معناي زندگي چيست؟ (1)
بخشي از گفتار استاد طاهري - كرج 88
استاد: بله ببينيد اين يه بحثي است که تا ما فلسفه خلقت رو، تا ما فلسفه خلقت رو ندونيم. نميتونيم بگيم که اينجا چکار داريم مي کنيم، طبيعتا ديگه، طبيعتا شما مي بينيد که مثلا موجودات مختلف، يک مگس بدنيا مياد، همه ي نمود عمليش در اين هستي که زندگي ميکنه، اينه که يک جفت گيري ميکنه بعدش ميميره، تموم شد، خُب، و هر کدوم از موجودات زندگي در موردشون يه چيزي داره، يعني يه چيزي رو دنبال ميکنه مياد، که ديگه تمومه، در مورد ما خُب، در مورد ما، به چه شکلي؟ به چه صورتي؟ تا ما فلسفه اين خلقت، معناي اين چرخه انالله و انااليه راجعون، تا يک سري مفاهيم، يک سري مفاهيم ...
بله، تا اين چرخه رو و يکسري مفاهيم هست، که ان شاء الله بهش مي پردازيم در ترم 9، عوالم، تعريف عوالم مختلف ببينيد، حالا ميگيم اين چرخه رو پيدا کنيد، اين چرخه رو باز نياز داريم به يکسري مطالب مختلف، بحث درک عدم، وجود عوالم مختلف، جايگاههاي چيزايي رو که بايد بدونيم، چه حالا، چه عوالمي که روي ما هستند، چه عوالمي که بعد از ما هستند، عوالمي که بعد از ما هستند، مثل عالمي که اينجا داريم، عالم بعد از ماست، جهاني که شما اينجا ميتونيد خلق بکنيد، جهان بعد از ماست و بعد و بعد، اينها رو ما بايد لازم هست که يه شناختي در موردشون داشته باشيم، البته يک مقدار راجع به خود چرخه صحبت کرديم، در واقع که، راجع به اين مقطع که توش هستيم، مقطع بعدي. تعريف جهنم، تعريف بهشت، تعريف جنات، عدن، رضوان نميدونم، حشر، نشر، مجادله، قيامه، نميدونم همه اين ماجراهايي که همه اديان تلاششون اين بوده که در واقع مفهوم، يعني باينجا برسه، مفهوم اين، چرخه رو براي ما باز بکنن. که وقتي ما مفهوم چرخه رو متوجه شديم، تعريف زندگي پيدا ميشه، ببينيد يکي از دلايلي که انسان روي کره زمين، دچار نابساماني است، يعني اون از اينور مياد لشکرکشي ميکنه باينجا، اين گلوي اون رو گرفته، اين چيزه، اين ميخواد سر اون کلاه بذاره، اون ميخواد، همه اين نابسامانيها يک علت بيشتر نداره، زندگي چيست؟ ما براي چي اينجا هستيم؟ تعريف هاي مختلفي براي اين پيدا ميشه، خُب، يکي زندگي رو در تنازع بقا، يعني يکي نه، يعني اون چيزي که امروز انسان تقريبا تا امروز بهش رسيده، يا بيشتر، اينه که زندگي تنازع بقاست، بکش تا زنده بماني، و ما بايد امروز بکنيم، فردا، يکمونو بکنيم دو، دومون و بکنيم ده، خُب؟ هر چه قويتر، تسلط بيشتر اينو از اين زندگي، زندگي يعني اين، اما اگر بشر به فلسفه خلقت خودش پي ببره،
تو آمدي کمال خود کني حاصل - حيف بود که رو نهي به نقصاني
بخشي از گفتار استاد طاهري - كرج 88
استاد: بله ببينيد اين يه بحثي است که تا ما فلسفه خلقت رو، تا ما فلسفه خلقت رو ندونيم. نميتونيم بگيم که اينجا چکار داريم مي کنيم، طبيعتا ديگه، طبيعتا شما مي بينيد که مثلا موجودات مختلف، يک مگس بدنيا مياد، همه ي نمود عمليش در اين هستي که زندگي ميکنه، اينه که يک جفت گيري ميکنه بعدش ميميره، تموم شد، خُب، و هر کدوم از موجودات زندگي در موردشون يه چيزي داره، يعني يه چيزي رو دنبال ميکنه مياد، که ديگه تمومه، در مورد ما خُب، در مورد ما، به چه شکلي؟ به چه صورتي؟ تا ما فلسفه اين خلقت، معناي اين چرخه انالله و انااليه راجعون، تا يک سري مفاهيم، يک سري مفاهيم ...
بله، تا اين چرخه رو و يکسري مفاهيم هست، که ان شاء الله بهش مي پردازيم در ترم 9، عوالم، تعريف عوالم مختلف ببينيد، حالا ميگيم اين چرخه رو پيدا کنيد، اين چرخه رو باز نياز داريم به يکسري مطالب مختلف، بحث درک عدم، وجود عوالم مختلف، جايگاههاي چيزايي رو که بايد بدونيم، چه حالا، چه عوالمي که روي ما هستند، چه عوالمي که بعد از ما هستند، عوالمي که بعد از ما هستند، مثل عالمي که اينجا داريم، عالم بعد از ماست، جهاني که شما اينجا ميتونيد خلق بکنيد، جهان بعد از ماست و بعد و بعد، اينها رو ما بايد لازم هست که يه شناختي در موردشون داشته باشيم، البته يک مقدار راجع به خود چرخه صحبت کرديم، در واقع که، راجع به اين مقطع که توش هستيم، مقطع بعدي. تعريف جهنم، تعريف بهشت، تعريف جنات، عدن، رضوان نميدونم، حشر، نشر، مجادله، قيامه، نميدونم همه اين ماجراهايي که همه اديان تلاششون اين بوده که در واقع مفهوم، يعني باينجا برسه، مفهوم اين، چرخه رو براي ما باز بکنن. که وقتي ما مفهوم چرخه رو متوجه شديم، تعريف زندگي پيدا ميشه، ببينيد يکي از دلايلي که انسان روي کره زمين، دچار نابساماني است، يعني اون از اينور مياد لشکرکشي ميکنه باينجا، اين گلوي اون رو گرفته، اين چيزه، اين ميخواد سر اون کلاه بذاره، اون ميخواد، همه اين نابسامانيها يک علت بيشتر نداره، زندگي چيست؟ ما براي چي اينجا هستيم؟ تعريف هاي مختلفي براي اين پيدا ميشه، خُب، يکي زندگي رو در تنازع بقا، يعني يکي نه، يعني اون چيزي که امروز انسان تقريبا تا امروز بهش رسيده، يا بيشتر، اينه که زندگي تنازع بقاست، بکش تا زنده بماني، و ما بايد امروز بکنيم، فردا، يکمونو بکنيم دو، دومون و بکنيم ده، خُب؟ هر چه قويتر، تسلط بيشتر اينو از اين زندگي، زندگي يعني اين، اما اگر بشر به فلسفه خلقت خودش پي ببره،
تو آمدي کمال خود کني حاصل - حيف بود که رو نهي به نقصاني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر