يك دو سه هفته گذشته يكي از دوستان دوره 7 ما، آمد در كلاس سراسيمه و من را كشيد كنار و گفت «فلاني من يك جايي با يك كسي صحبت ميكردم كه گفتم من هم فلان جا ميروم و گفته اِ چيه؟ گفتم اينطوريه،..... گفته نرو اونجا و بيا پيش ما..... اونها چيند؟ اونها جوجهاند...... كي كلاس داري؟ گفتم امروز،..... گفته من ميبندمش و اِلش ميكنم و بِلش ميكنم و حالا نگاه كن و فلان كن...»
شما توجه كنيد، .....طرف كسي كه ميخواهد از كمال صحبت كند ......عملاً از قدرت صحبت كرده است.....
شما الان حواستان جمع است. ......ولي ممكن است اگر حواستان جمع نبود، .....دهانتان باز ميماند همين جور حيران،.... كه پس اين حتماً متعاليتر است، كه ميتواند او را ببندد. ..چون اين ميتواند او را ببندد پس لابد مثلاً از اين حرفها... .
ولي خوشبختانه دوستان ما حواسشان روي اين «عرفان كمال» و «عرفان قدرت» جمع است.
قرار نيست ما همديگر را ببنديم،..... قرار است او به من كمك كند،.... من به او كمك كنم،.... يك چيزي من نميدانم او به انتقال بدهد،.... يك چيزي او نميداند من به او انتقال بدهم. ....
تازه اگر كه ما چيزي بلد باشيم. ......نه اينكه من او را ببندم،..... بگوييم «اِ من را بستي، حالا نگاه كن منم مچالهات ميكنم!» اين كه اصلاً وادي اين بچه بازيها نيست.....
اما متأسفانه يعني شايد ماهي نباشد ما چند تا شرط بندي و ... به گوشمان نرسد..... شما خبر نداريد، شما راحت ميآييد اينجا مينشينيد........ ولي متأسفانه همه واديها ميتواند وادي خوب و بدي باشد؛... وادي قدرتنمايي باشد،.... وادي كمال باشد،..... وادي ...
گفتم خدا را شكر كه ما فاكتورهايي داريم، معيارهايي داريم كه .... نه ما كه به دردمان نميخورد،..... ما كه با كسي كاري نداريم،...... ولي براي اينكه شماها تشخيص بدهيد...... و گفتم كه «نگفتي تو هدفت از اين قدرتنمايي چيه؟» ......گفت «نه من اصلاً باهاش حرف نزدم فقط فرار كردم.»...
گفتم «نه بابا جان فرار نميكردي باهاش صحبت ميكردي، كه خوب حالا ميخواهي چكار بكني. حالا گيريم كه تو توانستي اين كار را انجام بدهي و طرف را اين پايين قفلش بكني».
ما يكي از چيزهايي كه مربيانمان تجهيز ميشوند..... همين است كه كسي نتواند قفلشان كند، چون بعضيها مرض دارند «فَزادَهُمُ اللهُ مَرَضاً» (بقره 10) .....ميبيني كه طرف آمده نشسته آنجا انگشترش را گرفته سمت شما يا يك كاري داره ميكند يا چيزي دارد ميكند و ميگويد الان قفل ميشود يعني آن پايين همين جوري ميماند، يك دقيقه ديگر ميشود، يك دقيقه ديگر ميشود، الان زبانش بند ميآيد، يك دقيقه ........ متأسفانه، عرض ميكنم، وادي كه وقتي او ميگويد كمال ميببيند وادي است كه همه چي در آن پيدا ميشود. بنابراين اصولا اين وادي وادي است كه ... درست است كه ما كاري نداريم ......ولي ديگران ممكن است كه با ما كار داشته باشند. ......
لذا همين موضوع اين جاست كه اين نتواند تخليه شود، آن قضيه نتواند رخ دهد ... همه اين چيزها خوشبختانه در حلقههاي رحمانيت الهي پيشبيني شده و همهشان هست و ما ميتوانيم بهرهمند بشويم و خودمان را در زير چتر رحمانيت قرار بدهيم. .....هرچي بيشتر با اين مفاهيم آشنا بشويم..... ميتوانيم استفاده بهينهتري را از آنها داشته باشيم. تمام شد و رفت. .....يعني يك چتر امني كه ما بتوانيم كار خودمان را انجام بدهيم. ما نميخواهيم حال كسي را بگيريم، ....نميخواهيم به كسي لطمه بزنيم و نميخواهيم كسي با ما كاري داشته باشد..... تا ما بتوانيم كارهاي خودمان را انجام بدهيم. دريافتي داشته باشيم، چيزي بفهميم، چيزي بدانيم، همين قدر....
ترم چهارم، جلسه اول، زنگ دوم
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
شما توجه كنيد، .....طرف كسي كه ميخواهد از كمال صحبت كند ......عملاً از قدرت صحبت كرده است.....
شما الان حواستان جمع است. ......ولي ممكن است اگر حواستان جمع نبود، .....دهانتان باز ميماند همين جور حيران،.... كه پس اين حتماً متعاليتر است، كه ميتواند او را ببندد. ..چون اين ميتواند او را ببندد پس لابد مثلاً از اين حرفها... .
ولي خوشبختانه دوستان ما حواسشان روي اين «عرفان كمال» و «عرفان قدرت» جمع است.
قرار نيست ما همديگر را ببنديم،..... قرار است او به من كمك كند،.... من به او كمك كنم،.... يك چيزي من نميدانم او به انتقال بدهد،.... يك چيزي او نميداند من به او انتقال بدهم. ....
تازه اگر كه ما چيزي بلد باشيم. ......نه اينكه من او را ببندم،..... بگوييم «اِ من را بستي، حالا نگاه كن منم مچالهات ميكنم!» اين كه اصلاً وادي اين بچه بازيها نيست.....
اما متأسفانه يعني شايد ماهي نباشد ما چند تا شرط بندي و ... به گوشمان نرسد..... شما خبر نداريد، شما راحت ميآييد اينجا مينشينيد........ ولي متأسفانه همه واديها ميتواند وادي خوب و بدي باشد؛... وادي قدرتنمايي باشد،.... وادي كمال باشد،..... وادي ...
گفتم خدا را شكر كه ما فاكتورهايي داريم، معيارهايي داريم كه .... نه ما كه به دردمان نميخورد،..... ما كه با كسي كاري نداريم،...... ولي براي اينكه شماها تشخيص بدهيد...... و گفتم كه «نگفتي تو هدفت از اين قدرتنمايي چيه؟» ......گفت «نه من اصلاً باهاش حرف نزدم فقط فرار كردم.»...
گفتم «نه بابا جان فرار نميكردي باهاش صحبت ميكردي، كه خوب حالا ميخواهي چكار بكني. حالا گيريم كه تو توانستي اين كار را انجام بدهي و طرف را اين پايين قفلش بكني».
ما يكي از چيزهايي كه مربيانمان تجهيز ميشوند..... همين است كه كسي نتواند قفلشان كند، چون بعضيها مرض دارند «فَزادَهُمُ اللهُ مَرَضاً» (بقره 10) .....ميبيني كه طرف آمده نشسته آنجا انگشترش را گرفته سمت شما يا يك كاري داره ميكند يا چيزي دارد ميكند و ميگويد الان قفل ميشود يعني آن پايين همين جوري ميماند، يك دقيقه ديگر ميشود، يك دقيقه ديگر ميشود، الان زبانش بند ميآيد، يك دقيقه ........ متأسفانه، عرض ميكنم، وادي كه وقتي او ميگويد كمال ميببيند وادي است كه همه چي در آن پيدا ميشود. بنابراين اصولا اين وادي وادي است كه ... درست است كه ما كاري نداريم ......ولي ديگران ممكن است كه با ما كار داشته باشند. ......
لذا همين موضوع اين جاست كه اين نتواند تخليه شود، آن قضيه نتواند رخ دهد ... همه اين چيزها خوشبختانه در حلقههاي رحمانيت الهي پيشبيني شده و همهشان هست و ما ميتوانيم بهرهمند بشويم و خودمان را در زير چتر رحمانيت قرار بدهيم. .....هرچي بيشتر با اين مفاهيم آشنا بشويم..... ميتوانيم استفاده بهينهتري را از آنها داشته باشيم. تمام شد و رفت. .....يعني يك چتر امني كه ما بتوانيم كار خودمان را انجام بدهيم. ما نميخواهيم حال كسي را بگيريم، ....نميخواهيم به كسي لطمه بزنيم و نميخواهيم كسي با ما كاري داشته باشد..... تا ما بتوانيم كارهاي خودمان را انجام بدهيم. دريافتي داشته باشيم، چيزي بفهميم، چيزي بدانيم، همين قدر....
ترم چهارم، جلسه اول، زنگ دوم
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر