اگر گل را می خواهیم خارش را هم باید بخواهیم.
فقط پر طاووس را نبینیم پای آن را هم ببینیم !
چیزی در جهان نیست که همه چیزش زیبا باشد، با تجهیز نبودن به این بینش باز خیلی ها را کنار می گذاریم و دچار کثرت می شویم.
تجهیز به این بینش ما را به وحدت می برد !
در عالم کثرت چیزی جز بیماری در انتظار ما نیست، وقتی به وحدت می آئیم از رنج ما کاسته می شود. پس هر چه در جهان هستی وجود دارد نعمت است و دلیلی برای وجودش است .جهان هستی از شیطان تا ... تابع حساب و کتاب است !
یکی از چیزهایی که صحبت کردیم درک جمال یار است، که از نظر تئوری می گوید همه چیز در جهان هستی نعمت است، اگر شیطان نعمت است، پس فرعون هم نعمت است، فرعون بود که موسی معنی پیدا کرد، خوب باید باشد تا بد معنی پیدا کند، تا جهان دو قطبی است، همین آش است و همین کاسه !
« من شر الوسواس الخناس »،
شر هم جزء هستی است و خدا خلقش کرده اگر شر نبود خیر معنائی نداشت!
این زمینه ساز آن است که چطور می شود عاشق هستی شد. ما تئوری وار به آن می رسیم که به همه چیز به صورت نعمت نگاه کنیم. در قبل ما دنبال عدالت خدا بودیم و فکر می کردیم همه کار خداست، عواملی که نظرمان را به خدا عوض کرد این بود که با منطق هستی آشنا شدیم !
منطق هستی این است که ما را بین مثبت و منفی قرار دادند و گفتند هر طرف می خواهی برو، شر و خیر بحث هایی هستند که ما را آرام می کند، ما تنها کاری که می توانیم بکنیم انتخاب مثبت است یا انتخاب منفی !
غیر از این باشد تعریف هستی را نشناختیم !
کاهش تضاد یعنی کاهش سم.
دوره 3 - استاد طاهری
فقط پر طاووس را نبینیم پای آن را هم ببینیم !
چیزی در جهان نیست که همه چیزش زیبا باشد، با تجهیز نبودن به این بینش باز خیلی ها را کنار می گذاریم و دچار کثرت می شویم.
تجهیز به این بینش ما را به وحدت می برد !
در عالم کثرت چیزی جز بیماری در انتظار ما نیست، وقتی به وحدت می آئیم از رنج ما کاسته می شود. پس هر چه در جهان هستی وجود دارد نعمت است و دلیلی برای وجودش است .جهان هستی از شیطان تا ... تابع حساب و کتاب است !
یکی از چیزهایی که صحبت کردیم درک جمال یار است، که از نظر تئوری می گوید همه چیز در جهان هستی نعمت است، اگر شیطان نعمت است، پس فرعون هم نعمت است، فرعون بود که موسی معنی پیدا کرد، خوب باید باشد تا بد معنی پیدا کند، تا جهان دو قطبی است، همین آش است و همین کاسه !
« من شر الوسواس الخناس »،
شر هم جزء هستی است و خدا خلقش کرده اگر شر نبود خیر معنائی نداشت!
این زمینه ساز آن است که چطور می شود عاشق هستی شد. ما تئوری وار به آن می رسیم که به همه چیز به صورت نعمت نگاه کنیم. در قبل ما دنبال عدالت خدا بودیم و فکر می کردیم همه کار خداست، عواملی که نظرمان را به خدا عوض کرد این بود که با منطق هستی آشنا شدیم !
منطق هستی این است که ما را بین مثبت و منفی قرار دادند و گفتند هر طرف می خواهی برو، شر و خیر بحث هایی هستند که ما را آرام می کند، ما تنها کاری که می توانیم بکنیم انتخاب مثبت است یا انتخاب منفی !
غیر از این باشد تعریف هستی را نشناختیم !
کاهش تضاد یعنی کاهش سم.
دوره 3 - استاد طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر