک قدرت حاکم دارند کار میکنند. و در نتیجه امورات اینطوری میگذرد.
اما برای ما که به گونهای به چشم مسلح اجتماعی و سیاسی قضایا را نگاه میکنیم، این طور نیست که این داستانها بیحساب و کتاب بتواند ادامه پیدا کند. همینطور که من سالها پیش درباره مواد مخدر میگفتم که این اعدامها بینتیجه میماند و مواد گسترش پیدا میکند، چندی پیش یکی از مسوولین مجبور شد ناگزیر آمارهایی که ما میگفتیم تایید بکند، و همینطور که الان دارند صحبت میکنند که مجازات اعدام را بعد از این همه سال که اعتبار و اصول اخلاقی و امنیت مردم به خطر افتاد و مواد مخدر هم از بین نرفت، حالا به فکر افتادهاند که در واقع مثلا مجازات اعدام را روی مواد مخدر از بین ببرند. خب گاهی از این تمهیدها هم که به کار میرود کسی نیست بگوید، پس باید پاسخگوی هزینهها چه کسی باید باشد؟ سی، سی و پنج سال گفته شده ولی باز بر اعدام موادمخدر پافشاری شده است. این همه درباره انرژی هستهای گفته شد باز پافشاری میشد، الان میگوییم حلش کردیم. چون پیگیری هم وجود ندارد، سازمانیافتگی پشتش نیست این اتفاق میافتد.
اما آخرین صحبت ما برمیگردد به دکتر طاهری. افرادی مثل ایشان که به هر حال یک نشانهای نمیتوانند پیدا کنند از وابستگیاش، از فساد اخلاقیاش، از اینکه حتی قصد براندازی داشته یا قصد اهانت به مقدسات قانونی و شرعی را داشته است… برای من و خیلیهای دیگر به اثبات نرسید. باز در فشار قرار میگیرد ولی از یک جایی این فشار آغاز شده و تبدیل شده به وجدان و حیثیت برای شماری از مسوولان. این مسائل را حیثیتی میکنند برای خودشان، چرا این کار را میکنند؟ یکی از دلایلش این است که مامورینی که این موضوع را جدی جلوه میدهند میخواهند شغل خودشان را حفظ کنند. میخواهند خودشان را مطرح کنند. میگویند گرفتیم و آی متوجه بودیم و بگذارید ما به کارمان ادامه بدهیم. بودجه و توانایی بدهید به ما. یک نفر نیست که بیاید و بگوید که این دایره را میشکنند، اصلا چنین چیزی نیست.
همین الان دکتر طاهری بارها شاگردهایش و دوستان دیگرش و خود ما که باهاش ارتباطی نداشتیم، در دفاع از او و در دفاع منطقی از او برآمدیم. برای اینکه متوجه شدیم ایشان سادهترین حقوق انسانی خودش را ازش برخوردار بوده. کلاسی داشته، نقطه نظری داشته است، من ممکن است آن نقطهنظرها را نپسندم و در دنیای دیگری سیر بکنم و اعتقادی نداشته باشم. ولی او اصلا مزاحم کسی نبوده است. تا آنجایی که من دیدم شاگردهایش کاملا پایبند به اصول اخلاقی بودند. از یک جایی شروع شده، یکی آمده و عمدهاش کرده است برای اینکه موضوع را حیثیتی بکند. و خودش را توجیه بکند. الان این داستان در این تله گیر افتاده است. من تا آنجایی که میدانم ایشان میبایستی تبرئه شده و بعد آزاد بشود. اما از یک جای دیگری میخواهند این عمل اتفاق نیافتد. برای اینکه آن حلقه قدرت که میخواهد کار خودش را توجیه کند و نظارت فزاینده را توجیه کند تا حضور خودش را معنا بدهد آن دارد ممانعت به عمل میآورد.
– به نظر شما رفتار حکومت به ویژه دستگاه قضایی در برخورد با پیروان و باورمندان معنوی جز اسلام چگونه باید باشد؟
فریبرز رییسدانا: ببینید من نمیتوانم برای جمهوری اسلامی که مبتنی است بر ایدئولوژی اسلامی، دستوری تعیین بکنم. برای اینکه خب خیلی از قواعد فقهی را وارد نیستم و واردش هم نمیشوم. اما از خیلی جهات من احساس میکنم که با اعتنا به این قواعد شرعی و دستورات فقهی و قرآنی آنها موظف میشوند که برخورد قاطعی بکنند. برخوردی به صورت ناپذیرفتن، حتی اگر در قانون اساسی ایران، ادیانی مورد تایید قرار گرفتهاند این محصول انقلاب مشروطه است. آن انقلاب بود که سختگیریها را کنار زد و حق بیان و حق حضور سیاسی برای ادیان قائل شد. تازه آن انقلاب هم آنقدر عمیق نرفت که دموکراسی را تعمیم بدهد به گروههای دینی، سیاسی و فرقهای متفاوت. برای اینکه او که به عنوان لیبرالیست در قرن ۱۸ و ۱۹ در غرب شکل گرفت، مقدار زیادی از آن معطوف به آزادی اقتصادی سرمایهگذاران بود و امکان بهرهکشی از کارگران ولی مقداری از آن به هر حال باید منصفانه بپذیریم که واکنشی بود نسبت به کُن مکُنهای کلیسا و دولت و فرمانرواییهای سنتی حاکم.
در ایران چون خودانگیخته نبود و از خارج آمده بود، خیلی زورش نرسید از زمان مشروطه کار بکند. بنابراین از وظیفه مشخصی اسم آمد در قانون اساسی مشروطه به عوض اینکه نام برده بشود هر جریان، هر حزبی و هر عقیدهای آزاد است. خب آن بحث به میراث رسید برای جمهوری اسلامی و بعد هم جمهوری اسلامی به هر حال اعتنایش بر موازین شرعی و دستورهای احکام اسلامی است که من واردش نمیشوم، خوب یا بد خیلی وارد نیستم. اما تا آنجایی که من میدانم به هرحال در مسائل اجتماعی هستم دیگر، مطالعه میکنم. تا آنجایی که میدانم خیلی از این بازدارندگیها در آن احکام وجود داشته است. اما نکته که شخصا میخواهم به آن اضافه کنم این است که خیلی از این سختگیریها فقط به خاطر تعصبهای بینشی و ایدئولوژیک نیست. من پشت خیلی از این سختگیریها منافع اقتصادی گسترده یا محدود را میبینم. یک لایهای به خاطر حفظ موقعیت بروکراتیک خودش، این دایره فشار را مدام تنگتر میکند. باز میکند تنگ میکند، بازی میکند. برای اینکه حضور خودش را توجیه بکند و بهرهبرداری بکند. تا میرسیم به اینکه خیلی از این دستورها مطرح میشود در حالی که شماری از روحانیان و شماری از دینشناسان میگویند که اصلا این تفسیری که شما میکنید غلط است و استدلال آنها هم قوی است و آدم هم مینشیند و گوش میدهد دیگر. فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (بندگانی را بشارت ده که به سخن گوش فرامىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند) ما داریم این طرف و آن طرف را گوش میدهیم. میبینم استلال آن طرف قوی است که میگوید استنباط شما از دین برای ایجاد این فشارها غلط است. ولی به هر حال به کار میرود. من که دقت کردم دیدم به جز گرایشهای عقیدتی و به جز آن منافع محدود، منافع گسترده طبقاتی هم پشت آن قرار دارد. یعنی بعضی از آقایان این فشارها را فقط به خاطر اینکه نمیپسندند آن یکی دین را، یا کینه بهش دارند، یا آن جنگ سنی و شیعه که در خاورمیانه ازش یاد میکنند، فقط اینها نیست. همانطور که در خاورمیانه فقط این نیست. پشت اینها منافع طبقاتی است. منافع اقتصادی است که لایههای قدرت چه در دولت چه در بیرون بهش وابسته است.
– آقای رییس دانا باتوجه به تخصصی که شما دارید، چه نسبتی میشود برقرار کرد بین اعتراضات اجتماعی که الان ما شاهدش هستیم و وضعیت اقتصادی امروز ایران؟ یعنی چه نسبتی چه درصدی مربوط است به وضعیت اقتصادی که مردم دارند؟ این اعتراضات گستردهای که دارد در سراسر ایران و در نقاط مختلف، در حوزههای مختلف دارد همزمان پیش میرود و اتفاق میافتد؟
فریبرز رییسدانا: ببینید من قطعا از میان کسانی نیستم که بگم آزاد گذاشتن اقتصاد، که آن کلمه آزاد را دارد تنفر میکند آن آزاد نیست. ولنگار کردن اقتصاد، دادن قدرت به سرمایهدارهای بخش خصوصی رفتن در شاهراه رستگاری که ایالات متحده با آن کارهایی که دارد در خاورمیانه میکند، میتواند راه نجات ما باشد؛ من مطلقا اینطوری فکر نمیکنم. اما از یک اقتصاد دستوری که این دستور توسط بروکراتها باشه، این دستور توسط سرمایهداران بازار باشد هم پرهیز میکنم، پس به لحاظ ایدئولوژی هم خودم میدانم چه میخواهم چه ایدئولوژی را معتقد هستم. اما این نظر من است.
آنچه که در جامعه امروز میشود مطرح کرد و راه نجات است، به نظر من فقط دموکراتیزم است. دموکراتیزم عمیق. نه به معنی دموکراسی بازی سر صندوقی که الان در انتخابات آمریکا هم داریم میبینیم. در این جهان اتفاق میافتد بد و بدتر بازی و این معرکههایی که درمیآید از آب! دموکراسی پای صندوق یعنی دموکراسیهای حمایتی، که در واقع قدرتهای سرمایه سامانش میدهند آن مدنظر من نیست. دموکراتیزم، یعنی این لایههای پایینی بیایند بالا، بیایند بالا و قدرت را در دست بگیرند. نه حالا برای ایدئولوژی سوسیالیستی، یا برای ایدئولوژی کاپیتالیستی، برای ایدئولوژی حضور خودتان، در درجه اول بیایند بالا.
ببینید از اوایل انقلاب تاکنون چند تا ده تا مجلس داشتیم، الان ۲۸۰ نفر حدودا و یک زمانی ۱۷۰ نفر. یعنی به طور متوسط ۲۰۰-۲۲۰ نفر نماینده بودند. این در ۱۰ دوره. یعنی ۲۲۰۰ تا ۲۳۰۰ نماینده فرستاده شده در مجالس قانونگذاری. حالا شوراهایش به کنار. یک نفر آنها کارگر بوده است؟ ایران ۱۳ و ۳ دهم میلیون کارگر دارد، حدود ۴ یا ۵ میلیون نفر دیگر در همسایگی اینها هستند، جزو کارگر محسوب میشوند. نزدیک ۳ و نیم میلیون زارعان کشور هستند، ۱ میلیون معلم داریم، پرستارانی داریم زحمتکش داریم میبینیم در خدمت مردم، معلمهای را داریم در دورافتادهها خدمت میدهند، کارگرانی را داریم که در کنار کورههای داغ دارند میسوزند، یا در ساختمان طبقه ۳۰ دارند راه میروند، جانشان در خطر است. زارعانی که با خشکسالی و فقر روبرو هستند. یکی از اینها به عنوان نماینده به مجلس رفته است؟ نرفته است، حقیقت این است که این دمکراسی به عنوان سنای آمریکا حالا آن طرفش را در نظر بگیریم همیشه برای پولدارها، قدرتمداران و نافذان بوده است. حالا آن جنبش والاستریت برای ۹۹ درصدیها بوده اگر هم بوده شکل ظاهری داشته و در عمق مدافع لیبرالیسم به معنای مدافع سرمایه است. حالا آنها به فکر جامعه خودشان هستند و بحثش جدا است.
ما میخواهیم عملکرد امپریالیستی و زورگویانه و سلطهگرانه نداشته باشیم. من به آن جامعه کار ندارم، به جامعه خودمان که میپردازیم، جامعه ما آمادگی کامل برای قبول یک دمکراتیزم عمیق دارد، دارد این آمادگی را فکر نکنید هرجومرج میشود. هر تحولی ممکن یک هرجومرجی را ایجاد کند، مهم نیست آزادی راه خودش را نشان خواهد داد. و این دمکراتیزم به منزله بالا آمدن پایینیها است.
یک خیزشی در انقلاب ۱۳۵۷ اتفاق افتاد، ولی دگرگون شد و متوقف شد آن خیزش. نتوانست انقلاب در سطح سیاسی و جابهجایی قدرت اتفاق افتاد. موردی که من دارم صحبت میکنم دمکراتیزم است و آن به معنای این است که لایههای پایینی و محروم بتوانند سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و از طریق نمایندگان خودشان، طبعا متخصص لازم دارد کشور، ولی متخصص مردمی کم نداریم زیاد هم داریم، از طریق نمایندگان و متخصصان خودشان بتوانند تصمیم بگیرند. اگر میخواهند بگویند این شرکت باید دولتی باشد یا خصوصی، این فعالیت باید خصوصی باشد یا دولتی، اصلا مدرسهها باید مجانی و رایگان باشد، بهداشت و درمان باید رایگان باشد و بعضی یا عدهای میگویند نه نباید رایگان باشد چون که این فشار اقتصادی میآورد، چون که مثلا شایستهسالاری را از بین میبرد، نخبگان همیشه باید در قدرت باشند، اینها مردم باید تصمیم بگیرند و بعد وقتی این مردم خودشان تصمیم میگیرند، خودشان مسوول آن چیزی هستند که تصمیم گرفتهاند. خوب یا بدش به عهده آنها است. ولی به هر حال این مردم که فاقد نمایندگان فکری و تخصصی و نیروهای اجتماعی خودشان نیستند. ما یکی خودمان در خدمت مردم هستیم
بنابراین به نظر من راهحل فرصت دادن برای رشد ارادهی همه جانبه مردم است نه پوپولیسم و هیاهو و نه شکل ظاهرسازی دموکراسی صندوقی. بلکه به معنای واقعی بتوانند لایههای مختلف اجتماعی حضور داشته باشند در سرنوشتشان. این راه نجات اقتصاد ایران است حالا به لحاظ فنی اگر بحثهایی بود من به هر حال به عنوان کار اصلی من اقتصاد است و اقتصاددان هستم، در آن مورد صاحبنظرم ولی ممکن است که سر شما را به درد بیاورم.
– شما با توجه به اینکه یک چهره آکادمیک هستید، به اضافه اینکه در طول سالیان در تلاطمهای اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران حضور داشتید و مستقیم از نزدیک درک و دریافت و لمس کردید وضعیت اجتماعی اقتصادی ایران را و همیشه نیز نظر دادهاید، تحلیل و تفسیر کردهاید. اگر برای شما ممکن است به عنوان پرسش آخر، موضوع گفتگری ما محمد علی طاهری و زندانیان عقیدتی و سیاسی دیگر است، شما به عنران یک چهره آکادمیک و با توجه به این سابقهای که درباره شما عرض شد، و مدافعان حقوق بشر و اکتیویستهای اجتماعی و در کل شهروندان چگونه میتوانند از حقوق انسانی یک زندانی سیاسی و عقیدتی مثل آقای طاهری دفاع بکنند؟ راهکارهای شما چیست؟
فریبرز رییس دانا: ببینید راهکارهایی که ما داشتیم تاکنون، ناگزیرم از اینکه این واژه را به کار ببرم، مبتنی بوده است بر نوعی ایثار شخصی! یعنی چشمانداز به آینده را دیدیم هزینههای محتمل را دیدیم و بلا هم سرمان آمده است. بیماریهایی سر آدم میآید که دور از جان شما تا آخر عمر باهات همراه است. خب ولی این نمیشود راهحل. بیش از حد نمیشود بر ایثار شخصی و فداکاری حساب کرد. باید به دنبال فکری برای متشکل کردن، سازماندهی کردن، سیستماتیکی کردن این حرکتها پیدا بشود. و در ایران متاسفانه مدعیان حقوق بشر خیلیهاشان، مدعیان آزادی و آزادی اقتصادی همهشان، پا در میان نمیگذارند. شما این کسانی را که از آزادی اقتصادی و سرمایهداری خصوصی و آمریکا و بازار و این موارد حمایت میکنند و بهانهشان هم این است که ما آزادی میخواهیم و این چپگراها آزادی نمیخواهند، امضایشان را پای دفاع از یک زندانی سیاسی نمیبینید. حتی شاگردهای خودشان.
دیگر دکتر طاهری که دیگر شخصیت دارای ایدئولوژی ویژهای نبود، یک شخصیت فیلسوفِ عارف و عالم است. حالا ما ایراد داریم به همدیگر آن زیاد ربطی به چیزی ندارد. ایشان هم حتما به من ایراد دارد و حرفهایش هم قابل شنیدن است. ولیکن از او هم دفاع نکردند. شاگردهایش در زندان افتادهاند حالا یک عده چپگرا بودهاند یا دموکرات، یا آزادیخواه بودهاند. نمیکنند. بنابراین دارند شمار زیادی از آنها که از آزادی دفاع میکنند پشت سنگر سرمایهداری دولتی و سرمایهداری خصوصی ایستادند و خدمت میدهند به سرمایه چه در دولت و چه در… اینها آزادیخواه نیستند. بیخود دنبال اینها را نباید بگیریم. وقتمان را صرف اینها نباید بکنیم.
ما بسیاریم. ما باید با خود مردم مستقیم در تماس باشیم. ما روشنفکرانی که فکر میکنیم آگاه هستیم، و احساس مسوولیت میکنیم و هر کس به زندان افتاده از دکتر یزدی بگیر تا دکتر طاهری، تا رهبران حزب توده، تا بچههای چپگرای نسل جدید، تا جبهه ملی، تا مال سازمان مجاهدین هر کس به زندان افتاده ازش دفاع کردیم از حقش به عنوان یک انسان. ولی من طبعا خیلی از آن ایدئولوژیها را که نمیپسندم. همهی مسوولین میدانند، شما میدانید، خیلیها میدانند. ما به این شکل از حرکتها احتیاج داریم. ولی اینکه برویم و معذرت میخواهم کاسهی گدایی رای جمع کردن و آخرش هم هیچی توش نریزند. مثل این بنگاههای خیریهای که همه کارشان شده است دست دارز کردن برای پول جمع کردن، به هیچ جا هم نمیرسند. آن فایده ندارد. کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. باید خودمان به لایههای پایینی و محروم متکی باشیم. این درس را برای همیشه داشته باشیم.
برای طاهری برای دوست من یاشار دارالشفا برای عبدالفتاح سلطانی برای نسرین ستوده، این سرمایه نبود که به حرکت افتاد، این نیروی روشنفکری این حرمت آزادی این محرومان بودند. برای رضا شهابی، برای کارکنان شرکت واحد، برای همه اینها، این خود مردم و بخش مسوول آگاه مردم نه وراجان بیپایان، که مداوما میگویند اینها کمونیست هستند، اینها سوسیالیست هستند، اینها آزادی نمیخواهند ما میخواهیم. ولی وقتی که میبینید کیست جانشان را حاضرند شب و روز بدهند به خاطر اینکه آن فلان میلیاردر باز دوباره پولش زیاد بشود. ولی حاضر نیستند امضایشان را پای دفاع از یک نفر حتی دکتر طاهری که دیگر یک شخصیت عارف است بگذارند.
بدین ترتیب من راهحلم را میشناسم، ما به آن طرف بر در ارباب بی مروت دنیا/ چند نشینی که خواجه کی به درآید ما به آن طرف نگاهی نخواهیم داشت. نگاه ما به پایینیها است. حتی اگر ناامیدمان کنند، داناییشان کم باشد، برخوردهای معذرت میخواهم لمپنی هم ببینیم، کتکمان هم بزنند به علت نادانی، ولی به پوپولیزم مبتلا نمیشویم. به رای جمع کردن، بلکه نیروهایی که واقعا از وضع موجود در عذابند و هیچ راهحلی ندارند، آنها میتوانند منجی خودشان باشند. نه آن کسانی که فورا میروند از این دستگاه دولتی، از آن دستگاه امنیتی فلان شغل و پول و مقام را میگیرند. در اتاق بازرگانی هستند یا در اتاق این افراد بزرگ (خرپول، هر چه میخواهید اسمش را بگذارید) آنجا ولو هستند. بعد اینها برای اقتصاد مردم در حالی که ۵ و ۷ دهم مردمش بیکار است، جامعهای که این همه جوانهایش بازداشت میشوند. یک فیلسوف و عارفش دکتر محمد علی طاهری به زندان میافتد بعد میخواهید آنها برای اینها کاری بکنند؟ نه آن ثروت و قدرت، راه خودش را مشخص کرده است. راه ما هم این نیست که سایه به سایه دنبال آنها برویم. بر در خانهشان برویم و دقالباب کنیم، هیچی. کار ما این است که قبل از هر چیز روی پای خودمان بایستیم، روی دو پای خود راه بروید. روی دو پای خود راه بروید.
– ممنون از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.
فریبرز رییس دانا: خواهش میکنم، مرحمت شما زیاد.
منبع خبر : گروه خبري سايت www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.erfanekeihani.picsart.com
www.line.me/ti/p/@uqw4341j
www.telegram.me/erfanekeihani
کسانی که پرونده محمد علی طاهری را امنیتی کردهاند، میخواهند شغل خودشان را حفظ کنند
فریبرز رییس دانا:
گفتگو با فریبرز رییس دانا اقتصاددان، نویسنده و فعال مدنی درباره محمد علی طاهری، عرفان حلقه و رفتار حکومت اسلامی
اقتصاددان و فعال مدنی ایرانی، در تازهترین گفتگویش درباره «محمد علی طاهری» گفته: «مسائل را حیثیتی میکنند برای خودشان، چرا این کار را میکنند؟ یکی از دلایلش این است که مامورینی که این موضوع را جدی جلوه میدهند، میخواهند شغل خودشان را حفظ کنند. میخواهند خودشان را مطرح کنند.»
«فریبرز رییس دانا» در جای دیگری از گفتگویش با انتقاد از روشنفکران ایرانی گفته “چرا امضایتان پای نامه حمایت از محمد علی طاهری نیست!”
همچنین این فعال مدنی درباره راهکارهای حمایت از «محمد علی طاهری» و زندانیان عقیدتی و سیاسی دیگر گفته: «ببینید راهکارهایی که ما داشتیم تاکنون، مبتنی بوده است بر نوعی ایثار شخصی! یعنی چشمانداز به آینده را دیدیم هزینههای محتمل را دیدیم و بلا هم سرمان آمده است… بیش از حد نمیشود بر ایثار شخصی و فداکاری حساب کرد. باید به دنبال فکری برای متشکل کردن، سازماندهی کردن، سیستماتیکی کردن این حرکتها پیدا بشود. و در ایران متاسفانه مدعیان حقوق بشر خیلیهاشان، مدعیان آزادی و آزادی اقتصادی همهشان، پا در میان نمیگذارند…»
«محمد علی طاهری» زندانی عقیدتی محبوس در بند ۲ الف زندان اوین، از ۷ مهرماه ۱۳۹۵، در اعتراض به عدم اجرای قرار منع تعقیب (پیگرد) و ممانعت از آزادیاش برای شانزدهمین بار دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده است.
متن کامل گفتگوی گزارشگر خبرگزاری عرفان (اِنا) با «فریبرز رییس دانا» را در پی میخوانید.
سیوشش روز از زمانی که محمد علی طاهری در اعتراض به عدم اجرای قرار منع پیگرد و همچنین در اعتراض به ممانعت از آزادیاش توسط مسوولان نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی گذشته است.
گفته میشود بیش از دو هفته است که خانواده این زندانی عقیدتی موفق به ملاقات و برقراری تماس با ایشان نشدهاند. تجمعهای مسالمتآمیزی در دو هفته اخیر مقابل بیمارستان بقیهالله اعظم جایی که گفته میشود محمد علی طاهری در حالت اغما در آنجا به سر میبرد، شکل گرفته است که در نهایت با برخورد خشن نیروهای موسوم به یگان ویژه سرکوب شده و دهها نفر از تجمعکنندگان نیز بازداشت شدند.
با فریبرز رییسدانا اقتصاددان، نویسنده، مترجم و فعال مدنی همراه هستیم تا درباره محمد علی طاهری، عرفان حلقه و رفتار حکومت اسلامی با آنها گفتگو کنیم.
– چرا حاکمیت اسلامی، دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی در پرونده محمد علی طاهری و عرفان حلقه اینقدر هزینه میکنند تا با آن مقابله بکنند؟
فریبرز رییسدانا: ببینید این کار را دستگاه قضایی، دستگاههای امنیتی و پلیسی به طور کلی سیاست حاکم بر جمهوری اسلامی، در مود خیلی کسان دیگر، و خیلی جریانهای دیگر میکند و هزینههای بسیار بیشتر از این را متقبل میشود و نتایجش را هم میبیند؛ اما باز فکر میکند که، (محاسبهاش این است)، به بازدهیی که در بلندمدت به دست میآورد میارزد. برای اینکه به این نتیجه رسیده که هر نوع سرکوب و هر نوع ممانعتی مشکلاتش را از پیش رو برمیدارد. و از آنجایی که برخی از مسایل مثل، از سالهای دهه شصت به این طرف در نظر بگیریم که قتلهای دهه شصت اتفاق افتاد تا برخوردهایی که در کوی دانشگاه بود تا برخوردهای دیگر و تا قتلهای موسوم به زنجیرهای تا برنامه معروف به سال ۱۳۸۸ را، و بعد دستگیری شخصیتهای مثل دکتر طاهری، مثل نسرین ستوده، مثل خیلی کسان دیگر. در تمام این موارد اتفاقی که افتاده و مسوولین این تصمیمگیریها را خشنود میکند این است که به نحو سازمانیافته و جدی این موضوع پیگیری نشده و تبدیل به یک پدیدهی اجتماعی گسترده نشده است. گرچه مدتی است دارد چنین میشود.
تا آنجایی که به سیاستهای خارجی مربوط است و به تاثیر خارجی این اتفاقها مربوط است، جمهوری اسلامی یک روشی دارد، این است که مقاومت میکند در مقابل فشارهای خارجی بعد گروگانهایی یا برنامههای خاصی دارد. خیلی کسان از ملیتهای مختلف دستگیر میشوند. یا مسائل مربوط به انرژی هستهای داد و ستدهایش مطرح میشود. و همه اینها، و از این راهها بالاخره در ایران مقابله میَشود با آثار منفی و هزینههای این عمل. و به هر حال این نتیجهای که مسوولین گرفتهاند این است که اجازه ندهند هیچ روزنهای باز بشود. اجازه ندهند به نحوی یک نفر در مقاومتش پیروزمند باشد یا افکار عمومی جامعه او را تحسین بکند. این راه را پیش گرفتهاند و تاکنون هم با خودشان میگویند که اگر رژیمهای گذشته اگر این راه را پیش نگرفتهاند خب شکست خوردهاند دیگر. و تاکنون هم فکر میکنند که ادامه دادهاند. و بعد هم بخشی از جامعه را که بهتر است بگوییم کمتر از بیست درصد، به صورت موظف و به صورت سازمانیافتهای با خودشان دارند. بسیج بزرگترین حزب مسلح جهان است. حقوق، مزایا و درآمد دارد. گرچه خیلی از کسانی که داخل بسیج میروند خودشان از محرومان و تضعیفشدگان و قربانیان هستند. اما به هر حال در خدمت یک ثبات سیاسی مربوط به یک قدرت حاکم دارند کار میکنند. و در نتیجه امورات اینطوری میگذرد.
اما برای ما که به گونهای به چشم مسلح اجتماعی و سیاسی قضایا را نگاه میکنیم، این طور نیست که این داستانها بیحساب و کتاب بتواند ادامه پیدا کند. همینطور که من سالها پیش درباره مواد مخدر میگفتم که این اعدامها بینتیجه میماند و مواد گسترش پیدا میکند، چندی پیش یکی از مسوولین مجبور شد ناگزیر آمارهایی که ما میگفتیم تایید بکند، و همینطور که الان دارند صحبت میکنند که مجازات اعدام را بعد از این همه سال که اعتبار و اصول اخلاقی و امنیت مردم به خطر افتاد و مواد مخدر هم از بین نرفت، حالا به فکر افتادهاند که در واقع مثلا مجازات اعدام را روی مواد مخدر از بین ببرند. خب گاهی از این تمهیدها هم که به کار میرود کسی نیست بگوید، پس باید پاسخگوی هزینهها چه کسی باید باشد؟ سی، سی و پنج سال گفته شده ولی باز بر اعدام موادمخدر پافشاری شده است. این همه درباره انرژی هستهای گفته شد باز پافشاری میشد، الان میگوییم حلش کردیم. چون پیگیری هم وجود ندارد، سازمانیافتگی پشتش نیست این اتفاق میافتد.
اما آخرین صحبت ما برمیگردد به دکتر طاهری. افرادی مثل ایشان که به هر حال یک نشانهای نمیتوانند پیدا کنند از وابستگیاش، از فساد اخلاقیاش، از اینکه حتی قصد براندازی داشته یا قصد اهانت به مقدسات قانونی و شرعی را داشته است… برای من و خیلیهای دیگر به اثبات نرسید. باز در فشار قرار میگیرد ولی از یک جایی این فشار آغاز شده و تبدیل شده به وجدان و حیثیت برای شماری از مسوولان. این مسائل را حیثیتی میکنند برای خودشان، چرا این کار را میکنند؟ یکی از دلایلش این است که مامورینی که این موضوع را جدی جلوه میدهند میخواهند شغل خودشان را حفظ کنند. میخواهند خودشان را مطرح کنند. میگویند گرفتیم و آی متوجه بودیم و بگذارید ما به کارمان ادامه بدهیم. بودجه و توانایی بدهید به ما. یک نفر نیست که بیاید و بگوید که این دایره را میشکنند، اصلا چنین چیزی نیست.
همین الان دکتر طاهری بارها شاگردهایش و دوستان دیگرش و خود ما که باهاش ارتباطی نداشتیم، در دفاع از او و در دفاع منطقی از او برآمدیم. برای اینکه متوجه شدیم ایشان سادهترین حقوق انسانی خودش را ازش برخوردار بوده. کلاسی داشته، نقطه نظری داشته است، من ممکن است آن نقطهنظرها را نپسندم و در دنیای دیگری سیر بکنم و اعتقادی نداشته باشم. ولی او اصلا مزاحم کسی نبوده است. تا آنجایی که من دیدم شاگردهایش کاملا پایبند به اصول اخلاقی بودند. از یک جایی شروع شده، یکی آمده و عمدهاش کرده است برای اینکه موضوع را حیثیتی بکند. و خودش را توجیه بکند. الان این داستان در این تله گیر افتاده است. من تا آنجایی که میدانم ایشان میبایستی تبرئه شده و بعد آزاد بشود. اما از یک جای دیگری میخواهند این عمل اتفاق نیافتد. برای اینکه آن حلقه قدرت که میخواهد کار خودش را توجیه کند و نظارت فزاینده را توجیه کند تا حضور خودش را معنا بدهد آن دارد ممانعت به عمل میآورد.
– به نظر شما رفتار حکومت به ویژه دستگاه قضایی در برخورد با پیروان و باورمندان معنوی جز اسلام چگونه باید باشد؟
فریبرز رییسدانا: ببینید من نمیتوانم برای جمهوری اسلامی که مبتنی است بر ایدئولوژی اسلامی، دستوری تعیین بکنم. برای اینکه خب خیلی از قواعد فقهی را وارد نیستم و واردش هم نمیشوم. اما از خیلی جهات من احساس میکنم که با اعتنا به این قواعد شرعی و دستورات فقهی و قرآنی آنها موظف میشوند که برخورد قاطعی بکنند. برخوردی به صورت ناپذیرفتن، حتی اگر در قانون اساسی ایران، ادیانی مورد تایید قرار گرفتهاند این محصول انقلاب مشروطه است. آن انقلاب بود که سختگیریها را کنار زد و حق بیان و حق حضور سیاسی برای ادیان قائل شد. تازه آن انقلاب هم آنقدر عمیق نرفت که دموکراسی را تعمیم بدهد به گروههای دینی، سیاسی و فرقهای متفاوت. برای اینکه او که به عنوان لیبرالیست در قرن ۱۸ و ۱۹ در غرب شکل گرفت، مقدار زیادی از آن معطوف به آزادی اقتصادی سرمایهگذاران بود و امکان بهرهکشی از کارگران ولی مقداری از آن به هر حال باید منصفانه بپذیریم که واکنشی بود نسبت به کُن مکُنهای کلیسا و دولت و فرمانرواییهای سنتی حاکم.
در ایران چون خودانگیخته نبود و از خارج آمده بود، خیلی زورش نرسید از زمان مشروطه کار بکند. بنابراین از وظیفه مشخصی اسم آمد در قانون اساسی مشروطه به عوض اینکه نام برده بشود هر جریان، هر حزبی و هر عقیدهای آزاد است. خب آن بحث به میراث رسید برای جمهوری اسلامی و بعد هم جمهوری اسلامی به هر حال اعتنایش بر موازین شرعی و دستورهای احکام اسلامی است که من واردش نمیشوم، خوب یا بد خیلی وارد نیستم. اما تا آنجایی که من میدانم به هرحال در مسائل اجتماعی هستم دیگر، مطالعه میکنم. تا آنجایی که میدانم خیلی از این بازدارندگیها در آن احکام وجود داشته است. اما نکته که شخصا میخواهم به آن اضافه کنم این است که خیلی از این سختگیریها فقط به خاطر تعصبهای بینشی و ایدئولوژیک نیست. من پشت خیلی از این سختگیریها منافع اقتصادی گسترده یا محدود را میبینم. یک لایهای به خاطر حفظ موقعیت بروکراتیک خودش، این دایره فشار را مدام تنگتر میکند. باز میکند تنگ میکند، بازی میکند. برای اینکه حضور خودش را توجیه بکند و بهرهبرداری بکند. تا میرسیم به اینکه خیلی از این دستورها مطرح میشود در حالی که شماری از روحانیان و شماری از دینشناسان میگویند که اصلا این تفسیری که شما میکنید غلط است و استدلال آنها هم قوی است و آدم هم مینشیند و گوش میدهد دیگر. فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (بندگانی را بشارت ده که به سخن گوش فرامىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند) ما داریم این طرف و آن طرف را گوش میدهیم. میبینم استلال آن طرف قوی است که میگوید استنباط شما از دین برای ایجاد این فشارها غلط است. ولی به هر حال به کار میرود. من که دقت کردم دیدم به جز گرایشهای عقیدتی و به جز آن منافع محدود، منافع گسترده طبقاتی هم پشت آن قرار دارد. یعنی بعضی از آقایان این فشارها را فقط به خاطر اینکه نمیپسندند آن یکی دین را، یا کینه بهش دارند، یا آن جنگ سنی و شیعه که در خاورمیانه ازش یاد میکنند، فقط اینها نیست. همانطور که در خاورمیانه فقط این نیست. پشت اینها منافع طبقاتی است. منافع اقتصادی است که لایههای قدرت چه در دولت چه در بیرون بهش وابسته است.
– آقای رییس دانا باتوجه به تخصصی که شما دارید، چه نسبتی میشود برقرار کرد بین اعتراضات اجتماعی که الان ما شاهدش هستیم و وضعیت اقتصادی امروز ایران؟ یعنی چه نسبتی چه درصدی مربوط است به وضعیت اقتصادی که مردم دارند؟ این اعتراضات گستردهای که دارد در سراسر ایران و در نقاط مختلف، در حوزههای مختلف دارد همزمان پیش میرود و اتفاق میافتد؟
فریبرز رییسدانا: ببینید من قطعا از میان کسانی نیستم که بگم آزاد گذاشتن اقتصاد، که آن کلمه آزاد را دارد تنفر میکند آن آزاد نیست. ولنگار کردن اقتصاد، دادن قدرت به سرمایهدارهای بخش خصوصی رفتن در شاهراه رستگاری که ایالات متحده با آن کارهایی که دارد در خاورمیانه میکند، میتواند راه نجات ما باشد؛ من مطلقا اینطوری فکر نمیکنم. اما از یک اقتصاد دستوری که این دستور توسط بروکراتها باشه، این دستور توسط سرمایهداران بازار باشد هم پرهیز میکنم، پس به لحاظ ایدئولوژی هم خودم میدانم چه میخواهم چه ایدئولوژی را معتقد هستم. اما این نظر من است.
آنچه که در جامعه امروز میشود مطرح کرد و راه نجات است، به نظر من فقط دموکراتیزم است. دموکراتیزم عمیق. نه به معنی دموکراسی بازی سر صندوقی که الان در انتخابات آمریکا هم داریم میبینیم. در این جهان اتفاق میافتد بد و بدتر بازی و این معرکههایی که درمیآید از آب! دموکراسی پای صندوق یعنی دموکراسیهای حمایتی، که در واقع قدرتهای سرمایه سامانش میدهند آن مدنظر من نیست. دموکراتیزم، یعنی این لایههای پایینی بیایند بالا، بیایند بالا و قدرت را در دست بگیرند. نه حالا برای ایدئولوژی سوسیالیستی، یا برای ایدئولوژی کاپیتالیستی، برای ایدئولوژی حضور خودتان، در درجه اول بیایند بالا.
ببینید از اوایل انقلاب تاکنون چند تا ده تا مجلس داشتیم، الان ۲۸۰ نفر حدودا و یک زمانی ۱۷۰ نفر. یعنی به طور متوسط ۲۰۰-۲۲۰ نفر نماینده بودند. این در ۱۰ دوره. یعنی ۲۲۰۰ تا ۲۳۰۰ نماینده فرستاده شده در مجالس قانونگذاری. حالا شوراهایش به کنار. یک نفر آنها کارگر بوده است؟ ایران ۱۳ و ۳ دهم میلیون کارگر دارد، حدود ۴ یا ۵ میلیون نفر دیگر در همسایگی اینها هستند، جزو کارگر محسوب میشوند. نزدیک ۳ و نیم میلیون زارعان کشور هستند، ۱ میلیون معلم داریم، پرستارانی داریم زحمتکش داریم میبینیم در خدمت مردم، معلمهای را داریم در دورافتادهها خدمت میدهند، کارگرانی را داریم که در کنار کورههای داغ دارند میسوزند، یا در ساختمان طبقه ۳۰ دارند راه میروند، جانشان در خطر است. زارعانی که با خشکسالی و فقر روبرو هستند. یکی از اینها به عنوان نماینده به مجلس رفته است؟ نرفته است، حقیقت این است که این دمکراسی به عنوان سنای آمریکا حالا آن طرفش را در نظر بگیریم همیشه برای پولدارها، قدرتمداران و نافذان بوده است. حالا آن جنبش والاستریت برای ۹۹ درصدیها بوده اگر هم بوده شکل ظاهری داشته و در عمق مدافع لیبرالیسم به معنای مدافع سرمایه است. حالا آنها به فکر جامعه خودشان هستند و بحثش جدا است.
ما میخواهیم عملکرد امپریالیستی و زورگویانه و سلطهگرانه نداشته باشیم. من به آن جامعه کار ندارم، به جامعه خودمان که میپردازیم، جامعه ما آمادگی کامل برای قبول یک دمکراتیزم عمیق دارد، دارد این آمادگی را فکر نکنید هرجومرج میشود. هر تحولی ممکن یک هرجومرجی را ایجاد کند، مهم نیست آزادی راه خودش را نشان خواهد داد. و این دمکراتیزم به منزله بالا آمدن پایینیها است.
یک خیزشی در انقلاب ۱۳۵۷ اتفاق افتاد، ولی دگرگون شد و متوقف شد آن خیزش. نتوانست انقلاب در سطح سیاسی و جابهجایی قدرت اتفاق افتاد. موردی که من دارم صحبت میکنم دمکراتیزم است و آن به معنای این است که لایههای پایینی و محروم بتوانند سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و از طریق نمایندگان خودشان، طبعا متخصص لازم دارد کشور، ولی متخصص مردمی کم نداریم زیاد هم داریم، از طریق نمایندگان و متخصصان خودشان بتوانند تصمیم بگیرند. اگر میخواهند بگویند این شرکت باید دولتی باشد یا خصوصی، این فعالیت باید خصوصی باشد یا دولتی، اصلا مدرسهها باید مجانی و رایگان باشد، بهداشت و درمان باید رایگان باشد و بعضی یا عدهای میگویند نه نباید رایگان باشد چون که این فشار اقتصادی میآورد، چون که مثلا شایستهسالاری را از بین میبرد، نخبگان همیشه باید در قدرت باشند، اینها مردم باید تصمیم بگیرند و بعد وقتی این مردم خودشان تصمیم میگیرند، خودشان مسوول آن چیزی هستند که تصمیم گرفتهاند. خوب یا بدش به عهده آنها است. ولی به هر حال این مردم که فاقد نمایندگان فکری و تخصصی و نیروهای اجتماعی خودشان نیستند. ما یکی خودمان در خدمت مردم هستیم
بنابراین به نظر من راهحل فرصت دادن برای رشد ارادهی همه جانبه مردم است نه پوپولیسم و هیاهو و نه شکل ظاهرسازی دموکراسی صندوقی. بلکه به معنای واقعی بتوانند لایههای مختلف اجتماعی حضور داشته باشند در سرنوشتشان. این راه نجات اقتصاد ایران است حالا به لحاظ فنی اگر بحثهایی بود من به هر حال به عنوان کار اصلی من اقتصاد است و اقتصاددان هستم، در آن مورد صاحبنظرم ولی ممکن است که سر شما را به درد بیاورم.
– شما با توجه به اینکه یک چهره آکادمیک هستید، به اضافه اینکه در طول سالیان در تلاطمهای اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران حضور داشتید و مستقیم از نزدیک درک و دریافت و لمس کردید وضعیت اجتماعی اقتصادی ایران را و همیشه نیز نظر دادهاید، تحلیل و تفسیر کردهاید. اگر برای شما ممکن است به عنوان پرسش آخر، موضوع گفتگری ما محمد علی طاهری و زندانیان عقیدتی و سیاسی دیگر است، شما به عنران یک چهره آکادمیک و با توجه به این سابقهای که درباره شما عرض شد، و مدافعان حقوق بشر و اکتیویستهای اجتماعی و در کل شهروندان چگونه میتوانند از حقوق انسانی یک زندانی سیاسی و عقیدتی مثل آقای طاهری دفاع بکنند؟ راهکارهای شما چیست؟
فریبرز رییس دانا: ببینید راهکارهایی که ما داشتیم تاکنون، ناگزیرم از اینکه این واژه را به کار ببرم، مبتنی بوده است بر نوعی ایثار شخصی! یعنی چشمانداز به آینده را دیدیم هزینههای محتمل را دیدیم و بلا هم سرمان آمده است. بیماریهایی سر آدم میآید که دور از جان شما تا آخر عمر باهات همراه است. خب ولی این نمیشود راهحل. بیش از حد نمیشود بر ایثار شخصی و فداکاری حساب کرد. باید به دنبال فکری برای متشکل کردن، سازماندهی کردن، سیستماتیکی کردن این حرکتها پیدا بشود. و در ایران متاسفانه مدعیان حقوق بشر خیلیهاشان، مدعیان آزادی و آزادی اقتصادی همهشان، پا در میان نمیگذارند. شما این کسانی را که از آزادی اقتصادی و سرمایهداری خصوصی و آمریکا و بازار و این موارد حمایت میکنند و بهانهشان هم این است که ما آزادی میخواهیم و این چپگراها آزادی نمیخواهند، امضایشان را پای دفاع از یک زندانی سیاسی نمیبینید. حتی شاگردهای خودشان.
دیگر دکتر طاهری که دیگر شخصیت دارای ایدئولوژی ویژهای نبود، یک شخصیت فیلسوفِ عارف و عالم است. حالا ما ایراد داریم به همدیگر آن زیاد ربطی به چیزی ندارد. ایشان هم حتما به من ایراد دارد و حرفهایش هم قابل شنیدن است. ولیکن از او هم دفاع نکردند. شاگردهایش در زندان افتادهاند حالا یک عده چپگرا بودهاند یا دموکرات، یا آزادیخواه بودهاند. نمیکنند. بنابراین دارند شمار زیادی از آنها که از آزادی دفاع میکنند پشت سنگر سرمایهداری دولتی و سرمایهداری خصوصی ایستادند و خدمت میدهند به سرمایه چه در دولت و چه در… اینها آزادیخواه نیستند. بیخود دنبال اینها را نباید بگیریم. وقتمان را صرف اینها نباید بکنیم.
ما بسیاریم. ما باید با خود مردم مستقیم در تماس باشیم. ما روشنفکرانی که فکر میکنیم آگاه هستیم، و احساس مسوولیت میکنیم و هر کس به زندان افتاده از دکتر یزدی بگیر تا دکتر طاهری، تا رهبران حزب توده، تا بچههای چپگرای نسل جدید، تا جبهه ملی، تا مال سازمان مجاهدین هر کس به زندان افتاده ازش دفاع کردیم از حقش به عنوان یک انسان. ولی من طبعا خیلی از آن ایدئولوژیها را که نمیپسندم. همهی مسوولین میدانند، شما میدانید، خیلیها میدانند. ما به این شکل از حرکتها احتیاج داریم. ولی اینکه برویم و معذرت میخواهم کاسهی گدایی رای جمع کردن و آخرش هم هیچی توش نریزند. مثل این بنگاههای خیریهای که همه کارشان شده است دست دارز کردن برای پول جمع کردن، به هیچ جا هم نمیرسند. آن فایده ندارد. کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. باید خودمان به لایههای پایینی و محروم متکی باشیم. این درس را برای همیشه داشته باشیم.
برای طاهری برای دوست من یاشار دارالشفا برای عبدالفتاح سلطانی برای نسرین ستوده، این سرمایه نبود که به حرکت افتاد، این نیروی روشنفکری این حرمت آزادی این محرومان بودند. برای رضا شهابی، برای کارکنان شرکت واحد، برای همه اینها، این خود مردم و بخش مسوول آگاه مردم نه وراجان بیپایان، که مداوما میگویند اینها کمونیست هستند، اینها سوسیالیست هستند، اینها آزادی نمیخواهند ما میخواهیم. ولی وقتی که میبینید کیست جانشان را حاضرند شب و روز بدهند به خاطر اینکه آن فلان میلیاردر باز دوباره پولش زیاد بشود. ولی حاضر نیستند امضایشان را پای دفاع از یک نفر حتی دکتر طاهری که دیگر یک شخصیت عارف است بگذارند.
بدین ترتیب من راهحلم را میشناسم، ما به آن طرف بر در ارباب بی مروت دنیا/ چند نشینی که خواجه کی به درآید ما به آن طرف نگاهی نخواهیم داشت. نگاه ما به پایینیها است. حتی اگر ناامیدمان کنند، داناییشان کم باشد، برخوردهای معذرت میخواهم لمپنی هم ببینیم، کتکمان هم بزنند به علت نادانی، ولی به پوپولیزم مبتلا نمیشویم. به رای جمع کردن، بلکه نیروهایی که واقعا از وضع موجود در عذابند و هیچ راهحلی ندارند، آنها میتوانند منجی خودشان باشند. نه آن کسانی که فورا میروند از این دستگاه دولتی، از آن دستگاه امنیتی فلان شغل و پول و مقام را میگیرند. در اتاق بازرگانی هستند یا در اتاق این افراد بزرگ (خرپول، هر چه میخواهید اسمش را بگذارید) آنجا ولو هستند. بعد اینها برای اقتصاد مردم در حالی که ۵ و ۷ دهم مردمش بیکار است، جامعهای که این همه جوانهایش بازداشت میشوند. یک فیلسوف و عارفش دکتر محمد علی طاهری به زندان میافتد بعد میخواهید آنها برای اینها کاری بکنند؟ نه آن ثروت و قدرت، راه خودش را مشخص کرده است. راه ما هم این نیست که سایه به سایه دنبال آنها برویم. بر در خانهشان برویم و دقالباب کنیم، هیچی. کار ما این است که قبل از هر چیز روی پای خودمان بایستیم، روی دو پای خود راه بروید. روی دو پای خود راه بروید.
– ممنون از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.
فریبرز رییس دانا: خواهش میکنم، مرحمت شما زیاد.
https://www.youtube.com/watch?v=ycPG6ae5hQE
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.erfanekeihani.picsart.com
www.line.me/ti/p/@uqw4341j
www.telegram.me/erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر