۱۳۹۲-۱۱-۰۷

ثروت، قدرت، ستايش !

انسان 3 پله را پشت سر مي گذارد: پله ثروت، قدرت، و ستايش

انسان در وهله اول به دنبال ثروت است حالا اين ثروت ممکن است چيزهاي خيلي کمي باشد
يکي ميگويد من فقط يک سقفي مي خواستم که روي سرم باشد و همين براي من کافي است. من ديگر چيزي از دنيا نمي خواهم !

وقتي اين سقف ايجاد مي شود
ميگويد اگر يک آشپزخانه، يک اتاق آنجا و بعد کم کم يک طبقه بالا براي مهمان و بعد اين گسترش پيدا مي کند يعني با يک لقمه نان خشک شروع مي شود به يک سقف و بعد به چيزهاي ديگر مي کشد !
به محض اين که احساس کرد از اين بابت ارضاء شده قدرت ميخواهد !
ديگر ثروت او را ارضا نمي کند.

البته اين موضوع در افراد مختلف متفاوت است
يک کسي ممکن است با يک مبلغ پول که از نظر شما جزئي باشد بلافاصله به فکر قدرت بيفتد. يک کسي ممکن است پيمانه اش ميلياردي باشد طول ميکشد تا به فکر قدرت بيفتد. و بعد وقتي قدرت به دست آورد و ارضاء شد دنبال کسب ستايش (مورد پرستش قرار گرفتن) است !

اين سه پله تاريخ را مي سازد و شما در تاريخ مي بينيد که وقتي قدرت فرد در يک کشوري به حد اعلا رسيد مي گويد همه دنيا بايد در مقابل من به زانو در بيايند. اول مي گويد که اين شهر در مقابل من به زانو در بيايد، بعد مي گويد دنيا بايد در مقابل من به زانو در بيايد !
اينجاست که ديگر ثروت او را ارضا نمي کند
قدرت هم او را ارضا نمي کند
دنبال اين است که در مقابل او به زانو در بيايند !
لذا در آثار باستاني ممکن است با اين مسئله زياد بر بخوريم که هميشه يکي آن بالا نشسته يک جايي پايين تر يک عده اي ايستادند و پشت سر آنها عده زيادي به زانو در آمدند و حتي مي خواهند که اين نقش در دل سنگها و کوهها هم زده بشود تا همه عالم تا ابدالدهر بدانند که يک عده اي در مقابل اين بابا به زانو در آمدند و در واقع تاريخ را اين مسئله مي سازد (فرعون و اسکندر و ناپلئون و ... ) !
مورد ستايش قرار گرفتن عطف به گذشته است !
رجعت به زماني است که ما طي کرديم و اولين فاز که عاشق خود بودن است را طي کرديم !
يعني عشق به خودمان را شناختيم و يک ميلي هم ما را به سمت جلو مي برد که کار روح است
که احساس گم کردن چيزي را به ما ميدهد !

در افراد مختلف اين نرم افزار شدت و ضعف دارد آنهايي که دائم از اين شاخه به آن شاخه مي پرند و نا آرامند دنبال ماجراجوئي هستند اين نرم افزار در آنها قوي است
منتها شايد خودشان دقيقا ندانند که دنبال چه چيزي مي گردند حالا ديگران ممکن است به اينها بگويند که پشت کار ندارند
لذا از اين شاخ به آن شاخ مي پرند ! و در مقابلش آن چيزي که ما را به عقب بر مي گرداند
ميل به مورد ستايش و تعريف و تمجيد قرار گرفتن است که مانع رشد مي شود !

اگر يادتان باشد ميل به مورد پرستش قرار گرفتن انرژي نوع دوم را ايجاد مي کرد
نياز افراد معمولي به انرژي نوع دوم بسيار بسيار زياد است و در افراد متعالي اين ميزان به سمت صفر ميل ميکند !

که البته در اين برهه بايد ميل به مورد پرستش قرار گرفتن با کمکي که ميگيريم به سمت صفر ميل بکند و قطع بشود !

دوره 4 - استاد طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر