انسان ایده آل یا انسان متعالی !
انسان متعالي، انسان ايدهآل آن كسي است كه از تمام وروديها بتواند خروجي مثبت بگيرد.
يك مثال ميزنيم، سيستم بازيافت زباله؛ در سيستم بازيافت زباله، اين سيستم آن سايتي است كه هر چي ميآيد داخل آنجا آشغال است ديگر! ديگر آشغال شهر را ميآورند وارد اين پايگاه ميكنند. پس ورودي چيست؟ ورودياش منفي است. چرا ورودياش منفي است؟ چون خودمان ميگوييم آشغال، ديگر نميخواهيم. اگر شهرداري يك روز دو روز نيايد، زندگي ما را اين اشغال مختل كرده است لذا نميخواهيمش به هيچ عنوان، پس منفي است. اما در اين سيستم، اين زباله را وارد ميكنند، آنجا پلاستيكش را جدا ميكنند، كاغذش را جدا ميكنند، شيشه را جدا ميكنند، آلومينيوم را جدا ميكنند، ... و بعد يك آبي در اين قضيه وارد شده است، براي اين پروسهها (Process) در انتها يك لجني از آن گرفته ميشود، ميشود كود، آبي كه آمده يا برميگردد در خود سيستم براي كار خودش يا ميرود، براي مصارف كشاورزي مورد استفاده قرار ميگيرد، اصلاً در اين قضيه دور ريزي نيست. لذا زباله مساوي است با سرمايه، مساوي است با ثروت درست است يا نه؟ 20% ثروت ما در زبالههايمان است. حالا تخفيف ميدهيم %10، %10 ثروت ما در زبالههاست.
بيشتر آگاهيهاي ما در قضاياي منفي است، يعني اگر شيطان ميتوانست به ما درس بدهد، بگويد بياييد من به شما درس ميدهم، ما خيلي جلو بوديم، از او ميتوانستيم خيلي چيز ياد بگيريم. اولين معلممان كي بوده است؟ شيطان بوده، گفت «انا خير منه» اولين درس را به ما داد. يعني در واقع اينها رمز است، رمز اين مسئله است. چون تمام محور حركت ما از «الست بربكم» تا «الست بربكم» بعدي سر همين يك چيز ميگردد «انا خير منه» آخر هم ميگويد من خدايت هستم؟ بعد ما ميتوانيم بگوييم نه، يا ميتوانيم بگوييم بله. يعني سر چي؟ «انا خير منه» است، همه چي سر مسئله «من»-« ما» ميگردد و اينكه اين من و ما را داريم برايش پاسخ پيدا ميكنيم.
پس سيستم بازيافت زباله يك سيستم فول ايدهآلي است و سمبلي است از، يا يك نمونهاي ميتواند باشد بر انسان متعالي يعني از نظر سيستم كه الان بررسي سيستم كرديم ميتواند براي ما باشد. اين مسئله از نظر تئوري امكانپذير هست كه ما هر ورودي را مثبتش كنيم يا خير؟ از نظر تئوري حالا كاري با عملش نداريم. از نظر تئوري عملي است حالا برويم در جريان عمل. اينجا يك مطلبي را عنوان كنيم.
دوره 2 - استاد طاهری
انسان متعالي، انسان ايدهآل آن كسي است كه از تمام وروديها بتواند خروجي مثبت بگيرد.
يك مثال ميزنيم، سيستم بازيافت زباله؛ در سيستم بازيافت زباله، اين سيستم آن سايتي است كه هر چي ميآيد داخل آنجا آشغال است ديگر! ديگر آشغال شهر را ميآورند وارد اين پايگاه ميكنند. پس ورودي چيست؟ ورودياش منفي است. چرا ورودياش منفي است؟ چون خودمان ميگوييم آشغال، ديگر نميخواهيم. اگر شهرداري يك روز دو روز نيايد، زندگي ما را اين اشغال مختل كرده است لذا نميخواهيمش به هيچ عنوان، پس منفي است. اما در اين سيستم، اين زباله را وارد ميكنند، آنجا پلاستيكش را جدا ميكنند، كاغذش را جدا ميكنند، شيشه را جدا ميكنند، آلومينيوم را جدا ميكنند، ... و بعد يك آبي در اين قضيه وارد شده است، براي اين پروسهها (Process) در انتها يك لجني از آن گرفته ميشود، ميشود كود، آبي كه آمده يا برميگردد در خود سيستم براي كار خودش يا ميرود، براي مصارف كشاورزي مورد استفاده قرار ميگيرد، اصلاً در اين قضيه دور ريزي نيست. لذا زباله مساوي است با سرمايه، مساوي است با ثروت درست است يا نه؟ 20% ثروت ما در زبالههايمان است. حالا تخفيف ميدهيم %10، %10 ثروت ما در زبالههاست.
بيشتر آگاهيهاي ما در قضاياي منفي است، يعني اگر شيطان ميتوانست به ما درس بدهد، بگويد بياييد من به شما درس ميدهم، ما خيلي جلو بوديم، از او ميتوانستيم خيلي چيز ياد بگيريم. اولين معلممان كي بوده است؟ شيطان بوده، گفت «انا خير منه» اولين درس را به ما داد. يعني در واقع اينها رمز است، رمز اين مسئله است. چون تمام محور حركت ما از «الست بربكم» تا «الست بربكم» بعدي سر همين يك چيز ميگردد «انا خير منه» آخر هم ميگويد من خدايت هستم؟ بعد ما ميتوانيم بگوييم نه، يا ميتوانيم بگوييم بله. يعني سر چي؟ «انا خير منه» است، همه چي سر مسئله «من»-« ما» ميگردد و اينكه اين من و ما را داريم برايش پاسخ پيدا ميكنيم.
پس سيستم بازيافت زباله يك سيستم فول ايدهآلي است و سمبلي است از، يا يك نمونهاي ميتواند باشد بر انسان متعالي يعني از نظر سيستم كه الان بررسي سيستم كرديم ميتواند براي ما باشد. اين مسئله از نظر تئوري امكانپذير هست كه ما هر ورودي را مثبتش كنيم يا خير؟ از نظر تئوري حالا كاري با عملش نداريم. از نظر تئوري عملي است حالا برويم در جريان عمل. اينجا يك مطلبي را عنوان كنيم.
دوره 2 - استاد طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر