مقدمه ای بر حریم شناسی ( قسمت اول ):
یکی از تعاریفی که برای انسان بکار رفته است ، اجتماعی بودن اوست یا به تعبیری :
انسان موجودیست اجتماعی.
اندیشمندان، قوانینی را برای زندگی جمعی، با در نظر گرفتن تامین منافع عمومی تعریف نموده اند که در هر جامعه ای با توجه به فرهنگ حاکم بر آن جمع، تغییراتی داشته است.
به تعبیری دیگر این قوانین، حریم های عمومی را معین نموده است.
یک حریم خصوصی هم وجود دارد که تمامی قوانین، چه بصورت ظاهری و چه بصورت باطنی، آن را قابل احترام دانسته و حق دخالت در آن را تا حد زیادی از خود سلب نموده اند.
پس ما دارای دو حریم هستیم:
حریم عمومی که شامل قوانین اجتماعی و روابط حقوقی جاری در یک جامعه محسوب می شود، و حریم خصوصی که کاملا خاص و مربوط به دیدگاه و بینش یک فرد در
نحوه زندگی و در فضای شخصی خود می باشد و مصونیتی را برای او بوجود می آورد تا از تعرض حکومت یا عموم در امان باشد.
البته چون قوانین یک جامعه را فرهنگ آن جامعه رقم می زند، هر چقدر که ساختارهای فکری یک جامعه منحط تر باشد، حریم های خصوصی، بیشتر مورد تعرض و آسیب قرار می گیرد.
حریم خصوصی یا شخصی، حریمی محسوب می شود که رفتارهای یک فرد در فضایی انجام می پذیرد که تاثیر و دخالتی بر سایر افراد نمی گذارد.
حریم عمومی، نقطه مقابل حریم خصوصی ست، یعنی فضا و بستری که کارها و رفتارهای فردی، اثراتی را بر محیط بیرون از خود می گذارد.
از این رو حریم عمومی را با دخالت دو عنصر می توان تعریف کرد:
عنصر نخست؛ محیطی که از کار فرد تاثیر می پذیرد،
عنصر دوم؛ دامنه و شدت تاثیر کار فرد بر محیط.
به نوعی می توان اینطور نتیجه گیری کنیم که اساس تربیت فردی و شکل دادن به حریم خصوصیش مقدمه ایست برای ورود آن فرد به جامعه و در نهایت شکل دادن قوانین اجتماعی و تعیین حریم های عمومی.
همچنین در عقلانیت، نرم افزار قضاوت وجود دارد، که امکان داوری مابین دو چیز را برای ما فراهم می کند.
اگر از عقلانیت به نحو صحیح استفاده شود، جنبه قضاوت در حریم های عمومی بیشتر و قضاوت در حریم های خصوصی کاهش می یابد.
و بدترین شکل استفاده از نرم افزارهای عقلانی، زمانی ست که بیشترین حجم تفکر را اختصاص دهیم به حریم های خصوصی افراد و نه حریم های عمومی.
پس حریم شناسی، یک هنر و رسالت محسوب می شود، و حریم شناسی و حرمت شناسی لازمه تفکر آدمی ست، ما مدام از حریم امن الهی صحبت می کنیم، حریم امن الهی کجاست؟
مرکز وجودی انسان.
یعنی همان جایی که گفت: من در می زنم، اجازه دهید تا من بدانجا وارد شوم.
آیا در ذهن من، مفهومی از حریم خصوصی وجود دارد؟
آیا در ذهن من محیط های خصوصی قابل شناسایی است؟
ادامه دارد ............................
زنده باشید
فریدون رزم آور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر