۱۳۹۲-۰۹-۲۰

عيب، داني از چه خيزد ؟

عيب، داني از چه خيزد ؟
خيزد، از عقل معلول ...

عقل است كه مي تواند عيب را پيدا كند، عشق نمي تواند عيب را پيدا كند، عشق عيب‌ياب نيست، عقل است كه 4=2×2 مي‌كند و قياس مي‌كند و ارزيابي مي‌كند و تشخيص مي دهد و اين كارها را مي كند و آخر دفعه عيب‌ها را دريف مي‌كند: يك دو سه ... اينها را دريف مي‌كند ولي عشق نمي‌تواند اين كار را بكند؛ چيزي كه همه به چشم عقل مي بينند عاشق از ديدنش عاجز است.

بنابراين هر چه درك جمال يار بيشتر می‌شود، ديدن موزوني بيشتر مي شود. هر چه دورتر مي شويم ديدن ناموزوني‌ها بيشتر مي‌شود طوري كه همه به خلقت خداوند معترضند! چرا معترضند؟ چون هر نفر بي نهايت عيب و اشكال در آن مي‌بيند. چون حقيقت را نمي دانيم، مسايل پشت پرده را نمي دانيم‌، هر نفر چقدر به كار خدا عيب مي گيرد؟ حداقل در كار خودش بي‌نهايت عيب مي‌گيرد «اين كارت عيب بوده، اين عيب بوده، اين اين... » هزاران هزار عيب مي‌بيند و درك جمال يار كمك مي‌كند آن ديده‌ عيب‌پوش ايجاد شود، كمك مي كند كه لااقل موزوني¬ها بيشتر به چشم بيايد.

آن شعور الهي، آن هوشمندي الهي، مثلاً ما الان هوشمندي را نمي بينيم ولي كوچكترين عيب را مي بينيم. كمك مي كند به ما، تا ما شعور الهي، شعور جاري خداوند را هوشمندي الهي را، اينها را حداقل عمده تر ببينيم، حالا نمي گويم به طور مطلق ديگر يك جايي مي رسد كه ديگر هيچ عيبي ديده نمي‌شود و همه چيز چون جمال اوست عاري از عيب ديده مي شود، حالا اين را اگر نگویيم ولي كمك مي كند به اين مطلب و خود اين مسئله كمك مي‌كند به صالح شدن ما.

استاد محمد علی طاهری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر