۱۳۹۲-۱۱-۰۵

لامـکانـی کـه درو نــور خـداسـت

آگاهی یک دوست

لامـکانـی کـه درو نــور خـداسـت
ماضی و مسـقبل و حالـش کجـاست؟
ماضی و مسـتقبلش نسـبت به توست
هر دو یک چیزند، پنداری که دوُست

گفت در اين بهشت ساكن شو و بخور و بياشام. مكان داده شد. تفاوت مكان در وحدت و مكان در كثرت مكان در بالا و مكان درپايين. پايين كثرت ابعاد( طول عرض ارتفاع و ابعاد بسيارى كه نميبينيم). همينطور جهات شش گانه( بالا پايين چپ و راست جلو و عقب) مكان در بالا ميشود يك نقطه.
تغييرات كثرت مكان در طول ارض نگاه ناظر را تغيير ميدهد.
دنياى ماقبل ابعاد بيشترى وجود داشت و حركت بسيار بسيار كند ودر دنياى مابعد، مكان به وحدتى مى رسد منهاى ابعاد نامبرده. سرعت حركت حيرت انكيز. هر لحظه همه همه جا ميتوانند باشند، اما هنوز جايى هست و لحظه ها مشاهده ميشوند. نگاه ناظر را كثرت زمان تغيير خواهد داد. وحدت مكانى در كثرت زمانى.(در فرا زمان تغييرات ناظر در اثر تضاد است) زمان نيز در دنياى مابعد در كثرت كمترى خواهد بود و كيفيت متفاوتى با زمان اين دنيا خواهد داشت.
زمان در بالا، زمان در وحدت. تمام لحظات در وحدت. كسى منتظر لحظه بعد نيست. همه چيز و همه لحظات، حاضر در يك نقطه، يك قطب. سكون در حركت. حركتى عظيم. سكونت در صفر ثانيه در نقطه.(مانند ماقبل بيگ بنگ). ماقبل حركت مكان و زمان. ماقبل تضاد. حركت مكان و زمان و ايجاد تضاد. ما خود مكانيم ما خود زمانيم ما خود تضاديم. بيرون ز تو نيست هر جه در عالم هست.
ماضى و مستقبل و حال كثرت زمان است. در فرا زمانى حتى لحظه اكنون معنى ندارد. حضور در لحظه حال يك وضعيت مترقى تر است نسبت به گسيخته شدن در گذشته و آينده و حال. اما فرا زمانى نه حال دارد نه ....
براى ما اين قابل تصور نيست ولى ادراك ميشود. زندانى لحظه ها نبايد شد. آنچه حقيقت دارد هيچ است هيچ.
اكنون، براى خودش چيزى است. در اكنون واقعيت و حقيقت با هم مشاهده ميشود. ادراك عدم ما را آشناى زمان و مكان خواهد كرد. ميشناسمت. از وراى زمان و مكان و تضاد ميشناسمت. حركت در ارض نگاه ناظر را تغيير ميدهد. زمان و مكان در ارض ماهييت هاى مختلف به خود ميگيرند. و تفاوت تجربه ها و مركب هاى متناسب و وابسته به آنها را داريم. مركبها نيز در نقطه حضور دارند. تجربه لحظه به لحظه، نقطه به نقطه بصورت بسته هاى اطلاعاتى در آن نقطه ثبت و فعال ميشوند. دايناميك بودن جهان هستى به اين دليل است. هر لحظه كوچكترين تجربه جهان را تغيير دوباره ميدهد. و آدم خود را آزمايش ميكند.
اغاز آزمايش در خروج از نقطه و انجام در نقطه. آزمايش آخر آزمايش زندانى شدن در نقطه است. زيرا نقطه هم براى خود جايى است. در آنجا تضاد يك نقطه است او هم به وحدت ارضى رسيده و بالفعل شده. من بالفعل.
تضاد اول و تضاد آخر، مكان اول و مكان آخر، زمان اول و زمان آخر. اختلاف در كيفيت است. كيفيت بالفعل.

با سپاس و طلب خیر برای: محور مثبت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر