۱۳۹۳-۱۱-۳۰

پاسخ به اتهامات

پاسخ به اتهامات:
ما الان در خارج از کشور، با يه محفل آکادميک شما وقتي يک رکورد يک مقاله يه چيزي ميديد که در اون يک نتيجه توشه، نميگن شما از کجا آورده ايد؟ خُب!
ديگه نميگن شما، نميدونم، خواب بوده، بيداري بوده، استادت کي بوده؟ اين استادت کي بوده ميدونيد چرا ميگن؟! به دليل اينکه يک حريميست، خارج از اين حريم کسي نتونه وارد بشه. خُب، ميگن که بيايد بينيم که استادت کي بوده؟ اگه بگي که فلان کس، نميدونم کي بوده که جزو، جزو اين مجموعه به حساب مياد، مي توني وارد اين باند بشي. اگر نه، نه!!! ديگه شما بايد بايکوت بشيد و چي شه.
اينا افراد خاصي هستند که يه چيزي داره و الان اينام که اصلا به اسم فيلسوف و به اسم نميدونم چي و فلان، خُب! که الان دارن بدگويي ام مي کنن از اين مجموعه، بعنوان فيلسوف هاي ايران، که حالا ببينيد که شما که فيلسوفيد چي کار کرديد؟ بياييد ببينيم، خُب امسال در روز جهاني فلسفه که حالا شرکت بوده و به هر حال از کشورهاي ديگه يه عده نيومدن به دلايلي و، اومدن گفتن آقا شما چي عرضه کرديد؟ بياريد ببينيم، بياريد ببينيم الان شما در اين چند، چه چيز نويي! جز اينکه چه با صحبت ها بازي شده و اينا (نامفهوم 00:48:29) يه سري مطالبي که دوباره تکراره تکراره تکرارهاست، شما چه نوآوري کرديد؟ خُب! حالا همون ها در واقع ريشه هاشون ميره به يه جايي و از اين جا به اون جا، اينا ميتونن!
اما خارج از اين، شما يه دفعه بيايد بگيد من اين نظريه رو دارم، شما نمي تونيد وارد اين چيز بشيد چون خودتون پيدا کرديد! اگه خودتون پيدا کنيد قابل قبول نيست، توجه فرموديد. حالا الان، اين مساله اي شده که آقا از کجا آورده اي؟ کي معلمت بوده؟ خُب، يعني شما نمي تونيد متاسفانه اين يه روندي که مثلا شما توي پايان نامه ام، پايان نامه مثلا براي دکتري ميديد بايد رفرنساتونو بنويسيد. اگه بگيد آقا اين فکر منه، من رفرنس ندارم،
خُب، اين متاسفانه يک ضايعه ايست، يعني يک تدبيريست جلوي نوآوري، يک تدبيري ست، تدبيريست ها! جلوي نوآوري. براي اينکه يک دانشجو نتونه بياد بگه که من اين فکر خودمه، رفرنس ندارم. درست شد؟ خُب، بنابر اين، مورد اين سؤالات قرار بگيريد، جبهه، بعد که خُب اصلا از کجا آورديد؟ يعني ريشه، منظور اشاره مي کنه که از جايي نياورده که، پس هيچي آقا. آقا فرض کنيد که به اصطلاح يک جاني بالفطره بياد يک فکر و يه ايده ي خوبي رو ارايه بده. جاني بودنش، تبه کار بودنش يه مساله ي جدا، ايني که اين فکر و ايده به درد مي خوره نمي خوره يک مساله ي جداست و همون "پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنيست". ما داريم راجع به پرواز صحبت مي کنيم، يه عده دارن راجع به پرنده صحبت مي کنن. يه محفل آکادميک در دنيا کاري نداره که من و شما کي هستيم، پدر مادرمون کيه، متولد کجاييم؟ نميدونم، کاري نداره، لذا ميگه آقا چي چي ميگي؟ اگر حرفي براي گفتن بود نميدونم (نامفهوم00:50:51) بعد آخر دفعه ميگن راستي تاريخچه ي اين چه جوريه؟ يعني به خاطر اينکه بخواد توي کتابي ثبت بشه، که آغاز کتابچه رو داره، يه چيزي آخردفعه ست، اول نيست. شما از همون اول بگيد که من پسر نميدونم کيم، فلانم بهمانم خُب بعد اگه فکري ارايه بدي، فکر مسخره و معني دار باشه خُب! شوت مي کنن آدمو بيرون! بنابر اين ما داريم سر يک مسايل بسيار مسخره اي وقت خودمون رو تلف مي کنيم، سر يک مسايلي که بديهي ست، سر يک مسايل و قضايايي که ، خيلي ساده ميشه روشن بشه.
بالاخره ما، مال اين ملتيم، نبايستي که با ما بعنوان يک مثل يک دشمن برخورد بشه. مساله فکريه، ما ميشينيم، خُب، و نقطه نظرهايي هست حالا در باب معرفت يه نقطه نظراتي هست در باب علمي ام يه نقطه نظراتي داريم. خُب حالا اينا که علميه که ديگه، نميدونم کي يَک گفته که زمين گرده! خُب! ايني که بمون ميگي، اين الهام شيطاني همين مساله اينه ديگه.
ديدار با استاد 25 اسفند 89
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#erfanekeihani
#Mediaerfanekeihani

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر