۱۳۹۲-۱۱-۰۶

آب و سراب

" آب و سراب "


مواظب چشمهایت باش!
باتو آنی کنند که درکارجهان هستی کرده ای!
باور نداری؟
بیا!
چشمانم از آن توباد!
حال از چشم من ببین و نظاره گر شو!
چشمانی که عادت کرده بودند به عادتهای دنیا!
می گویی سخت است؟
تو هم عادت میکنی!
و این تجربه به عادت جدید با چشمانی به غیر چشمان خود!
ترا در تکراری بیهوده در حلقه تجربه دیگری خواهد انداخت!
تجربه ای که من قبل از تو تجربه کردم!
و بدان چشمهای عادت کرده محکومند به تکرار!
با چشمهایی که آب را از سراب تمیز نمی دهند انتظار دیدن چه را داری؟
این ذهن توست که به چشمانت امر به دیدن سطح اعتبار عادتهایش می کند چنین چشمی فرض بر رویت میکند و اختیاری از خود ندارند تا شاهدی کند!
ذهن عادت کرده می فریبدت که چه را نظاره کنی و چه را نظارگر نباشی!
چرا که ذهنت دنبال رویتی است که بتواند آنرا تفسیر کند، و بدان چشمها در جهان دو قطبی یک سویه نبوده، بلکه دو سویه و معبری و دری برای ورود و خروج است!
آزاد و رهایشان کن از اسارت ذهن و به آنها اختیار بده تا خلق کنند!
و خود بی چشم شاهدی کن، که نظرت پس از رهایی در بازگشت چه می کنند و باز بدان چشمهای عادت کرده کورند اگر به بصیرت نرسند.
پس : مواظب چشمهایت باش!

Reza Josheghani

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر