غم خوردن دوباره ميآيد در بحث «مديريت بحران»؛ ....
من الان براي شما غم ميخورم،!.... من براي شما ناراحت ميشوم!،...
چه باري از روي دوش شما برداشته ميشود؟.....
مديريت بحران ميگويد؛ كار عملي، چه كار ميتواني بكني؟ ....چه باري را از روي دوش ايشان ميتواني برداري؟...... گريه و آي فلان و .... من براي شما غم ميخورم، ....الان زنگ ميزنم به شما «من دارم براي شما غم ميخورم بعد ...» چه مشكلي از شما حل ميشود؟..... يا شما هينطور هي براي من بزن به ...، آيا اتفاقي براي من ميافتد؟.... نه..... اتفاقي كه براي من نميافتد شما هم در معرض صدمه قرار ميگيريد.......
س: ابراز همدردي چي پس؟ ج: ابراز همدردي، خوب من در غم شما شريكم، چه كاري از دستم بر ميآيد براي شما انجام بدهم...... من حي و حاضر اينجا آمادهام. .......
اينها ميدانيد براي چي است؟...... اينها عادتهاي ذهني ماست كه دوست داريم....
اگر من دارم ميسوزم همه بسوزند..................................
من يك غمي دارم، ....دارم ميسوزم؛..... اين هم بر ميگردد به «خود شيفتگي» ما،.........
دوست دارم حالا كه من غم دارم ......همه بيايند بگويند: آقا ما هم داريم ميسوزيم،.... براي تو داريم ميسوزيم......... و وقتي ديديم همه دارند ميسوزند ....يك مقداري ارضاء ميشويم. ....
ولي از نظر اين مديريتي كه داريم صحبت ميكنيم..... اگر همه عالم هم بسوزند به حال من تأثيري ندارد. ....
چرا من بايد اجازه بدهم يكي ديگر براي من بسوزد؟!...... گوش ميدهيد،.....
چرا من بايد اجازه بدهم حال يكي ديگر هم بد شود؟ .....
خوب يك مشكلي براي من پيش آمده،..... چرا بايد بگذارم كسي ديگر هم بدنش، وجودش مسموم شود و بيايد و درگير مشكلات من بشود!..... بدون اينكه بتواند كاري براي من انجام دهد.
ترم چهارم، جلسه اول، زنگ اول(صوتی)
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
من الان براي شما غم ميخورم،!.... من براي شما ناراحت ميشوم!،...
چه باري از روي دوش شما برداشته ميشود؟.....
مديريت بحران ميگويد؛ كار عملي، چه كار ميتواني بكني؟ ....چه باري را از روي دوش ايشان ميتواني برداري؟...... گريه و آي فلان و .... من براي شما غم ميخورم، ....الان زنگ ميزنم به شما «من دارم براي شما غم ميخورم بعد ...» چه مشكلي از شما حل ميشود؟..... يا شما هينطور هي براي من بزن به ...، آيا اتفاقي براي من ميافتد؟.... نه..... اتفاقي كه براي من نميافتد شما هم در معرض صدمه قرار ميگيريد.......
س: ابراز همدردي چي پس؟ ج: ابراز همدردي، خوب من در غم شما شريكم، چه كاري از دستم بر ميآيد براي شما انجام بدهم...... من حي و حاضر اينجا آمادهام. .......
اينها ميدانيد براي چي است؟...... اينها عادتهاي ذهني ماست كه دوست داريم....
اگر من دارم ميسوزم همه بسوزند..................................
من يك غمي دارم، ....دارم ميسوزم؛..... اين هم بر ميگردد به «خود شيفتگي» ما،.........
دوست دارم حالا كه من غم دارم ......همه بيايند بگويند: آقا ما هم داريم ميسوزيم،.... براي تو داريم ميسوزيم......... و وقتي ديديم همه دارند ميسوزند ....يك مقداري ارضاء ميشويم. ....
ولي از نظر اين مديريتي كه داريم صحبت ميكنيم..... اگر همه عالم هم بسوزند به حال من تأثيري ندارد. ....
چرا من بايد اجازه بدهم يكي ديگر براي من بسوزد؟!...... گوش ميدهيد،.....
چرا من بايد اجازه بدهم حال يكي ديگر هم بد شود؟ .....
خوب يك مشكلي براي من پيش آمده،..... چرا بايد بگذارم كسي ديگر هم بدنش، وجودش مسموم شود و بيايد و درگير مشكلات من بشود!..... بدون اينكه بتواند كاري براي من انجام دهد.
ترم چهارم، جلسه اول، زنگ اول(صوتی)
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_سايمنتولوژي_فرادرماني
#انجمن_مستر_عرفان_کيهاني_حلقه
#سايت_خبري_عرفان_حلقه
#Mediaerfanekeihani
#erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر