۱۳۹۲-۱۰-۰۹

پرستش

پرستش !

پرستش ابتدا به ساكن باور ايجاد مي‌شود، ايمان ايجاد مي‌شود، يقين ايجاد مي‌شود. از اينكه فراتر برويم به يك جايي مي‌رسيم كه وادي پرستش است، يعني دست فرد نيست. فرد حل مي‌شود و در يك جذبه‌اي قرار مي‌گيرد كه اسمش پرستش است. الان من بگويم من مي‌خواهم پرستش كنم، نه‌خير اين پرستش نيست. اين يك اداست كه من مي‌خواهم در بياورم بيرون، پرستش خودبه‌خود است. اين نيست كه ...، در دنياي عشق عاشق يك جايي به پرستش مي‌افتد، آيا دست خودش است؟ آيا عقل است مي‌گويد پرستش؟ اگر عقل مي‌گويد كه خوب آن ديگر مي‌شود همان عقلاني، اما اگر از آن مرز عبور مي‌كند، از آن مرز عبور مي‌شود، يك ماجرايي مي‌شود كه خدمتتان دارم توضيح مي‌دهم.

لذا بحث عبادت اين است كه ما رسالت‌هاي خودمان را پيدا كنيم، آنجا مي‌گويد «وَ ما خَلَقْتُ الجِّنَ وَ الْاِنسَ اِلّا لِيَعْبُدوُن» (ذاريات 56) «ما جن و انس را نيافريديم مگر براي عبد بودن» عبد بودن الان يعني چي؟ يعني اينكه رسالت‌شان را پيدا كنند، دنبال رسالت‌شان باشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر