۱۳۹۳-۰۲-۲۴

آنگاه تو آمدی ای عشق ...

  آنگاه تو آمدی ای عشق ...
___ آنگاه تو آمدی ای عشق ... ___

پشت پنجره ی اتاق نشسته ام
تو را تماشا می کنم که در دور دست ها بر کوه عشق ایستاده ای .
گویی به وضوح میبینمت . تو را میبینم که همگان عاشق تو اند و بی حساب زیبایی . عجیب زیبا . عالم به مستی به تو مینگرد . آسمان نیز و زمین . گویی کوه شیفته ی تو شده است . کوه را میبینم که به جوشش می آید . به غل غل .بی تاب می شود . آب می شود و جاری . کوه کم کم فرو میرزد از شوقت . گویی می خواهد نرم باشد و روان به لطافتت که به هر چیز اصابت کردی از سختی اش کاستی و روان شد .
کوه را مینگرم که ذوب میشود . اکنون اقیانوس عشق است و تو بر اقیانوسی ایستاده ای که عاشق توست . من همچنان پشت پنجره به نظاره ی تو ایستاده ام و تو را عاشقم . آسمان به تو مینگرد . سقف آسمان تاب دوری تو را ندارد . دارد فرو میرزد . و خورشید نیز . به سوی تو می آید . عالمی را به آتش می کشد و تو رقصانی و میخوانی و شعر نور و روشنی را سر میدهی . غیرت دریا به جوشش افتاده . بخار می شود . ابری میشود که پنهانت کند از خورشید. به سوی تو می آیم . دست هایم را برای تو گشوده ام . عریان بر سطح روان دریای عشق ایستاده ای . تنت زخمیست ولی رقصان و مست. در آغوشت میکشم . و به این آغوش جاری ام که در وجود تو جریان می یابم . تمام من لطیف می شود و به ابر می پیوندد . اینک ابر بی تاب توست . بر تو می بارم که ابرم . از من خواهی نوشید و و بر تن لطیفت جریان خواهم یافت تا به سطح دریای عشق رسم و به شوقت بخار شوم و به آسمان پر کشم . که من دریای عشقم . و من خورشیدم که به حرارتم خویشتن خویش را ابری بر سر تو میسازم . و اینها همه تجلی بازی های عشق است.
از من خواهی نوشید که در جان تو ام . بر تن تو روان خواهم بود که تنت را از هرچه غبار است میشویم . که من آسمانم و زمین . که من ابرم و باد . که من بارانم و دریای عشق . که خورشیدم . که هرکه تو را عاشق بود منم . و هرکه در تو نگریست گویی من نگریستم که جز نگاه من در این جهان بر تو نیست . پس هرکه در تو مینگرد منم که در تو مینگرم . و هرکه هرچه در وصف تو میگوید من به هر زبان جاری ام . این گونه میخواهمت . پس اینک به من آی و با من در آویز که بند ها گسستنیست . اینک به نام عشق قدم بر دل گذار که جان از اقیاد گذر کند . بسم رب الشهدا و الصدیقین .
بسم الله .

تقدیم به عاشقان دوست در مبارک روزی که یادمان قدم گذاشتن جانیست عاشق و ترجمان حقیقت عشق بر دل هستی .
و روز مرد بر هرآنکس که مردانگی را درک کرد به حقیقت جویی و صداقت و دوری از ریا و ظلم مبارک ...

__ حسن . ش - اردیبهشت 93 __

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر