اخلاق در عرفان و اخلاق در غير عرفان !
اخلاق در عرفان موضوعي است كه به دنبال ادراكات پيش ميآيد، يعني وقتي من فهميدم ايشان تن من است جزء تن من است، من غيبتش را نميكنم، نميتوانم غيبتش را بكنم.
لذا در عرفان پند و نصيحت نيست، نمي گويد كه غيبت نكن، ميگويد درك تن واحده را بكن چرا؟ تن واحده را كه درك كرديم بعدش مي فهميم چرا نبايد غيبت كنيم ولي وقتي عقلاني است، صرفاً كميتي است بله من چاره اي ندارم بايد بگويم غيبت نكن، نصيحت بكنيم ولي وقتي آمديم رو پله كيفيت، بايد برويم تن واحده بودن را درك بكنيم. بعد متوجه مي شويم ايشان جزء تن من است و من به تن خودم آسيب نمي رسانم.
آنجا درك ايجاد شده بعد ايشان از دست و زبان و ... من در امان مي ماند.
اما الان هر چه نصيحت ميكنيم، ميبينيم كه روز به روز بدتر و بدتر و بدتر ميشود.
الان تشعشعات منفي انسان بيشتر است يا 50 سال پيش؟ 50 سال پيش يا ...؟ هر چي ميرويم جلوتر كارماي منفي ما، تشعشات منفي ما رو به گسترش تصاعدي است.
ترم دوم، جلسه اول، زنگ اول
استاد محمد علی طاهری
اخلاق در عرفان موضوعي است كه به دنبال ادراكات پيش ميآيد، يعني وقتي من فهميدم ايشان تن من است جزء تن من است، من غيبتش را نميكنم، نميتوانم غيبتش را بكنم.
لذا در عرفان پند و نصيحت نيست، نمي گويد كه غيبت نكن، ميگويد درك تن واحده را بكن چرا؟ تن واحده را كه درك كرديم بعدش مي فهميم چرا نبايد غيبت كنيم ولي وقتي عقلاني است، صرفاً كميتي است بله من چاره اي ندارم بايد بگويم غيبت نكن، نصيحت بكنيم ولي وقتي آمديم رو پله كيفيت، بايد برويم تن واحده بودن را درك بكنيم. بعد متوجه مي شويم ايشان جزء تن من است و من به تن خودم آسيب نمي رسانم.
آنجا درك ايجاد شده بعد ايشان از دست و زبان و ... من در امان مي ماند.
اما الان هر چه نصيحت ميكنيم، ميبينيم كه روز به روز بدتر و بدتر و بدتر ميشود.
الان تشعشعات منفي انسان بيشتر است يا 50 سال پيش؟ 50 سال پيش يا ...؟ هر چي ميرويم جلوتر كارماي منفي ما، تشعشات منفي ما رو به گسترش تصاعدي است.
ترم دوم، جلسه اول، زنگ اول
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر