گروه خبري سايت
یادداشتی درباره محمد علی طاهری؛ آنچه ما میدانیم ولی حاکمیت اسلامی نه!
صادق صفایی: دارد به دو ماه میکشد که یک زندانی عقیدتی اعتصاب غذایش را آغاز کرده است. هنوز کسی از سرنوشتش خبر ندارد چون سه هفته از اعتصاب غذای اعتراضیاش نگذشته بود که او را به طور کامل ایزوله کردند. اجازه ملاقات و تماس با همسرش و سایر اعضای خانوادهاش از او گرفته شد. «محمد علی طاهری» اکنون در چه وضعیتی است؟ در کجا نگهداری میشود؟ آیا کماکان زنده است؟ البته که این پرسشهای اصلی نیستند! بله، او باید اکنون آزاد میشد و نیست!؟ چرایش را مسوولان امنیتی میدانند چون حتی مسوولان قضایی از چند و چون پرونده قضایی متهم پرونده خبر ندارند! این موارد در حیات حاکمیت اسلامی در ایران عجیب نیست! این رویه را هرگز طبیعی نیز نمیتوان پنداشت! زیرا هر آنچه حقوق انسانی و کرامت بشری است توسط مزدوران و عوامل معلومالحال این حاکمیت بدوی اسلامی و البته انحرافی که قرائت بسیار عجیبی از دین دارند، زیر پا گذاشته شده و از سی و اندی سال پیش جنایتها آفریده و به این زودیها به خیال خودش، دستبردار ایران نیست!
حاشیه رفتن لازم نیست! مخلص کلام این است؛ محمد علی طاهری خوانش و دیدگاهی متفاوت دارد از هستی! به دین دیگرگونه مینگرد! انسان را تعریفی دگر میکند! او در نهایت زیباتر میاندیشد! آری او اندیشمند است! اما جای او در زندان نیست. به صرف اینکه حاکمان اسلامی در ایران او را درک نمیکنند، یا اینکه علما و شارعان دینی که دستی همیشگی در حکومت دارند، او را خوش ندارند، نباید برایش پروندهسازی کنند، نباید محکومش کنند به ارتکاب اعمالی که هرگز از او صادر نشده است، نباید در حبسش میانداختند و صد البته نباید به او آسیب میزدند… اینهمه نباید اتفاق افتاده، او جز صبوری کاری نکرده است. همسر، خانواده و یارانش خوندل خوردهاند و هر آنچه در توان داشتهاند برایش کردهاند، اما باز هم حال و روز محمد علی طاهری آنی نیست که باید!
شاگردان، حامیان، هواداران و حتی شهروندانی که کمترین نسبتی جز انسان بودن و رعایت انسان و عشق با او ندارند، بارها تجمع کردهاند و آزادی فوریاش را خواستار شدهاند. پاسخ!؟ باتوم، بازداشت، شکنجه و حبس! آری، اینگونه زیستن شایسته انسان نیست. ما نمیتوانیم بیتفاوت باشیم به حقوقی مسلم که او دارد. من به عنوان یکی از شهروندان مسوول در جامعه که دردها کشیده و شرافتمندانه زیسته، با قدم و قلم، پای در راه نهادهام تا حاکمان اسلامی را متوجه حدودشان کند! حاکمان حق ندارند از جان شهروندان مایه بگذارند. آنها حق ندارند اندیشمندانی همچون محمد علی طاهری را در بند کنند. آنها باید، باید و باید بفهمند که انسان کرامت دارد، انسان حقوق دارد. آنها باید به حقوق انسانی محمد علی طاهری احترام بگذارند و صدالبته باید جبران مافات کنند. از او که یگانه است از بینشی که دارد و از همه کسانی که بابت دفاع از او متضرر شدند و آسیبها دیدند.
خوب به یاد دارم که در مقابل بیمارستان بقیهالله اعظم چگونه مردم را میزدند و کشانکشان به داخل ونهای از پیش مستقر شده میبردند، آنها زن و مرد، خردسال و کهنسال، سالم و بیمار، از هر طبقهای را تحقیرآمیز، به همراه خشونت و خشم بسیار و از حد خارج میزدند! هدف متفرق کردن بود به قیمت جان! هدف خاموش کردن صداهایی بود که همصدا شده بودند! انجام، تنها و تنها عمل به دستورات آمرانی بود که گویا یک سرشان در قرارگاه ثارالله بود! سر دیگرش وزارت بدنام، جانی و همیشه روسیاه اطلاعات! سرهای دیگرش نیروی انتظامی و گارد ویژه، سر دیگرش بسیجیهای لباس شخصی! و قطعا سر دیگرش هم حوزههای علمیه و آخوندهای تندرو و بیرحم! و سر تمام سرها هم به بیت ختم میشود! آه… بله بیت رهبری! رهبر رهبران و امیر مؤمنان! بله ایشان در این مملکت گویا در هر جریانی رد پایی ازش باقی میماند! آه و نفرین صدها هزار نفر از آدمهای این مملکت عاقبتش را میسوزاند آخر کار!
معترضان فقط شاخههای گل و بستههای شیرینی به همراه داشتند. بیمارستان بود و شنیده بودند که عزیزشان بیمار شده و در آنجا بستری شده است. نگذاشتند وارد شوند، عیادتکنندگان بیشتر شدند و ورودی بیمارستان تجمع شد. تجمعی مسالمتآمیز! اما در نهایت با خشونت بی حد و اندازه، سرکوب شد.
دیگربار جمع دیگری از شهروندان، شاگردان، حامیان و هوادارن محمد علی طاهری به قصد تحویل نامه به خانه ملت یا همان مجلس نمایندگان مردم مراجعه کرده که از ورود و دیدارشان با نمایندگانشان ممانعت به عمل آوردند. کاش فقط محترمانه میگفتند نمیشود با نمایندگانتان دیدار داشته باشید به این یا آن دلیل موجه و قانونی! اما قانون کجاست!؟ دقیقا در مقابل ساختمانی که قوانین بسیاری در آن ثبت شده، قانون زیر پا گذاشته میشود! قانونگذاران هم حتی جرات بیرون آمدن نداشتند یا شاید آنها را هم آن داخل “گوشمالی” دادند! البته بیرون از ساختمان مجلس، دقیقا درب ورودی مراجعات مردمی، همان مردم مراجعه کننده را آنچنان کتک زدند که حکومت صددرصد و بلاشک هزینه سنگینی بابتش خواهد پرداخت. فرمان حمله از سوی یکی از فرماندهان قرارگاه ثارالله (یعنی همان پیمانکار مزدبگیر برای برقراری حاکمیت اسلامی) خطاب به نیروهایش صادر شده بود «محاصرهشان کنید و اینجا را ببندید و حالا به کُشت بزنیدشان!» مزدوران واقعا به قصد کُشت زدند و بازداشت کردند و بردند! حتی آنهایی را که برای پیگیری از احوال قربانیان! به بازداشتگاه وزرا مراجعه کرده بودند، بازداشت کردند. گویا تا کتک نزنند و بازداشت نکنند و اعتراف اجباری نگیرند کار این پیمانکاران تمام نمیشود!
جهان هر روز این وضعیت اسفناک را در ایران نظاره میکند. بیانیه و قطعنامه میدهند اما وضعیت هر روز بدتر میشود! چشم امیدمان به خودمان است! باور کنید از کتک خوردن، بازداشت و زندان دیگر ترسی نداریم. ما سرنوشتمان را دست شما ندادهایم هرگونه که خواستید آزارمان دهید و حقوق بشریمان را زیر پا بگذارید. ما همچنان مطالبه حق میکنیم و سکوت نمیکنیم. ما میدانیم که این حق ما نیست، نقض حقوق انسانیمان را از سوی جمهوری اسلامی دیگر تحمل نخواهیم کرد. ما با کنشهای مدنی صلحآمیز دست شما را از سرنوشتمان کوتاه خواهیم کرد.
به امید رهایی محمد علی طاهری و سایر زندانیان عقیدتی و سیاسی
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتهها و یادداشتهای ارسالی، بر عهده نویسنده است و (دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند)..
منبع خبر : گروه خبري سايت www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.erfanekeihani.picsart.com
www.line.me/ti/p/@uqw4341j
www.telegram.me/erfanekeihani
یادداشتی درباره محمد علی طاهری؛ آنچه ما میدانیم ولی حاکمیت اسلامی نه!
صادق صفایی: دارد به دو ماه میکشد که یک زندانی عقیدتی اعتصاب غذایش را آغاز کرده است. هنوز کسی از سرنوشتش خبر ندارد چون سه هفته از اعتصاب غذای اعتراضیاش نگذشته بود که او را به طور کامل ایزوله کردند. اجازه ملاقات و تماس با همسرش و سایر اعضای خانوادهاش از او گرفته شد. «محمد علی طاهری» اکنون در چه وضعیتی است؟ در کجا نگهداری میشود؟ آیا کماکان زنده است؟ البته که این پرسشهای اصلی نیستند! بله، او باید اکنون آزاد میشد و نیست!؟ چرایش را مسوولان امنیتی میدانند چون حتی مسوولان قضایی از چند و چون پرونده قضایی متهم پرونده خبر ندارند! این موارد در حیات حاکمیت اسلامی در ایران عجیب نیست! این رویه را هرگز طبیعی نیز نمیتوان پنداشت! زیرا هر آنچه حقوق انسانی و کرامت بشری است توسط مزدوران و عوامل معلومالحال این حاکمیت بدوی اسلامی و البته انحرافی که قرائت بسیار عجیبی از دین دارند، زیر پا گذاشته شده و از سی و اندی سال پیش جنایتها آفریده و به این زودیها به خیال خودش، دستبردار ایران نیست!
حاشیه رفتن لازم نیست! مخلص کلام این است؛ محمد علی طاهری خوانش و دیدگاهی متفاوت دارد از هستی! به دین دیگرگونه مینگرد! انسان را تعریفی دگر میکند! او در نهایت زیباتر میاندیشد! آری او اندیشمند است! اما جای او در زندان نیست. به صرف اینکه حاکمان اسلامی در ایران او را درک نمیکنند، یا اینکه علما و شارعان دینی که دستی همیشگی در حکومت دارند، او را خوش ندارند، نباید برایش پروندهسازی کنند، نباید محکومش کنند به ارتکاب اعمالی که هرگز از او صادر نشده است، نباید در حبسش میانداختند و صد البته نباید به او آسیب میزدند… اینهمه نباید اتفاق افتاده، او جز صبوری کاری نکرده است. همسر، خانواده و یارانش خوندل خوردهاند و هر آنچه در توان داشتهاند برایش کردهاند، اما باز هم حال و روز محمد علی طاهری آنی نیست که باید!
شاگردان، حامیان، هواداران و حتی شهروندانی که کمترین نسبتی جز انسان بودن و رعایت انسان و عشق با او ندارند، بارها تجمع کردهاند و آزادی فوریاش را خواستار شدهاند. پاسخ!؟ باتوم، بازداشت، شکنجه و حبس! آری، اینگونه زیستن شایسته انسان نیست. ما نمیتوانیم بیتفاوت باشیم به حقوقی مسلم که او دارد. من به عنوان یکی از شهروندان مسوول در جامعه که دردها کشیده و شرافتمندانه زیسته، با قدم و قلم، پای در راه نهادهام تا حاکمان اسلامی را متوجه حدودشان کند! حاکمان حق ندارند از جان شهروندان مایه بگذارند. آنها حق ندارند اندیشمندانی همچون محمد علی طاهری را در بند کنند. آنها باید، باید و باید بفهمند که انسان کرامت دارد، انسان حقوق دارد. آنها باید به حقوق انسانی محمد علی طاهری احترام بگذارند و صدالبته باید جبران مافات کنند. از او که یگانه است از بینشی که دارد و از همه کسانی که بابت دفاع از او متضرر شدند و آسیبها دیدند.
خوب به یاد دارم که در مقابل بیمارستان بقیهالله اعظم چگونه مردم را میزدند و کشانکشان به داخل ونهای از پیش مستقر شده میبردند، آنها زن و مرد، خردسال و کهنسال، سالم و بیمار، از هر طبقهای را تحقیرآمیز، به همراه خشونت و خشم بسیار و از حد خارج میزدند! هدف متفرق کردن بود به قیمت جان! هدف خاموش کردن صداهایی بود که همصدا شده بودند! انجام، تنها و تنها عمل به دستورات آمرانی بود که گویا یک سرشان در قرارگاه ثارالله بود! سر دیگرش وزارت بدنام، جانی و همیشه روسیاه اطلاعات! سرهای دیگرش نیروی انتظامی و گارد ویژه، سر دیگرش بسیجیهای لباس شخصی! و قطعا سر دیگرش هم حوزههای علمیه و آخوندهای تندرو و بیرحم! و سر تمام سرها هم به بیت ختم میشود! آه… بله بیت رهبری! رهبر رهبران و امیر مؤمنان! بله ایشان در این مملکت گویا در هر جریانی رد پایی ازش باقی میماند! آه و نفرین صدها هزار نفر از آدمهای این مملکت عاقبتش را میسوزاند آخر کار!
معترضان فقط شاخههای گل و بستههای شیرینی به همراه داشتند. بیمارستان بود و شنیده بودند که عزیزشان بیمار شده و در آنجا بستری شده است. نگذاشتند وارد شوند، عیادتکنندگان بیشتر شدند و ورودی بیمارستان تجمع شد. تجمعی مسالمتآمیز! اما در نهایت با خشونت بی حد و اندازه، سرکوب شد.
دیگربار جمع دیگری از شهروندان، شاگردان، حامیان و هوادارن محمد علی طاهری به قصد تحویل نامه به خانه ملت یا همان مجلس نمایندگان مردم مراجعه کرده که از ورود و دیدارشان با نمایندگانشان ممانعت به عمل آوردند. کاش فقط محترمانه میگفتند نمیشود با نمایندگانتان دیدار داشته باشید به این یا آن دلیل موجه و قانونی! اما قانون کجاست!؟ دقیقا در مقابل ساختمانی که قوانین بسیاری در آن ثبت شده، قانون زیر پا گذاشته میشود! قانونگذاران هم حتی جرات بیرون آمدن نداشتند یا شاید آنها را هم آن داخل “گوشمالی” دادند! البته بیرون از ساختمان مجلس، دقیقا درب ورودی مراجعات مردمی، همان مردم مراجعه کننده را آنچنان کتک زدند که حکومت صددرصد و بلاشک هزینه سنگینی بابتش خواهد پرداخت. فرمان حمله از سوی یکی از فرماندهان قرارگاه ثارالله (یعنی همان پیمانکار مزدبگیر برای برقراری حاکمیت اسلامی) خطاب به نیروهایش صادر شده بود «محاصرهشان کنید و اینجا را ببندید و حالا به کُشت بزنیدشان!» مزدوران واقعا به قصد کُشت زدند و بازداشت کردند و بردند! حتی آنهایی را که برای پیگیری از احوال قربانیان! به بازداشتگاه وزرا مراجعه کرده بودند، بازداشت کردند. گویا تا کتک نزنند و بازداشت نکنند و اعتراف اجباری نگیرند کار این پیمانکاران تمام نمیشود!
جهان هر روز این وضعیت اسفناک را در ایران نظاره میکند. بیانیه و قطعنامه میدهند اما وضعیت هر روز بدتر میشود! چشم امیدمان به خودمان است! باور کنید از کتک خوردن، بازداشت و زندان دیگر ترسی نداریم. ما سرنوشتمان را دست شما ندادهایم هرگونه که خواستید آزارمان دهید و حقوق بشریمان را زیر پا بگذارید. ما همچنان مطالبه حق میکنیم و سکوت نمیکنیم. ما میدانیم که این حق ما نیست، نقض حقوق انسانیمان را از سوی جمهوری اسلامی دیگر تحمل نخواهیم کرد. ما با کنشهای مدنی صلحآمیز دست شما را از سرنوشتمان کوتاه خواهیم کرد.
به امید رهایی محمد علی طاهری و سایر زندانیان عقیدتی و سیاسی
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتهها و یادداشتهای ارسالی، بر عهده نویسنده است و (دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند)..
منبع خبر : گروه خبري سايت www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.erfanekeihani.picsart.com
www.line.me/ti/p/@uqw4341j
www.telegram.me/erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر