مراتب شناخت خداوند (3)
نامدار، موصوف
حالا میآییم یک جایی دیگر خداوند قابل توصیف، خداوند نامدارِ قابل توصیف؛ یهوه، الله، اهورا، God، بینهایت اسم و بینهایت توصیف، سمیع، خبیر، رحیم، بصیر، شنوا «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الاَرض» (نور 35) خداوند نور آسمانها و زمین است. نور؛ اگر ما نور را تعریف نکنیم منظورمان چیه؟ یکی میآید میگوید «خوب این نور چه نوری است؟ چه رنگی است، چه فرکانسی دارد، چه طول موجی دارد؟» بالاخره نور نور است نور جزء عالم فیزیک است، اما من و شما منظور را میفهمیم، میدانیم که راجع به چی داریم صحبت میکنیم. میفهمیم که منظورمان این نور نیست، منظورمان این است که طول موج ندارد، رنگ ندارد منظور را متوجه میشویم. اما اگر با من با این زبان صحبت نکنند من نمیفهمم راجع به چی دارد صحبت میشود، یعنی اگر به یکي بیاییم بگوییم خدا بینام است، صفت ندارد، عدم است، ... گیج میشود، قاطی میکند، یعنی چی؟!! ولی وقتی به او میگوییم «او سمیع است، شنواست، بصير است، داناست، آگاهست و ...» یک ارتباطی میتوانیم با او برقرار کنیم.
«تو را آنچنان که تویی هر نظر کجا بیند / به قدر فهم خود هر کسی کند ادراک»
(حافظ)
هر کسی به قدر فهم خودش میتواند ادراک کند و کشش ذهنی خودش باید با او صحبت کنیم. پس یک خدا اینجا داریم که نامدار است و موصوف است، قابل توصیف است.
سؤال:
«نفختُ فیه من روحی» اگر بگوییم عدم پس ماها هم عدم هستیم.
پاسخ:
در دورههای بالاتر میآیید میبینید شما یک ذات دارید، یک ظاهر دارید، یک باطن دارید. یک بخش وجودی شما عدم است، وجود خارجی ندارد. دوره یک گفتیم، در واقع هر چه او دارد ما هم داریم. خودشناسی یعنی همین، خودشناسی یعنی ما به ذات و ظاهر و باطن خودمان دسترسی پیدا کنیم و بفهمیم هر کدام از این ها دارد چه کاری را انجام میدهد، خدا کجاست؟ باز به عبارتی «بیرون ز تو نیست» در یک جایی میآییم میبینیم درون و بیرون ماجراهایی پیدا میکند، خودمان ماجراهایی پیدا میکنیم. بنابراین این ها را میگوییم که تازه یک جایی به خودمان هم برسیم چون اگر این ها را تعریف نکنیم، آن جا خودمان هم نمیدانیم چرا عدمیم، چرا آن بخش از وجودمان را نمیتوانیم تعریف کنیم. ولی از این جا شروع کردیم که آن جا به ما کمک شود و در عین حال ارتقاء ذهنی هم پیدا کنیم. چند نفر تعریف خدا را با این تعریف میشناسند کلاً در بین 7 میلیارد انسان؟ الان اگر بروید در کوچه به او بگویی شاید یک جور غریبی به شما نگاه کند پس ما باید این ارتقاء را داشته باشیم. این جا هم نام دارد، هم موصوف است. دیگر میدانید اسماء و صفتها را داریم.
دوره 2 - استاد طاهری
نامدار، موصوف
حالا میآییم یک جایی دیگر خداوند قابل توصیف، خداوند نامدارِ قابل توصیف؛ یهوه، الله، اهورا، God، بینهایت اسم و بینهایت توصیف، سمیع، خبیر، رحیم، بصیر، شنوا «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الاَرض» (نور 35) خداوند نور آسمانها و زمین است. نور؛ اگر ما نور را تعریف نکنیم منظورمان چیه؟ یکی میآید میگوید «خوب این نور چه نوری است؟ چه رنگی است، چه فرکانسی دارد، چه طول موجی دارد؟» بالاخره نور نور است نور جزء عالم فیزیک است، اما من و شما منظور را میفهمیم، میدانیم که راجع به چی داریم صحبت میکنیم. میفهمیم که منظورمان این نور نیست، منظورمان این است که طول موج ندارد، رنگ ندارد منظور را متوجه میشویم. اما اگر با من با این زبان صحبت نکنند من نمیفهمم راجع به چی دارد صحبت میشود، یعنی اگر به یکي بیاییم بگوییم خدا بینام است، صفت ندارد، عدم است، ... گیج میشود، قاطی میکند، یعنی چی؟!! ولی وقتی به او میگوییم «او سمیع است، شنواست، بصير است، داناست، آگاهست و ...» یک ارتباطی میتوانیم با او برقرار کنیم.
«تو را آنچنان که تویی هر نظر کجا بیند / به قدر فهم خود هر کسی کند ادراک»
(حافظ)
هر کسی به قدر فهم خودش میتواند ادراک کند و کشش ذهنی خودش باید با او صحبت کنیم. پس یک خدا اینجا داریم که نامدار است و موصوف است، قابل توصیف است.
سؤال:
«نفختُ فیه من روحی» اگر بگوییم عدم پس ماها هم عدم هستیم.
پاسخ:
در دورههای بالاتر میآیید میبینید شما یک ذات دارید، یک ظاهر دارید، یک باطن دارید. یک بخش وجودی شما عدم است، وجود خارجی ندارد. دوره یک گفتیم، در واقع هر چه او دارد ما هم داریم. خودشناسی یعنی همین، خودشناسی یعنی ما به ذات و ظاهر و باطن خودمان دسترسی پیدا کنیم و بفهمیم هر کدام از این ها دارد چه کاری را انجام میدهد، خدا کجاست؟ باز به عبارتی «بیرون ز تو نیست» در یک جایی میآییم میبینیم درون و بیرون ماجراهایی پیدا میکند، خودمان ماجراهایی پیدا میکنیم. بنابراین این ها را میگوییم که تازه یک جایی به خودمان هم برسیم چون اگر این ها را تعریف نکنیم، آن جا خودمان هم نمیدانیم چرا عدمیم، چرا آن بخش از وجودمان را نمیتوانیم تعریف کنیم. ولی از این جا شروع کردیم که آن جا به ما کمک شود و در عین حال ارتقاء ذهنی هم پیدا کنیم. چند نفر تعریف خدا را با این تعریف میشناسند کلاً در بین 7 میلیارد انسان؟ الان اگر بروید در کوچه به او بگویی شاید یک جور غریبی به شما نگاه کند پس ما باید این ارتقاء را داشته باشیم. این جا هم نام دارد، هم موصوف است. دیگر میدانید اسماء و صفتها را داریم.
دوره 2 - استاد طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر