چه عواملي باعث مي شود که مدير بدن براي سلول يا سلولها، دستور و شرح وظيفه ي اشتباه صادر کند؟ سلولي دچار پر کاري (سرطان) يا کم کاري شود؟
جواب اين است که بخش زيادي از انرژي مدير بدن هدر رفته و تلف مي شود. يکي از دلايل اتلاف انرژي ذهني عبارت است از :
درگيري بيش از حد اين مديريت با مسائلي که هيچ ارتباطي با فرد نداشته و تاثيري در زندگي او ندارند.
عابري که از پياده رويي عبور مي کند و صدها نفر از برابر او مي گذرند، همه افراد را از نظر چاقي و لاغري، زيبايي و زشتي، کوتاهي و بلندي قد بررسي مي کند، بدون اينکه اين ارزيابي ها فايده اي براي او داشته باشد. اين برآوردها باعث صرف انرژي ذهني بسياري شده، انرژي هاي اين بخش مهم را به هدر مي دهد. پس از آن مديريت ذهن دچار اختلال و آشفتگي شده، در مديريت جسم اختلال پديد مي آيد.
يک فرد در هر لحظه يا در فاز مثبت است يا در فاز منفي. انگار که يک دريچه فرضي به طور مرتب يا روي بخش مثبت را مسدود کند يا روي بخش منفي.
هر بخشي که مسدود شود، ديگر از جذب و دفع تشعشع مربوط به آن قسمت بي بهره خواهد ماند. از اين رو تا آنجا که ممکن است بايد در فاز مثبت ماند تا از ورود تشعشعات منفي به بدن جلوگيري شود.
در صورتي که به انساني با محبت نگاه کنيم، آن فرد در معرض تشعشع مثبت قرار مي گيرد و نگاه کردن با خشم و غضب به فرد، صدمه ها و آسيبهاي بسياري به او وارد مي کند.
هنگامي که ما در فاز مثبت قرار داشته باشيم و تشعشع منفي به سوي ما فرستاده شود، به دليل اينکه دريچه منفي مسدود است، قادر به نفوذ در درون ما نيست.
بر اين اساس حضرت مسيح توصيه مي فرمايند که حتي دشمنان خود را نيز دوست بداريم، زيرا لطمه اي که انسان در فاز منفي مي بيند، بسيار بيشتر از آن است که تصور مي کند.
نام کتاب: انسان از منظري ديگر
نويسنده: محمد علي طاهري
189 صفحه
جواب اين است که بخش زيادي از انرژي مدير بدن هدر رفته و تلف مي شود. يکي از دلايل اتلاف انرژي ذهني عبارت است از :
درگيري بيش از حد اين مديريت با مسائلي که هيچ ارتباطي با فرد نداشته و تاثيري در زندگي او ندارند.
عابري که از پياده رويي عبور مي کند و صدها نفر از برابر او مي گذرند، همه افراد را از نظر چاقي و لاغري، زيبايي و زشتي، کوتاهي و بلندي قد بررسي مي کند، بدون اينکه اين ارزيابي ها فايده اي براي او داشته باشد. اين برآوردها باعث صرف انرژي ذهني بسياري شده، انرژي هاي اين بخش مهم را به هدر مي دهد. پس از آن مديريت ذهن دچار اختلال و آشفتگي شده، در مديريت جسم اختلال پديد مي آيد.
يک فرد در هر لحظه يا در فاز مثبت است يا در فاز منفي. انگار که يک دريچه فرضي به طور مرتب يا روي بخش مثبت را مسدود کند يا روي بخش منفي.
هر بخشي که مسدود شود، ديگر از جذب و دفع تشعشع مربوط به آن قسمت بي بهره خواهد ماند. از اين رو تا آنجا که ممکن است بايد در فاز مثبت ماند تا از ورود تشعشعات منفي به بدن جلوگيري شود.
در صورتي که به انساني با محبت نگاه کنيم، آن فرد در معرض تشعشع مثبت قرار مي گيرد و نگاه کردن با خشم و غضب به فرد، صدمه ها و آسيبهاي بسياري به او وارد مي کند.
هنگامي که ما در فاز مثبت قرار داشته باشيم و تشعشع منفي به سوي ما فرستاده شود، به دليل اينکه دريچه منفي مسدود است، قادر به نفوذ در درون ما نيست.
بر اين اساس حضرت مسيح توصيه مي فرمايند که حتي دشمنان خود را نيز دوست بداريم، زيرا لطمه اي که انسان در فاز منفي مي بيند، بسيار بيشتر از آن است که تصور مي کند.
نام کتاب: انسان از منظري ديگر
نويسنده: محمد علي طاهري
189 صفحه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر