اعتياد پذيري - تمايل به ساده ترين انرژي
خُب پس در واقع برای اینکه ما چه در فرد چه در جمع، چون جمع هم زنده محسوب میشه از نظر ما و جامعه زنده محسوب میشه، نیاز هست که ما اطلاعات دقیق تری داشته باشیم، یعنی در واقع یک جامعه هم سلول هاش همه ما هستیم دیگه، یعنی در واقع لازمه که از چیدمان وجود اطلاعات دقیق تری به اصطلاح داشته باشیم که حالا یکی از اون مسائل شناخت من برنامه ریزی شده از جمله بحث بنیاده.
حالا شناخت نهاد هم یک چیزهای دیگه ای رو برای ما معلوم میکنه از جمله بحث اعتیاد، بحث اعتیاد پذیری، و اینه که در طراحی ما اشتباه نشده که ما در واقع اعتیاد پذیر هستیم، خُب یعنی در بحث نهاد، نرم افزار هایی که ما داریم از جمله نرم افزارها، یکیش تمایل به ساده ترین انرژی است، تمایل به کوتاهترین راهه، تمایل به آسونترینه، اینها تو نهاد برنامه نرم افزاری داره، به حق و به جا برنامه ریزی شده، یعنی وقتی که ما با آسانسور بریم بالا بیائیم پائین، خُب همه وجود ما به این تمایل پیدا میکنه چون ساده تره، چون انرژی کمتری صرف می کنیم یعنی سیستم ما مثل همین سیستم مثلا یک لپ تاپ دارید، این برنامه رو داره که Save انرژی یعنی چند ثانیه روشنه، یک موقع تلفن اتون همه چند ثانیه روشنه، چکار میکنه؟ خودش Save میکنه، خودش چکار میکنه، خُب ما هم همچین سیستمی رو داریم، وقتی از آسانسور بریم پائین، قاعدتا اگر یک روز ببینیم برق نیست، آسانسور فلان، چهار طبقه اومدیم بالا خُب، همونجا وامیریم، یعنی سیستم جایگزین شده، سیستم ساده تر جایگزین شده، حالا چه باید کرد؟ چه جوری باید عمل کرد؟ هم اینو داشته باشی، هم اونو داشته باشی، هم نمیدونم سیستم Manual اش کار کنه، هم سیستم اتوماتیکش کار کنه، نمیدونم در واقع همه این قابلیت ها رو داشته باشیم،
مسئله اینجاست که ما چون شناخت نداشتیم از انسان، خُب، حالا یک همچین مواقعی گیر می کنیم، یک همچین موقعی که سیستم ما اومده با یک انرژی ساده، مثلا با دوپینگ آشنا شده، خُب فکر نکنید دوپینگ، دوپینگ همین شکلات مثلا، فکر نکنید حالا مثلا دارم صحبت چی می کنم، همین شکلات، نوشابه انرژی زا، و نمیدونم چیزهایی که بسیار سریع انرژی میده، بعدا اونوقت که اینو شناخت از پذیرفتن انرژی مشکل تر، چیز تر سر باز میزنه، این برنامه نرم افزارشه، همون چیزی است که عرض کردم شما تلفن همراهتون هم از سیستم های Saving و اینها رو به اصطلاح به یک شکل هایی داره،
حالا طراح اشتباه نکرده، ما که کاتالوگ وجودی رو نمیدونیم، در واقع با این سیستم نمیدونیم چکار بکنیم، در نتیجه گیر می افتیم، بنابراین یک راه حالا امروز صحبت از ترک اعتیاد و ماجرای آموزش و اینها شد، اینها در واقع آموزش این سیستم های نرم افزار رو چگونه اعتیاد رخ میده؟ که گفتیم همه امون معتاد هستیم، حالا هر کسی حداقل به یک نوع، خُب و این اعتیادها چگونه از دست ما خارج شده؟ چگونه الان چیز میشه؟، چگونه اون سیستم Manual ما کار نمیکنه؟ فقط سیستم های اتوماتیکش کار میکنه که باعث شده اعتیادها تثبیت بشه،
خُب اینها یک مسائلی است که مسائل تحقیقاتی است که باید بهش برسیم، ببینیم، و همه رقمه روش کار بکنیم، و این عصر هم عصر همین چیزهاست، عصر نرم افزاریه دیگه، عصر حالا ما پشت صحنه رو ببینیم، ببینیم که خُب مسئله و قضایا چه طوری است و چیه؟ که در واقع ادیان هم یکی از فلسفه های وجودی اشون همین دور نگهداشتن انسان از اعتیادها بوده مُنتها با زبان خاص خودشون، که ما یکجور دیگه اینها رو تلقی کردیم،
به عنوان مثال در مورد تعریف رمضان و اینها مقالاتی خدمت دوستان دادیم، اینجا بحث ترک اعتیاد بوده، بحث ترک عادت بوده، ترک عادات یعنی در واقع بوده، بعدا اینجوری شده که خُب حالا اگه مثلا روزه بگیریم حالا خدا راضیه، اگر روزه نگیریم خدا راضی نیست، و اون فلسفه وجودی ارزشمند خودش و یواش یواش چی شده؟ از دست داده. حالا این به اصطلاح کارها انجام میشه ولی نتیجه اش، اونور قضیه نتیجه که میخوایم بگیریم، خُب این ماه رمضان چه ترک اعتیادی داشتیم؟ خُب این بخشش رو دیگه نداریم ! ارزیابی، ارزش یابی ها و ارزش یابی هاش و دیگه نداریم. فقط اون به اصطلاح مراسمش رو اجرا کردیم.
منبع: ديدار با استاد طاهري در دفتر آقاي معصومي
خُب پس در واقع برای اینکه ما چه در فرد چه در جمع، چون جمع هم زنده محسوب میشه از نظر ما و جامعه زنده محسوب میشه، نیاز هست که ما اطلاعات دقیق تری داشته باشیم، یعنی در واقع یک جامعه هم سلول هاش همه ما هستیم دیگه، یعنی در واقع لازمه که از چیدمان وجود اطلاعات دقیق تری به اصطلاح داشته باشیم که حالا یکی از اون مسائل شناخت من برنامه ریزی شده از جمله بحث بنیاده.
حالا شناخت نهاد هم یک چیزهای دیگه ای رو برای ما معلوم میکنه از جمله بحث اعتیاد، بحث اعتیاد پذیری، و اینه که در طراحی ما اشتباه نشده که ما در واقع اعتیاد پذیر هستیم، خُب یعنی در بحث نهاد، نرم افزار هایی که ما داریم از جمله نرم افزارها، یکیش تمایل به ساده ترین انرژی است، تمایل به کوتاهترین راهه، تمایل به آسونترینه، اینها تو نهاد برنامه نرم افزاری داره، به حق و به جا برنامه ریزی شده، یعنی وقتی که ما با آسانسور بریم بالا بیائیم پائین، خُب همه وجود ما به این تمایل پیدا میکنه چون ساده تره، چون انرژی کمتری صرف می کنیم یعنی سیستم ما مثل همین سیستم مثلا یک لپ تاپ دارید، این برنامه رو داره که Save انرژی یعنی چند ثانیه روشنه، یک موقع تلفن اتون همه چند ثانیه روشنه، چکار میکنه؟ خودش Save میکنه، خودش چکار میکنه، خُب ما هم همچین سیستمی رو داریم، وقتی از آسانسور بریم پائین، قاعدتا اگر یک روز ببینیم برق نیست، آسانسور فلان، چهار طبقه اومدیم بالا خُب، همونجا وامیریم، یعنی سیستم جایگزین شده، سیستم ساده تر جایگزین شده، حالا چه باید کرد؟ چه جوری باید عمل کرد؟ هم اینو داشته باشی، هم اونو داشته باشی، هم نمیدونم سیستم Manual اش کار کنه، هم سیستم اتوماتیکش کار کنه، نمیدونم در واقع همه این قابلیت ها رو داشته باشیم،
مسئله اینجاست که ما چون شناخت نداشتیم از انسان، خُب، حالا یک همچین مواقعی گیر می کنیم، یک همچین موقعی که سیستم ما اومده با یک انرژی ساده، مثلا با دوپینگ آشنا شده، خُب فکر نکنید دوپینگ، دوپینگ همین شکلات مثلا، فکر نکنید حالا مثلا دارم صحبت چی می کنم، همین شکلات، نوشابه انرژی زا، و نمیدونم چیزهایی که بسیار سریع انرژی میده، بعدا اونوقت که اینو شناخت از پذیرفتن انرژی مشکل تر، چیز تر سر باز میزنه، این برنامه نرم افزارشه، همون چیزی است که عرض کردم شما تلفن همراهتون هم از سیستم های Saving و اینها رو به اصطلاح به یک شکل هایی داره،
حالا طراح اشتباه نکرده، ما که کاتالوگ وجودی رو نمیدونیم، در واقع با این سیستم نمیدونیم چکار بکنیم، در نتیجه گیر می افتیم، بنابراین یک راه حالا امروز صحبت از ترک اعتیاد و ماجرای آموزش و اینها شد، اینها در واقع آموزش این سیستم های نرم افزار رو چگونه اعتیاد رخ میده؟ که گفتیم همه امون معتاد هستیم، حالا هر کسی حداقل به یک نوع، خُب و این اعتیادها چگونه از دست ما خارج شده؟ چگونه الان چیز میشه؟، چگونه اون سیستم Manual ما کار نمیکنه؟ فقط سیستم های اتوماتیکش کار میکنه که باعث شده اعتیادها تثبیت بشه،
خُب اینها یک مسائلی است که مسائل تحقیقاتی است که باید بهش برسیم، ببینیم، و همه رقمه روش کار بکنیم، و این عصر هم عصر همین چیزهاست، عصر نرم افزاریه دیگه، عصر حالا ما پشت صحنه رو ببینیم، ببینیم که خُب مسئله و قضایا چه طوری است و چیه؟ که در واقع ادیان هم یکی از فلسفه های وجودی اشون همین دور نگهداشتن انسان از اعتیادها بوده مُنتها با زبان خاص خودشون، که ما یکجور دیگه اینها رو تلقی کردیم،
به عنوان مثال در مورد تعریف رمضان و اینها مقالاتی خدمت دوستان دادیم، اینجا بحث ترک اعتیاد بوده، بحث ترک عادت بوده، ترک عادات یعنی در واقع بوده، بعدا اینجوری شده که خُب حالا اگه مثلا روزه بگیریم حالا خدا راضیه، اگر روزه نگیریم خدا راضی نیست، و اون فلسفه وجودی ارزشمند خودش و یواش یواش چی شده؟ از دست داده. حالا این به اصطلاح کارها انجام میشه ولی نتیجه اش، اونور قضیه نتیجه که میخوایم بگیریم، خُب این ماه رمضان چه ترک اعتیادی داشتیم؟ خُب این بخشش رو دیگه نداریم ! ارزیابی، ارزش یابی ها و ارزش یابی هاش و دیگه نداریم. فقط اون به اصطلاح مراسمش رو اجرا کردیم.
منبع: ديدار با استاد طاهري در دفتر آقاي معصومي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر